تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : چهارشنبه 9 مرداد 1392 کد مطلب:3441
گروه: یادداشت و مقاله

ناظم حکمت؛ کمونیست لهستانی یا شاعر زبان ترکی

هیچ کس به خوبی شعرا نمی‌تواند زبان را به خدمت بگیرد و شاعر بزرگ کسی است که بتواند از همه‌ی امکانات زبان بهره ببرد. بخش مهمی از قدرت شعری ناظم حکمت، از یک سو وامدار زبان ترکی است و از سوی دیگر وامدار آنچه از برخی شعرای روس، خاصه، «مایاکوفسکی» آموخت.

یادداشتی از محمد کاپلان(۱) ـ ترجمه‌ی آیدین فرنگی: «ناظم حکمت» (۱۹۰۲-۱۹۶۳ م.) در یکی از شعرهایش خود را چنین معرفی کرده است: یک لهستانی با نام خانوادگی «بوْرزِچکی». این امر نشان می‌دهد وی نسبت به تبار ترکی خود حس وابستگی نداشت. شاید اگر او به ملیت‌گرایی ترکی دلبسته بود، رو به سوی کمونیسم نمی‌گرداند. طبعاً انتظار نداریم کسی که خود را ترک نمی‌داند، در جرگه‌ی ملیت‌گرایان ترک قرار بگیرد. به هر روی، ناظم با ناسیونالیسم سر سازگاری نداشت و کمونیست بود. من با مواضعش موافق نیستم، اما از رفتارش شگفت‌زده هم نمی‌شوم. آنچه گذشت نگرشم به افکار و باورهای سیاسی ناظم حکمت بود. اختلافات اعتقادی باعث نمی‌شود او را شاعر و حتی شاعری خوب ندانم.
هیچ کس به خوبی شعرا نمی‌تواند زبان را به خدمت بگیرد و شاعر بزرگ کسی است که بتواند از همه‌ی امکانات زبان بهره ببرد. بخش مهمی از قدرت شعری ناظم حکمت، از یک سو وامدار زبان ترکی است و از سوی دیگر وامدار آنچه از برخی شعرای روس، خاصه، «مایاکوفسکی» آموخت. ایشان از زبان استفاده‌هایی می‌کردند که پیشتر سابقه نداشت.
شاعر و منتقد انگلیسی «تی. اس. الیوت» اعتقاد داشت انگلیسی بزرگ‌ترین زبان شعری دنیاست؛ زیرا توانسته عناصر بسیاری را از زبان‌های متعدد وام بگیرد و آنها را در خود درونی کند. الیوت می‌نویسد: «گنجینه‌ی واژگان انگلیسی چنان غنی است که اگر دایره‌ی واژگان هر یک از شعرا را با این گنجینه مقایسه کنیم، به ثروت این زبان و به فقر آن شاعر اقرار خواهیم کرد. چنین وضعیتی به زعم من نتیجه‌ی ساده‌ی یک واقعیت غیر قابل انکار است: حضور عناصر بسیار متعدد در شکل‌گیری زبان انگلیسی. ... همه‌ی زبان‌هایی که انگلیسی از آنها وام گرفته، موسیقی خاص خود را نیز به این زبان انتقال داده‌اند.»
وی سپس به نقل دیدگاه «گوته»، شاعر بزرگ آلمانی، می‌پردازد: «هنر محصور در وسیله‌ای است که قرار است به واسطه‌ی آن بیان شود و شاعر بزرگ شخصی است که بتواند از زبان به بهترین نحو ممکن استفاده کند. در واقع، شاعر بزرگ کسی است که بتواند زبانی را که در آن شعر می‌نویسد، به زبانی بزرگ بدل کند.»
اکنون از منظر آنچه الیوت و گوته بیان کرده‌اند، می‌توان به تماشای جهان شعری ناظم حکمت نشست.
وقتی از زبان ترکی حرف می‌زنیم منظورمان زبان برساخته‌ای نیست که از طرف «بنیاد زبان ترکی» ارائه و معرفی می‌شود؛ بلکه قصدمان زبانی است که در طول سده‌ها از سوی مردم ترکی‌زبان مورد استفاده قرار گرفته است. ترکی، عناصر بسیاری را از زبان‌هایی چون فارسی، عربی، رومی، ارمنی، ایتالیایی و دیگر زبان‌های غربی اخذ کرده و از جنبه‌ی وامگیری به انگلیسی شباهت بسیاری دارد. همچنین ترکی مانند انگلیسی، روزگاری زبان یک امپراتوری بود. تاریخ و جغرافیا همواره بر آن اثر گذاشته‌ است. هر یک از وام‌واژه‌هایی که در زبان ترکی جا خوش کرده، صاحب معنا و آهنگی متفاوت است. ناظم حکمت از چنین زبانی بهره برده، به خوبی از عهده‌ی کار برآمده و غنای واژگانی که استعمال‌ کرده، به شعرهایش رنگ و آهنگی ویژه بخشیده است.
زمانی که او در روسیه اقامت داشت، دادائیست‌های روسیه از کاربردهای زبانی عادت‌زدایی کرده، با بهره‌گیری از صدای واژ‌ه‌ها، «ارکستراسیون صدا»یی ویژه‌ی خود خلق می‌کردند. ناظم نیز در ترکی از ایده‌ی ایشان استفاده کرد و توانست اشکالی کاملاً نو پدید بیاورد.
آنچه او در عرصه‌ی شعری موفق به انجامش شد، ارتباط ساختاری با مارکسیسم نداشت. ناظم، خالق زبان ترکی نیست. او از این زبان بهره می‌برد و زبان به صورت آماده در اختیارش قرار گرفته است. تصور نمی‌کنم ناظم حکمت هیچ کلمه‌ی تازه‌ای را ایجاد و به دایره‌ی واژگان ترکی افزوده باشد. داشتن چنین انتظاری هم از او نابجاست؛ زیرا این رفتار با فهم وی از هنر سازگار نیست. طبق نگرش او زبان را مردم و تاریخ می‌آفرینند.
ایده‌ی ایجاد آهنگ‌های نو با استفاده از صدای کلمه‌ها، در زبان ترکی خاصِ ناظم حکمت نیست. پیش از او اصحاب «ثروت فنون»(۲) و بعد از ایشان «احمد هاشم»(۳) و «یحیی کمال»(۴) از امکانات فونتیکی زبان بهره برده‌اند. ناظم توانست هم دایره‌ی واژگان جهان شعری‌اش را وسعت ببخشد و هم به خلق جمله‌های متفاوت شاعرانه دست بیازد. مقوله‌ی دیگری که در مورد ناظم شایسته‌ی تدقیق است، تبیین نوع جهان‌بینی شاعر به واسطه‌ی امکانات شعری است.
از منظر هنر شعر آنچه اهمیت دارد، جهان‌بینی نیست. «توفیق فکرت»، «محمد عاکف»، «احمد هاشم» و «یحیی کمال»، هم از بابت جهان‌بینی و هم از بابت اسلوب شعری شبیه یکدیگر نیستند؛ اما همگی از گنجینه‌‌ای مشترک، حسب نگرش ویژه‌ی خود واژه برداشته و جهان شعری خاص خود را آفریده‌اند.
در دوران جمهوریت، پس از ناظم حکمت شعرایی چون «نجیب فاضل»، «احمد حمدی تانپینار»، «جاهد سیتکی»، «احمد محب دیراناس»، «اورهان ولی» و «بهجت نجاتی‌گیل» ظهور کردند که هم دایره‌ی واژگان شعر‌شان متفاوت است و هم ساختار و بافتار شعری‌شان. ایشان نیز از زبان ترکی به طرزی متفاوت و زیبا بهره بردند. برخی از این شعرا تعدادی از واژه‌های نوساخته‌ی ترکی را در شعرهایشان به کار برده‌اند، اما تعداد این کاربردها بسیار اندک است. هیچ یک از ایشان دچار وسواس زبانی نشده و در ورطه‌ی استفاده از زبان خالص ترکی گرفتار نشده‌اند. در مقابل، شاعرانی که گرفتار ایده‌ی زبان ترکی خالص شده‌اند، هم نتوانسته‌اند مورد اقبال دوستداران اصلی شعر و ادبیات قرار بگیرند و هم اینکه در بین اکثریت مردم محبوبیتی به دست نیاورده‌اند. چرا؟ چون جز با زبان طبیعی نمی‌توان به انتقال اندیشه و احساس پرداخت. فراموش نکنیم شاعر و نویسنده‌ای که تاریخ هزارساله‌ی خود را هیچ می‌انگارد، چیزی زیادی برای عرضه نخواهد داشت.
...............................................................
۱.
Kültür ve Dil, Prof. Dr. Mehmet Kaplan, Dergâh yayınları, İstanbul, 27. Baskı: Ekim 2011, s: 168-171. NÂZIM HİKMET'İN DİLİ.
۲. ادبیات ثروت فنون (Servet-i fünun Edebiyatı) یا «دوران ادبیات جدیده» نتیجه‌ی رویارویی دو ادبیات غربی و شرقی در سرزمین عثمانی است. اصحاب ثروت فنون ادبیات مغرب‌زمین را، هم از نظر فهم ادبی و هم از نظر محتوی و تکنیک، برگزیدند.
۳. شاعر و طنزنویس. تولد: ۱۸۸۴، بغداد؛ مرگ: ۱۹۳۳، استانبول.
۴. شاعر، نویسنده و پژوهشگر. تولد: ۱۸۸۴، اسکوب؛ مرگ: ۱۹۵۸، استانبول.






http://www.bookcity.org/detail/3441