تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : شنبه 7 دی 1392 کد مطلب:4014
گروه: یادداشت و مقاله

آیا ژورنالیزم یعنی ابتذال؟


گفتاری درباره‌ی ژورنالیزم و کتاب‌های ژورنالیستی.

آیدین فرنگی: روزنامه کالایی است فرهنگی، با ویژگی اصلی اطلاع‌رسان بودن، که عمر مفید آن بیش از بیست‌وچهار ساعت نیست. اما آیا واقعاً تمام مطالب روزنامه تنها یک شبانه‌روز عمر دارد؟ حسب شناختی که از روزنامه‌ها داریم، الزاماً نمی‌شود گفت همه‌ی مطالب روزنامه تا روز بعد رنگ کهنگی خواهد گرفت. مثلاً مطالبی در مورد نحوه‌ی رفتار با کودکان، چگونگی مراقبت در برابر بیماری‌ها، مضرات مصرف دخانیات و... را در بازه‌ی زمانی گسترده‌تری می‌شود به چاپ رساند. به هر روی واقعیت این است که اگرچه همه‌ی مطالب روزنامه ظرف یک روز کهنه نمی‌شود، کلیت روزنامه به عنوان حامل اطلاعات، عمر مفیدی بیش از بیست‌وچهار ساعت ندارد؛ زیرا به ندرت و حسب شرایط خاص ممکن است فردی خواهان خرید یا مطالعه‌ی روزنامه‌ی دیروز باشد. خلاف روزنامه‌ها، مجله‌ها عمر بیشتری دارند و هر چه دوره‌ی زمانی انتشارشان طولانی‌تر باشد، این عمر بیشتر می‌شود. به عنوان نمونه یک هفته‌نامه کمتر در آرشیوهای شخصی نگهداری می‌شود و در مقابل، فصلنامه‌ها از بخت ماندگاری طولانی‌تری برخوردارند.
عرصه‌های روزنامه‌نگاری یا ژورنالیزم عبارت‌اند از: خبرنویسی، گزارش‌نویسی، گفت‌وگو، عکس خبری، کارتون و یادداشت‌نویسی. در این میان گفت‌وگو به عنوان یکی از اصلی‌ترین ژانرهای ژورنالیزم، به جهان نشریه‌های ادواری محدود نمانده و گام در وادی کتاب‌ها نیز گذاشته‌ است. کتابی که به گفت‌وگو با یک یا چند نفر پیرامون یک یا چند محور مشخص پرداخته، کتابی است ژورنالیستی در ژانر گفت‌وگو. کتاب‌های ژورنالیستی در قیاس با نشریه‌ها، بقای بیشتری دارند و می‌توانند تا جایی که ممکن است اسیر اطلاعات خبری نشوند و گام به جهان تحلیل و آموزش بگذارند.
آیا ژورنالیستی بودن نشانه‌ی ابتذال یا سطحی بودن اثر است؟ در واقع متصف شدن یک اثر به «ژورنالیستی بودن» از نظر برداشت‌های عمومی به هیچ وجه امر مثبتی نیست. کتاب ژورنالیستی از نظر عموم یعنی اثری کم‌ارزش، سطحی و درگیر با موارد کم‌اهمیت. اما آیا هرچه در ژانرهای روزنامه‌نگارانه تولید شود فاقد ارج لازم علمی، ادبی و هنری است؟ نمونه‌های متعددی از کتاب‌های ژورنالیستی خلاف این ادعا را ثابت کرده است. هرچند ممکن است مثلاً گفت‌وگوهای فلسفی صورت گرفته با اندیشمندان دهه‌ی اخیر در قیاس با کتاب‌های فلسفی، محل رجوع متخصصان حوزه‌های فکری نباشد، مخاطبان گسترده‌تری از این کتاب‌ها بهره می‌گیرند و اطلاعات ضروری را نیز به نوعی دریافت می‌کنند. همچنین ممکن است دو فیلسوف شناخته شده ساعت‌ها به گفت‌وگو با یکدیگر بپردازند و حاصل را در قالب کتابی منتشر کنند. کتاب مذکور اثری خواهد بود در ژانر گفت‌وگو که زمینه‌ای است در دنیای ژورنالیزم.
روزنامه‌نگار می‌تواند مثلاً ده داستان‌نویس یا مترجم برجسته‌ را پای میز گفت‌وگو بنشاند و از پست و بلند کارها و اندیشه‌های‌شان جویا شود. در چنان وضعیتی نمی‌شود پیشاپیش و بدون بررسی روند گفت‌وگوها، به نقد اثر پرداخت و آن را سطحی یا مبتذل خواند. ممکن است گفت‌وگوکننده با چند پرسش ثابت، به صورت مکتوب به مصاحبه با اشخاص مد نظرش بپردازد. در چنان صورتی حاصل کار چیزی خواهد بود تصنعی و غیرعمیق؛ چراکه مصاحبه‌ها از عنصر مهم زنده‌بودن دور مانده‌اند. در هر مصاحبه‌، پاسخ گفت‌وگوشونده به سؤال مصاحبه‌گر می‌تواند به پرسشی دیگر بیانجامد؛ پرسشی که از پاسخ مصاحبه‌شونده به سؤال پیشین برآمده است. در آن شرایط، تیزهوشی، دانش و تسلط گفت‌وگوکننده است که به کمک وی می‌آید و با چالشی‌ کردن مصاحبه، ارزش کار را بالاتر می‌برد. اگر گفت‌وگوکننده به پرسش‌های مکتوب بسنده کند، مصاحبه هیجان و جذابیت لازم را از دست خواهد داد و از تحرک ضروری بی‌بهره خواهد ماند. این وضعیت ارزش گفت‌وگو را به سطح «گفت‌وشنود» تنزل خواهد داد. اگر کتابی متشکل از گفت‌وشنود با چند نفر باشد و پرسش‌ها ثابت و مکتوب، با کتابی سرد و بی‌رمق روبه‌رو خواهیم شد.
همچنانکه کتابخوان‌های حرفه‌‌ای هر کتابی را در رده‌ی «کتاب» قرار نمی‌دهند و صرف داشتن «شابِک» (شماره‌ی استاندارد بین‌المللی کتاب) باعث نمی‌شود هر نشریه‌ی غیرادواری مجلد خریداری و حقیقتاً نام کتاب به آن داده شود، هر آنچه ژورنالیستی است نیز نمی‌توان در یک رده قرار داد. گفت‌وگویی که در آن مصاحبه‌کننده خود را درگیر رنگ و غذای مورد علاقه‌ی گفت‌وشونده بکند، در روزنامه‌های نیمه‌جدی نیز چندان محلی از اعراب ندارد، چه رسد به روزنامه‌نگاری جدی. گاهی گفت‌وگوکننده چند مصاحبه یا یادداشت مطبوعاتی خود را یکجا گرد می‌آورد تا آنها را در قالب کتاب منتشر کند. پرسش اینجاست: محور همنشینی این مطالب چیست؟ آیا هدف کتابسازی است و فخر فروختن به داشتن یک جلد کتاب در رزومه‌ی کاری؟! کارهای ژورنالیستی به چند طیف و رده تقسیم می‌شود: از جدی و عمقی تا سطحی و مبتذل؛ از مستند و تاریخی تا خیالبافانه و وهم‌فروشانه و... . قضاوت یکسان پیرامون همه‌ی اینها شایسته نیست.
کتاب ژورنالیستی، هم می‌تواند سطحی و نازل باشد، هم می‌تواند جدی و فنی. هم می‌تواند آکنده از بطالت و پوچی باشد، هم می‌تواند همچون کلاس درسی باشد برای مخاطب احتمالی. هم می‌تواند به بدیهیات بپردازد و در سطح، دست و پا بزند و هم می‌تواند با رخنه کردن به دنیای فکری گفت‌وگوشونده، دانش پنهان او را بیرون بکشد و سفره‌ای علمی بگسترد. هم می‌تواند به گپی بسنده کند و هم می‌تواند با پانویس‌های متعدد شأنی پژوهشی بیابد. چرا وقتی مصاحبه‌ای را می‌خوانیم و چیزی از آن نمی‌آموزیم، اثر را به ژورنالیستی بودن محکوم می‌کنیم و وقتی مصاحبه‌ای را می‌خوانیم و ساعت‌ها درگیرش می‌شویم، از ژورنالیستی نامیدن کار پرهیز داریم؟
می‌شود به کتاب‌های روزنامه‌نگارانه ـ مانند هر اثر دیگر ـ به اصطلاح آب بست یا کالبدشان را با پوشال انباشت، می‌توان مخاطب را با موارد و مطالب بیهوده علاف کرد، می‌شود بدون دادن اطلاعات خاص صفحه‌ها را پر کرد، اما اینها را نمی‌توان نمود ژورنالیستی بودن کار دانست؛ بالعکس، ژورنالیزم فرهنگی و جدی در تقابل با درازنویسی، مهمل‌نویسی و شلخته‌نگاری است. روزنامه‌نگاری در شکل علمی خود دور از لفاظی‌های بی‌مورد است. صراحت و روشنی کلام از ویژگی‌های نوشتار مطبوعاتی است. روزنامه‌نگاری نیاز به زبان دقیق دارد. باید مستقیم به سراغ اصل مطلب رفت و از آرایه‌ها و ابهام‌های بی‌دلیل پرهیز کرد. اینها از خصوصیات روزنامه‌نگاری جدی است. چرا چشم به روی این صفت‌ها می‌بندیم و به محض دیدن مصاحبه‌ای مبتدی یا کتاب ژورنالیستی ضعیف، ژورنالیزم را محکوم می‌کنیم؟!
هیچ مطلب شایسته‌ی تعمقی نیست که صاحب ساختار نباشد. گفت‌وگوهای مطبوعاتی هم از این قاعده مستثنی نیستند. اگر خبرنگاری بدون مطالعه و بدون پرسش‌های ابتدایی سراغ مصاحبه‌شونده‌ای می‌رود و از پاسخ‌های وی هیچ سؤال جدیدی استخراج نمی‌‌کند، ایراد از نحوه‌ی مصاحبه‌ی اوست، نه از ژورنالیزم.
اگر مصاحبه‌گری جایگاه خود را در روند مصاحبه نمی‌داند و به تأیید گفته‌های مصاحبه‌شونده می‌پردازد، این رفتار، ایراد کار اوست، نه مشخصه‌ی کلی روزنامه‌نگاری. از دیگرسو نباید از غروری هم که دامنگیر روزنامه‌نگاران می‌شود چشم پوشید. گویی ما در میدان جنگ قرار داریم: در سویی روزنامه‌نگارانی هستند که اصول ژورنالیزم فرهنگی را نیاموخته‌اند و دچار غرور ناشی از تسلط بر رسانه‌‌اند و در سوی دیگر برخی اهل ادبیات و اندیشه که هر چه کار ضعیف مطبوعاتی را ژورنالیستی می‌نامند. در این میان کتاب‌های ژانر گفت‌وگو مغفول مانده و اغلب نمی‌توانند مستقل از تصور غالب موجود از ژورنالیزم مورد داوری قرار بگیرند.
اگرچه ژورنالیزم از بخت ماندگاری طولانی برخوردار نیست و اصالتی در ردیف آثار خلاق و اندیشه‌ورزانه ندارد، به علت واسط بودن بین تولیدکنندگان آثار فکری و خلاقانه و طیف گسترده‌ی مخاطبان، از توانایی فرهنگ‌سازی برخوردار است. ژورنالیزم اگر به فرهیخته بودن مقید بماند، از ابزارهای مهم توسعه‌ است. یکپارچه دانستن ژورنالیزم و تفکیک نکردن آن به سطوح و رده‌های متفاوت و متضاد، همانند یکپارچه دانستن شعر، داستان، نقاشی یا موسیقی است. ژورنالیزم مانند سایر عرصه‌های فکری، هنری و نویسندگی، صاحب مراتب متعددی است. نه تحقیر روزنامه‌نگاری نشانه جدیت فکری است و نه ستایش و تفاخر به آن نشانه‌ی روزآمد بودن.

http://www.bookcity.org/detail/4014