تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
ایسنا: رویا صدر در نشست نقد و بررسی کتاب «یک، دو، سه طنز» که هفدهم شهریورماه در سرای اهل قلم برگزار شد، گفت: من درباره این کتاب بیتقصیرم. از من خواسته شد کاری را که عمران صلاحی و بیژن اسدزاده در مجموعههای «طنزآوران امروز ایران» و «یک لب و هزار خنده» انجام داده بودند، ادامه دهم.
او افزود: من در گردآوری این مجموعه کوشیدم آثار افراد صاحب سبک و صاحب حرف تازه و کسانی را که به صورت مستمر کار میکنند و طنز حرفه آنهاست، انتخاب کنم. در این مجموعه کوشیدم آثار ماندگار گردآوری شوند.
صدر همچنین عنوان کرد: سعی کردیم افراد را به دور از جناحبندیهای خاص انتخاب کنیم و آثاری را در این مجموعه گرد آوردم که ماندگارند. همچنین معرفی و نقدی از افراد در این مجموعه آوردهام. در جلدهای قبلی صرفا به ذکر روز تولد، احیانا روز وفات و نام آثار افراد اکتفا شده بود، اما من سعی کردم اندکی به شیوه کار نویسنده نیز بپردازم.
او در ادامه گفت: من کتابی با عنوان «طنز وبلاگی» نوشته بودم که اجازه انتشار نیافت. حتا حاضر شدم آثار وبلاگی را از آن حذف کنم و نقدها باقی بماند، اما اجازه نشر نیافت، ولی خوشبختانه برای انتشار این اثر مشکلی پیش نیامد و کار دچار ممیزی نشد.
در بخش دیگری از این نشست، محسن سلیمانی که از جانب مجری با عنوان «استاد» مورد خطاب قرار میگرفت، گفت: من استاد این وادی نیستم. شوخی شوخی به این عرصه آمدم و خوشبختانه هیچ جای رسمی که به طنز میپردازد، به من اهمیتی نمیدهد. من هم خوشحالام که حق به حقدار رسیده است؛ چون من کسی نبودهام و به صورت تصادفی وارد این عرصه شدم. البته شب دچار مکاشفه نشدم.
او افزود: برای جمعآوری این اثر به خانم صدر تبریک میگویم، چون جمعآوری طنز کار بسیار دشواری است. نویسندگان آمریکایی میگویند ما در برابر هر رمان طنز، هزار رمان جدی داریم. در زبان فارسی نمیتوان رمانهای طنز زیادی پیدا کرد. مطمئنام خانم صدر هم برای گردآوری این آثار زحمت زیادی کشیده است، اما من جنبههای طنز بسیاری از این کارها را قوی نمیدانم.
سلیمانی سپس گفت: من خیلی اهل نقد نیستم. ۲۵ سال پیش نقدی بر داستان نویسندهای نوشتم. این نویسنده هنوز هم با من قهر است. از آن موقع از نقد کردن میترسم، اما فکر میکنم خانم صدر بزرگوار هستند و از انتقادها ناراحت نمیشوند. مشکل این کارها این است که آدم نمیداند باید نویسنده را نقد کند یا گردآورنده را.
او ادامه داد: کتاب باید یک آهنگ کلی داشته باشد که وقتی خواننده آن را میخواند، با یک شکل کلی مواجه شود، اما این کتاب اینطور نیست و تا حدودی با ملاحظات مختلف همراه است. در این اثر محتوای آثار با هم، همخوانی ندارد؛ به عنوان مثال «مردهخورهای» صادق هدایت در کنار «غیرقابل چاپ» سیدمهدی شجاعی آمده است که چندان تناسبی با هم ندارند.
این پژوهشگر و مترجم اضافه کرد: برای نوشتن تاریخ ادبیات باید همه سلیقهها آورده شود، اما در چنین مجموعههایی لازم نیست اینطور باشد، ولی در این اثر ظاهرا تعمدی بوده که از همه افراد طنز بیاید و حتا کار طنزنویسهای خیلی گمنام هم در این مجموعه آمده و در کنار آثار افراد مشهوری مانند تنکابنی، امیرشاهی، ترقی، ساعدی، عربلو و شجاعی نشستهاند.
او همچنین گفت: من با معیارهای انتخاب خانم صدر مسأله داشتم. دوست داشتم در این اثر نوعی یکدستی دیده شود، اما آنچه به طور کلی در مجموعه دیدم، نوعی تسلط روایت بود؛ کارهای روایی خیلی بیشتر در آن دیده میشود. اتفاقا داستانهای جالبی هم در این مجموعه دیده میشود.
سلیمانی سپس در تعریف طنز گفت: من اینطور میفهمم که طنز چیزی است که آدم را بخنداند یا دست کم مخاطب را وادار به لبخند کند. این معیاری است که طنز را با اثر جدی متفاوت میکند. با این نگاه بعضی از آثار این مجموعه طنز نیستند. یکی از معیارهای طنزنویسی این است که در کار طنز کسی کشته نمیشود، اما در کار آقای عربلو یک نفر میمیرد. نمیگویم نمیشود در طنز درباره مطالب خشن سخن گفت، اما نگاه شما به این مسائل باید خندهدار باشد. جنگ پدیدهای بسیار خشن است، اما میتوان با تکنیکِ دست کمگیری آن را به صورت طنز بیان کرد.
او اضافه کرد: اعتقاد من این است که مطالبی که احساسات آدم را جریحهدار میکنند، طنز نیستند، مگر اینکه نام آنها را طنز تلخ بگذاریم، اما به اعتقاد شخصی من این نوع کارها طنز نیستند. متأسفانه من در این مجموعه خیلی کم به شخصیتهای طنز برخوردم. در مورد تکنیک هم همانطورکه نویسندههای ما به طور فطری داستان مینویسند، بسیاری از طنزنویسان هم معتقدند که طنزنویساند و اعتقاد چندانی ندارند که به سراغ یاد گرفتن تکنیکهای این کار بروند. در بسیاری از مطالب این کتاب رگههایی از طنز هست، اما کلیت آن کار طنز نیست.
سلیمانی ادامه داد: اگر کسی به صورت تصادفی یک طنز بنویسد، با فردی که به صورت تکنیکی به سراغ طنز میرود، متفاوت است. در مورد داستان این روند تغییر کرد؛ در داستانهای دهه ۳۰ و ۴۰ نویسندگان ما به تکنیک بیتوجه بودند، اما کم کم به سمت تکنیک رفتند و امروز دیگر تکنیک از محتوا مهمتر شده است.
او همچنین اظهار کرد: بخشی از طنز به شخصیت، بخشی به تکنیکهای لفظی و بخشی دیگر به تکنیکهای غیر لفظی مربوط است. تصور برخی از طنزنویسان ما این است که با نازل کردن کلام و استفاده از لحن کوچه بازاری میتوان طنز آفرید، اما اینطور نیست. ما تکنیکهایی برای به کار بردن کلمات داریم و تکنیکهایی هست که با استفاده از آنها میتوان یک ضربالمثل یا آگهی را دستکاری کرد و به صورت طنز درآورد.
سلیمانی افزود: اینکه با استفاده از یک نثر قدیمی، مطلب امروزی بنویسید، خیلی تکراری است و من معتقدم که بهتر است طنزنویسان ما دیگر به سراغ تقیضهنویسی و نظیرهنویسی نروند. به اعتقاد من کاریکلماتور نوشتن، کار بسیار سختی است و کاریکلماتورهایی که خانم صدر در این مجموعه آوردهاند، چندان موفق نبودهاند.
او همچنین عنوان کرد: طنز باید مبتنی بر واقعیت باشد، اما در آن واقعیت اغراق شود. من اعتقادی به تقسیم طنز به طنز معناگرا و... ندارم و معتقد نیستم که برخی از انواع طنز از برخی دیگر بهترند. من معتقدم لطیفه از بزرگترین دستاوردهای بشر است. عمران صلاحی از بزرگترین لطیفهگویان است. نکته دیگر اینکه نمیدانم چرا در این اثر طنزهای سیاسی دیده نمیشود.
صدر در پاسخ به این صحبت سلیمانی گفت: این موضوع عامدانه نبود. دلیل آن این است که طنز سیاسی در جامعه امروز ما ژورنالیستی است و آثار ژورنالیستی ماندگار نیستند و نمیتوانند در این اثر بیایند. البته بسیاری از آثار ایهام دارند و به صورت سمبولیک به مسائل سیاسی میپردازند.
او سپس در پاسخ به یکی از حاضران درباره اینکه چرا زنان در طنزنویسی حضور ندارند، گفت: علت این موضوع این است که عموما طنز یک حیطه مردانه تلقی میشود و چون با شوخی و لودگی درآمیخته شده است و در فرهنگ ما خوب نیست خانمها شوخی کنند و بخندند، طنز نوشتن خانمها شکستن حریمهای اخلاقی جامعه محسوب میشود.
او ادامه داد: یک دلیل وارد نشدن زنان به طنز این بوده که طنز معاصر ما صبغه ژورنالیستی دارد و چون بر اثر محدودیتهای موجود، مجال پرداختن به مسائل سیاسی وجود نداشته، بیشتر به سمت مسائل اخلاقی و جنسی رفته است که خانمها نمیتوانند وارد این عرصه شوند. دیگر اینکه پرداختن به طنز از نظر روانشناسی، نیاز به خشونت و کم کردن حساسیتها دارد. به همین دلیل شاید خانمها با سایر بخشهای ادبیات راحتتر کنار بیایند. در همه جای دنیا هم مردها راحتتر از زنها شوخی میکنند. از نظر روانشناسی مردها قابلیت ساختن شوخی را دارند و زنان قابلیت همراهی با شوخی را.
سلیمانی نیز در پاسخ به صدر گفت: من با این موضوع موافق نیستم و فکر میکنم این مسأله که مردها شوخطبعتر از مردها هستند، از نظر علمی ثابت نشده است.
در بخش دیگری از این نشست، رؤیا صدر در پاسخ به انتقادهایی که مطرح شده بود، گفت: درباره ناهمخوانی داستانها و مطالب این کتاب، این توضیح را میدهم که این کار قرار بود در ادامه «یک لب و هزار خنده» و «طنزآوران امروز ایران» باشد. در آن آثار هم داستانهای ناهمخوانی وجود دارند. در این کتاب قرار بود ویترینی از طنز از سال ۷۵ تا امروز ارائه شود. اگر میخواستم گزیدهای از بهترین آثار طنز گردآوری کنم، شاید این آثار را انتخاب نمیکردم.
او ادامه داد: من در انتخاب این اثر شاخصهایی داشتم. یکی از شاخصها این بود که کار کسانی انتخاب شود که در طنز استمرار دارند و به این کار به صورت حرفهیی مشغولاند. دیگر اینکه آثار افرادی را انتخاب کنم که آثارشان با اقبال روبهرو شده است. همچنین کوشیدم آثار ماندگاری را انتخاب کنم که ۱۰ سال دیگر هم قابل استفاده باشند. طنز امروز ما بیشتر خصلت ژورنالیستی دارد و به نیاز آنی جامعه میپردازد، بنابراین بسیاری از آثار امروز ۲۰ سال دیگر جالب نیستند. همچنین من تعمد داشتم که در این اثر قالب روایی را انتخاب کنم؛ نه قالب ژورنالیستی را، اما در کارهای بعضی از نویسندگان قالب روایی دیده نمیشد.
صدر همچنین گفت: تأکید ناشر بر این بود که شما خودسانسوری نکنید و همه کارهای خوب را جمع کنید، اما خوشبختانه نویسندگان ما بر اثر فعالیت در محیط جامعه، در ذهن خود فیلتری دارند که در هنگام قلم زدن طوری مینویسند که بتوان آن را منتشر کرد، اما همه این گزینشها از جانب خود نویسندگان بود؛ نه از جانب من و ناشر. بعضی از کتابهای طنز هستند که در آنها حتا یک تکنیک طنز دیده نمیشود. در این مجموعه سعی کردم کارهای ماندگار را گردآورم و فکر میکنم کار خوبی شد.
در بخش دیگری از این نشست، اسماعیل امینی گفت: من فکر میکنم خطاهایی در این بحثها وجود داشت؛ باید توجه کرد که طنز در مقابل کار جدی نیست. به نظر من طنز کاملا جدی است و تقسیمبندی طنز به هزل ، فکاهی و... به معنای نازل کردن بعضی از این انواع نیست.
او افزود: نکته دیگر اینکه از نظر من لازمه طنز خندهدار بودن نیست، بلکه ملازمت با طنز است. چنانچه بسیاری از بیتهای طنز حافظ هیچ خندهای ایجاد نمیکند و حتا باعث لبخند هم نمیشود. واژه طنز برای اشاره به انواع خاصی به کار میرود که کمدی شامل آن نیست. چنانچه عمران صلاحی در انتخاب مجموعه طنزهایش، فکاهیا را حذف کرد؛ چرا که آنها را طنز نمیدانست.
در ادامه، رؤیا صدر درباره اختلاف نظر سلیمانی و اسماعیلی درباره تعریف طنز، گفت: محمدرضا شفیعی کدکنی تعریفی از طنز دارد که فکر میکنم مورد قبول بسیاری از افراد باشد؛ او میگوید: «طنز اجتماع هنری ضدین و نقیضین است». به همین دلیل بسیاری از شعرها حافظ باعث انبساط خاطر میشوند.
در این نشست همچنین فاضل ترکمن گفت: مجموعه طنزی که خانم صدر منتشر کرده است، تفاوت عمدهای با سایر مجموعهها دارد و آن این است که بدون حب و بغض آثاری را از همه افراد با عقاید مختلف جمعآوری کرده است. در کتابهایی هم که عمران صلاحی و بیژن اسدزاده گردآوری کرده بودند، همینطور بود. در سایر مجموعههای طنز، عقاید سیاسی دخیل بوده است.
فرحناز علیزاده نیز که اجرای نشست را برعهده داشت، گفت: این کتاب ۵۰ داستان دارد که ردهبندی شدهاند. بعضی از آنها به ادبیات مهاجرت اختصاص دارند و بعضی به نقیضهسازی برای آثار دیگر پرداختهاند، اما بیشتر آنها داستان - خاطره طنز هستند و در آنها با طنز موقعیت یا طنز کلامی روبهرو هستیم؛ نه طنز شخصیت.