تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : شنبه 7 دی 1392 کد مطلب:4015
گروه: گفت‌وگو

استخوان جایگاه حیات است

گفت‌وگو با لیندا گودرزی مترجم کتاب «انسان و کیهان در ایران باستان» نوشته‌ی فیلیپ ژینیو.

روزبه رحیمی: فیلیپ ژینیو ایران‌شناس برجسته‌ی فرانسوی برای علاقه‌مندان به مطالعات تاریخی و زبان‌های باستانی چهره‌ی شناخته‌شده‌ای است. ژینیو سال‌هاست که به تحقیق و پژوهش پیرامون متون و کتیبه‌های ایران باستان مشغول است. «انسان و کیهان در ایران باستان» عنوان کتابی است که به‌تازگی از این نویسنده و با ترجمه‌ی لیندا گودرزی منتشر شده است. گودرزی سال ۱۳۸۲، از دانشگاه تهران در رشته‌ی فرهنگ و زبان‌های باستانی در مقطع کارشناسی ارشد فارغ‌التحصیل شد و پس از استخدام در سازمان میراث فرهنگی، در پژوهشگاه آن سازمان به فعالیت‌هایی چون ترجمه‌ی متون و مکاتبات و همکاری در پروژه‌هایی مثل ثبت جهانی نوروز مشغول شد. او در اواخر سال ۱۳۸۹ به سازمان اسناد و کتابخانه‌ی ملی منتقل شد و تاکنون در گروه پژوهشی ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی این سازمان فعالیت می‌کند. در حال حاضر نیز ایجاد یک بانک اطلاعاتی مربوط به مقالات ایران‌شناسی به ایشان سپرده شده است.

فیلیپ ژینیو در ایران بیشتر با کتاب ارداویراف‌نامه و به‌خاطر همکاری‌هایی که با احمد تفضلی و ژاله آموزگار داشته شناخته شده است. لطفاً درباره‌ی این ایران‌شناس برجسته و آثارش توضیح دهید.
همین‌طور است، ایشان با مرحوم دکتر احمد تفضلی و نیز سرکار خانم دکتر ژاله آموزگار ـ که بنده افتخار شاگردی ایشان را داشته‌ام ـ همکاری داشته‌اند. این ایران‌شناس شهیر که در اول مارس ۱۹۳۱ در فرانسه به دنیا آمده،  متخصص متون و کتیبه‌ها و تاریخ کیش زردشتی است و بیشتر آثار و تحقیقات وی مربوط به مطالعه، گردآوری و چاپ متون و کتیبه‌های کهن دوران ساسانی است. از جمله آثار وی می‌توان به این موارد اشاره کرد:


Glossaire des inscriptions pehlevies et parthes (London, 1972).
Les Quatre inscriptions du mage Kirdīr (Paris, 1991).
 Catalogue des sceaux, camées et bulles Sasanides de la Bibliothèque nationale et du Musée du Louvre II: Les sceaux et bulles inscrits (Paris, 1978); Sceaux Sasanides de diverses collections privées (Paris, 1982); and Bulles et sceaux sassanides de diverses collections (Paris, 1987); the last two in collaboration with Rika Gyselen
Noms propres sassanides en moyen-perse épigraphique, in Iranisches Personennamenbuch II/2, 1986).
Ardā wīrāz-nāmag (Paris, 1984) and later, in collaboration with the late Ahmad Tafazzoli, edited the
Anthologie de Zādspram (Paris, 1993).
Man and Cosmos in Ancient Iran(Rome 2001).


 
     
ژینیو در پیش‌گفتار خود گفته است که این کتاب «مجموعه سخنرانی‌های راتانبای کاتراک» او است. سخنرانی‌های راتانبای کاتراک چه هستند؟ و محتوای کلی سخنرانی‌های ژینیو در چه مورد است؟

سخنرانی‌های راتانبای کاتراک در سال ۱۹۲۵ در دانشگاه آکسفورد و در بخش انستیتو شرقی به همت انجمن خیریه‌ی زردشتیان اروپا افتتاح شد که در واقع مجموعه‌ای از سخنرانی‌هایی است که تعدادی از شرق‌شناسان و ایران‌شناسان در چندین دهه ایراد نموده‌اند. بیشتر این سخنرانی‌ها بعدها به چاپ رسیده و موضوع همه‌ی آن‌ها دین زردشتی از دیدگاه‌های الهیات، تاریخ و زبان‌شناسی تاریخی است. «زردشت، سیاستمدار یا جادوگر» به ترجمه‌ی آقای فانی و «دین ایرانی بر مبنای متن‌های معتبر یونانی» به ترجمه‌ی مرحوم سرکاراتی از همین مجموعه‌اند. ژینیو نیز در آوریل و می سال 1996 در دانشگاه آکسفورد و با همکاری بخش انستیتو شرقی آکسفورد سخنرانی‌هایی ایراد نمود. مباحثی که وی در این سخنرانی‌ها به آن‌ها پرداخته به شرح زیر در شش فصل در این کتاب آمده است: 
فصل اول: سه روح نامیرا و وجوه دیگر وجود انسان.
فصل دوم: تن، کالبدشناسی، وظایف‌الاعضا (فیزیولوژی) و پزشکی قدیم.
فصل سوم: ارتباط انسان با کیهان؛ نظریه‌ی عالم صغیر و عالم کبیر.
فصل چهارم و پنجم: ارتباط انسان با عالم غیب؛ آیین شمنی ایرانیان.
فصل ششم: هویت زردشتی؛ سنت، اصلاح‌طلبی، گروش به دین دیگر و تبلیغ دین.  

ژینیو از سه «روح» نامیرا در رأس اجزای روحانی انسان نام می‌برد. این سه روح چه هستند؟

این سه روح دینا، فروشی و روان هستند. دینا شهود دینی است، در واقع نقش راهنما را بر عهده دارد و روح انسان را مخصوصاً در سفر به جهان دیگر هدایت می‌کند. فروشی‌ها گروه ارواح نیاکان هستند و نیز قسمی از روح ماقبل این حیات دنیوی هستند که هر انسان داراست و بقا و نامیرایی او بدان وابسته است. روان نیروی درونی است و بخش اساسی روح انسان که سرنوشت پس از مرگ آدمی به دست اوست.    

پزشکی یونانی چه تأثیری بر دانش پزشکی ایران باستان گذاشته است؟
پزشکی یونانی تأثیر به‌سزایی بر دانش پزشکی ایران باستان گذاشته است، به گونه‌ای که ایرانیان بخشی از دانش پزشکی خود را به واسطه‌ی پزشکان سریانی، از پرآوازه‌ترین پزشکان یونان باستان، از جمله جالینوس که وارث سنت بقراط بوده است به‌دست آورده بودند. به‌عنوان نمونه همان‌گونه که بقراط آورده است همه‌ی چهار خلط باید در تن باشند و «آن‌گونه که باید و شاید در تناسب با هم باشند»، در آموزه‌های زردشتی هم اتحاد این چهار نیرو و وجود آن‌ها در تن شرط حیات انسان است. مثال دیگر اشاره به اثر تغییرات فصلی در قوای اخلاط در متون زردشتی است که پیش‌تر بقراط به آن اشاره کرده است.

ایرانیان در مورد عناصر سازنده‌ی انسان و کیهان چه اعتقادی داشتند؟
ایرانیان عناصر سازنده‌ی انسان و کیهان را از یک زمانی به بعد، تحت تأثیر عقاید یونانی آب و آتش و هوا و خاک می‌انگاشته‌اند و از آن‌جا که این عناصر به ویژه آب و آتش نزد مزدیسنان مقدس و الهی بوده‌اند در فلسفه‌ی متأخر مزدایی بسیار مورد بحث قرار گرفته‌اند. دیگر این‌که این عناصر به یکدیگر نیازمندند و با یکدیگر ناسازگار نیستند بلکه هر یک از این عناصر کیفیاتی دارند که گاه کیفیت یکی از این‌ها با دیگری در ستیز است.  با این حال زندگی و دوام جهان حاصل «مزاج» یا آمیختن این عناصر است و این خود مباحث دیگری را درباره کیفیت‌های آن‌ها و ارتباط آن‌ها با اخلاط اربعه پیش می‌آورد که پزشکی دوره‌ی ساسانی بسیار بر آن تکیه دارد.

نظریه‌ی عالم صغیر در چه مورد است؟
نظریه‌ی عالم صغیر بر اهمیت برتری انسان و توازنی که در خویشتن می‌یابد تا خود را واسطه‌العقد کل آفرینش بپندارد تأکید می‌کند و در حقیقت تصوری است موزون از جایگاه انسان در کیهان. به عبارت دیگر، انسان عالم صغیر است یعنی آن‌که هرچه در جهان یا عالم کبیر هست در وجود آدمی هم هست. این نظریه‌ی البته نظریه‌ی جدیدی نیست و در متون ودایی هندی نیز می‌توان شواهدی از آن یافت، چنان‌که در یونان هم شواهدی دارد. ایران نیز از این نظریه‌ی قدیمی در مورد طبیعت و ماهیت بشر بی‌نصیب نمانده است.

ژینیو در مورد وجود آیین شمنی در ایران زمان زردشت چه نظری دارد؟
وی چنین آورده است که ایران محاط در فرهنگ‌هایی است که وجود آیین شمنی در آن‌ها اثبات شده است، از یونان گرفته تا هند و نواحی شمالی اوراسیا و هیمالیا، پس ایرانیان نمی‌توانسته‌اند از تأثیر فرهنگ شمنی بر کنار باشند. در واقع هیچ بعید نیست که کلمه‌ی «شمن» که در اصل کلمه‌ای‌ است هندی از طریق ایران به بعضی زبان‌های مجاور راه یافته باشد. عقاید شمنی در ایران گاه بحث‌هایی افراطی برانگیخته است. از جمله نیبرگ تا آن‌جا پیش رفته که زردشت را شمن دانسته است. بعضی نیز به‌کلی منکر آن شده‌اند، ازجمله هنینگ. ژینیو سعی کرده شواهد را دوباره بررسی کند و داوری متعادل‌تری در این باب کند.

ژینیو در مورد این اعتقاد ایرانیان که استخوان را جایگاه حیات می‌دانند چه می‌گوید؟

ژینیو معتقد است بر خلاف سامیان که خون را محل حیات می‌دانند، نزد ایرانیان استخوان جایگاه حیات است و رستاخیز مردگان بنا بر کیش زردشتی، مانند مسیحیت رستاخیز تن نیست، بلکه رستاخیز استخوان‌ها یا تشکیل مجدد استخوان‌ها است و این را نشان از تأثیر ذهنیت شمنی می‌داند، چون نظیر این عقیده را در بین شمنان هم یافته است. در متون زردشتی شواهدی هست که ممکن است نظر او را تأیید کند. این شواهد را ژینیو در مقاله‌ی مجزایی بررسی کرده است.

به‌نظر شما ترجمه و مطالعه‌ی چنین کتاب‌هایی چه اهمیت و تأثیری دارد؟

ترجمه و مطالعه‌ی چنین آثاری بیش از همه برای دانشجویان و دانش‌آموختگان رشته‌ی  فرهنگ و زبان‌های باستانی مفید است که به این دست مباحث و مطالب علاقه‌مندند و دستی بر آتش دارند. جز آن نیز می‌توان مطالعه این کتاب را به همه‌ی فارسی‌زبانان و هم‌وطنان عزیزی توصیه کرد که مایل‌اند درک روشن‌تری از انسان‌شناسی کهن ایرانیان و تصوری که انسان آن دوران از خود و وضع جسمانی و روحانی‌اش و نسبت خویش با جهان داشته است، به دست آوردند. متأسفانه بسیاری از کتاب‌هایی که در ایران درباره‌ی ایران باستان نوشته می‌شود بازاری است. شاید ترجمه‌ی چنین آثاری بتواند بنیه‌ی این قبیل مطالعات را در ایران قدری قوی‌تر سازد.

هم‌اکنون کتاب جدیدی در دست ترجمه دارید؟

در حال حاضر خیر، اما امیدوارم به زودی ترجمه‌ی اثر دیگری را شروع کنم که آن نیز پیرامون چنین موضوعاتی است.

http://www.bookcity.org/detail/4015