تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
روزبه رحیمی: «درآمدی بر نقد» عنوان کتابی است که به تازگی وارد کتابفروشیها شده است. مایکل رایان این کتاب را نوشته و انتشارات معروف وایلی آن را منتشر کرده است. انتشار نسخهی فارسی این کتاب را آوند دانش نمایندهی انحصاری وایلی در ایران بر عهده داشته است. سارا کاظمیمنش، مترجم این کتاب، متولد ۱۳۶۷ و فارغالتحصیل ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران (مقطع کارشناسی) و مطالعات قرون وسطی با گرایش ادبیات تطبیقی از دانشگاه اروپای مرکزی (مقطع کارشناسی ارشد) است. کاظمی ترجمه را از دوران نوجوانی شروع کرده و در عرصههای مختلفی ــ از جمله مطبوعات، آموزش و غیره ــ فعالیت کرده، اما تمرکز و علاقهی او در زمینهی ادبیات است. در مورد این کتاب مصاحبهای کردهایم با این مترجم جوان:
پیش از این کتابهایی از مجموعهی For Dummies با ترجمهی شما منتشر شده، چه شد که به سراغ کتابی با موضوع نقد ادبیات، سینما و فرهنگ رفتید؟
راستش اصلاً اولین کتابی که به سراغش رفتم همین کتاب درآمدی بر نقد بود که فرآیند چاپ و انتشارش کمی طول کشید و باعث شد چندمین کتابی باشد که با ترجمهی من منتشر میشود. دلیلی هم که این کتاب را انتخاب کردم علاقهی بسیار زیادم به حوزهی مورد بحث و مفید و بهجا بودن محتوای آن بوده است.
لطفاً در مورد نویسندهی این کتاب، مایکل رایان، توضیح دهید.
ایشان دارای مدرک دکترای ادبیات تطبیقی از دانشگاه آیووا و در حال حاضر استاد دانشگاه تمپل در آمریکا هستند. در زمینهی نقد و مطالعات فرهنگی، سیاسی و ادبی کتابهای متعددی نوشتهاند که تعداد زیادی از آنها توسط انتشارات وایلی چاپ شده است. در کنار این فعالیتها، ایشان رمان هم مینویسند.
پیشتر در حوزهی نقد ادبیات، سینما و فرهنگ کتابهای متفاوتی منتشر شده است. به نظر شما این کتاب نسبت به نمونههای قبلی چه ویژگیهایی دارد؟
من فکر میکنم اولین چیزی که این کتاب را از خیلی کتابهای دیگر متمایز میکند، پرهیزش از کلینگری است. چون حوزهی نقد به قدری وسیع است که پرداختن به آن خیلی راحت میتواند آدم را به ورطهی کلینگری بکشاند. کتابهای زیادی در این زمینه نوشته/ترجمه و چاپ میشوند و هرکدام مزایا و معایب خودشان را دارند، اما این کتاب با زبانی ساده به سراغ مفاهیم برجستهی مطرح در نقد میرود، آنها را با استفاده از مثالهای ملموسی که خواننده قطعاً ــ حداقل یکی از آنها را ــ میشناسد شرح میدهد و با طرح سؤالاتی ذهن خواننده را به زیبایی درگیر مطالب مطرح شده میکند. به نظر من این کتاب یک جورهایی مخاطب آگاه را تشویق میکند که آموختههای خود را بیازماید و جرأت پیدا کند نگاه موشکاف خاصّ خود را پرورش دهد و به کار ببندد.
فکر میکنید خواندن این کتاب برای کسانی که تا حدی به رویکردهای مختلف در نقد آشنا هستند هم مفید است؟
بله این طور فکر میکنم. چون نقد چیزی نیست که بتوانید آن را مثل جدول ضرب یاد بگیرید و به وقت نیاز به کارش ببندید. مطالعهی مدام در این حوزه و آشنایی با دیدگاههای افراد گوناگون و به نوعی به روز نگه داشتن اطلاعات به شما کمک میکند بینش پویا و کارآمدی داشته باشید. خود من در حالی به سراغ این کتاب رفتم که هم در دانشگاه نقد خوانده بودم، هم در پروژههای شخصی و حرفهای به آن پرداخته بودم و هم بر حسب علاقه در این زمینه مطالعه داشتم. یعنی مفهوم نقد به هیچ عنوان برایم مفهومی بکر و ناشناخته نبود. اما باز هم خواندن و ترجمهی کتاب درآمدی بر نقد برایم هیجانانگیز و همراه با تجربههای تازه بود.
بیشتر کتابهای موجود در زمینهی نقد فیلم و ادبیات سالها پیش نوشته شدهاند و به نقد فیلمها و کتابهای قدیمی پرداختهاند. «درآمدی بر نقد» در سال ۲۰۱۲ نوشته شده و در هر بخش هم نمونه نقدهایی آورده شده است. آیا از فیلمها و کتابهای جدید هم به عنوان نمونه استفاده شده است؟
بله. مثلاً در بخش فیلم، یکی از مثالها مایکل کلیتون است که در سال ۲۰۰۷ اکران شده است.
هر بخش کتاب به یک رویکرد در حوزهی نقد اختصاص دارد اما فصل آخر «نگرشهایی برای تازه کارها» نامگذاری شده است. این فصل شامل چه مطالبی است؟
در این فصل رایان ــ پس از شرح و بسط رویکردهای مختلف در صفحات پیشین کتاب ــ تلنگرهایی به خواننده میزند و او را نسبت به جهان معاصرش آگاه میکند، از او میخواهد سرسری به مسائل نگاه نکند، هر آنچه را که میشنود یا به واسطهی کانالهای رسانهای متداول دریافت میکند بدیهی نپندارد و خود به دنبال کشف، واکاوی و درک حقیقت باشد و صرفاً به دیدن یک روی سکه بسنده نکند. تلاش نویسنده برای تعصّبزدایی و ایجاد تعادل میان نگرشهای تحلیلی و انتقادی مختلف (مثلاً در رابطه با تروریسم یا مسائل جاری در خاورمیانه) در این فصل از کتاب بیش از پیش مشهود است.
ترجمهی بسیار روان و خوشخوان شما در کنار شیوهی نگارش مایکل رایان، این کتاب را به مقدمهای ساده و کاربردی برای آشنایی با رویکردهای مختلف در نقد تبدیل کرده است. اما نام برخی افراد، کتابها و یا فیلمها را بر خلاف معادل رایج آنها ترجمه کردهاید. برای نمونه کتابهای «در جستوجوی زمان از دست رفته»، «اولیس» و«ایدئولوژی آلمانی» را به ترتیب «در یادآوری آنچه گذشت»، «یولیسز» و «طرز فکر آلمانی» و همینطور نام افرادی چون «ژان بودریار» و «ماکس هورکهایمر» را «ژان بادریلارد» و «مکس هورخیمر» ترجمه کردهاید. این در حالی است که در تمامی منابع معتبر، این اسامی به شکلی که ذکر شد ترجمه شدهاند. شما دلیل خاصی برای چنین ترجمهای داشتهاید؟
در ترجمهی نامها مشکل این است که گاهی آنها بر اساس تلفظ در زبان انگلیسی نوشته میشوند، گاهی طبق تلفظ به زبان مبدأ غیر انگلیسی (آلمانی، فرانسه و غیره) و گاهی هم به خاطر محدودیتهای زبان مقصد شکل ساده شدهای به خود میگیرند و این که شما به عنوان مترجم سراغ کدام حالت بروید تا حدی سلیقهای شده است. به طور کلی معتقدم تا جایی که زبان فارسی ظرفیتاش را داشته باشد، نامها باید جوری برگردان شوند که فُرم و آهنگشان صدمه نبیند.
البته باید بگویم ژان بودریار در کل کتاب بودریار است و فقط یک مرتبه این ایراد سهوی در متن پیش آمده. اما علت عدم استفادهام از عنوان شناخته شدهی کتاب در جستجوی زمان از دست رفته این است که آقای رایان در متن خود از عنوان قدیمیتر این اثر استفاده کردهاند (که در پانویس هم عیناً ذکر شده) و این تصمیم به صلاحدید ایشان بوده است. سایر مواردی که به آنها اشاره کردید صرفاً یک حالت درستِ مطلق ندارند و هر دو فُرم آنها در منابع و مقالات مختلف موجود است. ضمن اینکه خودِ کتاب با ساختار متفاوت و رویکرد تازهای که به نقد دارد به آثار مختلف ادبی، سینمایی و فرهنگی نگاه میکند و مشوّق این است که صرفاً آنچه را که در گذر زمان پذیرفته و تثبیت شده بدیهی فرض نکنیم.
کتاب جدیدی در دست ترجمه یا انتشار دارید؟
بله. کتابهای دیگری ترجمه کردهام که در حال حاضر در مراحل مختلف فرایند نشر و دریافت مجوز هستند؛ مثل کتاب درآمدی بر ادبیات داستانی آمریکای لاتین، سی افسانهی مشهور دربارهی شکسپیر و سه اثر مرتبط تحت عناوین داستان نویسی، داستاننویسی برای کودکان و نمایشنامهنویسی که همگی از سری کتابهای For Dummies هستند. البته کتاب داستاننویسی For Dummies الآن منتشر شده و در کتابفروشیها موجود است.
کتابی هم که در حال حاضر مشغول ترجمهاش هستم A Companion to Samuel Beckett نام دارد و در سال ۹۳ آماده خواهد شد.