تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : پنجشنبه 8 آبان 1393 کد مطلب:5328
گروه: یادداشت و مقاله

همتای بزرگی فاجعه

نگاهی به کتاب «سفر شهادت»

هادی مشهدی: واقعه‌ی عاشورا، بی‌شک یکی از پردامنه‌ترین، پیچیده‌ترین و بحث‌انگیزترین وقایع تاریخ تشیع است. الصاق و اطلاق ویژگی‌هایی چون پیچیده و بحث‌انگیز به رخ‌داد عاشورا، وقتی ضروری می‌شود، که آن را در بستر آیین‌ها و رسوم عزاداری و سوگواری بر اول شخص این واقعه، یعنی حسین‌بن‌علی (ع) و یا از ورای سخنرانی‌ها و تذکره‌های شفاهی ذاکران و روحانیان و مداحان، بازشناخت و واکاوی کرد؛ چراکه اتکا به آن‌چه امروز در جریان این‌دست آیین‌ها و مراسم دست می‌دهد، ذهن پرسش‌گر و معرفت‌جو را اقناع نمی‌کند؛ سوالاتی به عمق و طول تاریخ برایش باقی می‌گذارد؛ و از دیگرسو، ابعاد گسترده‌ی اقدام حسین(ع) هیچ‌گاه از محاق سر برنمی‌کشد و فرو می‌کاهد، تنها به رشادت‌هایی از آن‌گونه که سربازان متعهد و وفادار به پرچم، یا عیاران، یا گلادیاتورها کرده‌اند. از این‌روی، مستمع و مخاطب چنین رویکردی تنها بر آن‌چه حسین رخ داده است، عزادار و گریان می‌شود؛ و مسائل بسیاری چون، چرایی عزیمت وی به عراق عرب از میانه‌ی حج، یا چگونگی رسواسازی زینب(س) یزیدیان را، تنها از پس قرائت خطبه‌ای، پوشیده می‌ماند.
گذشت بیش از هزار و اندی سال از واقعه‌ی عاشورا، زمان مناسبی برای پاسخ به سوالات متعدد حول اقدام حسین(ع) نیست؟ تنها دو پرسش یادشده خود می‌تواند تصویری دیگرگونه از فرزند علی(ع) نزد ذهن وقاد و پرسش‌گر انسان امروزی بازسازد. به‌قطع حسین(ع) تنها به دنبال دعوت اهل کوفه حج خود را وانگذاشت؛ مگر حب خلافت داشت که این‌چنین شتابان راه کوفه گرفت؟ بدیهی است، پاسخ به پرسش‌هایی از این‌دست می‌تواند اذهان حقیقت‌جو را از اسطوره‌سازی و قهرمان‌پروری مصون بدارد و آن‌ها را الگو و الگوهایی دست دهد که به‌کارشان آید.
سکوت خاموشان
ابعاد اندیشه‌ی سید موسی صدر، روحانی مبارز و دگراندیش شیعه، از پس سرگذشت اسرار‌آمیزش، مستور مانده است. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های بستر تفکری وی، کاربست نگاهی کاربردی به اجزای دین، در بستر زمان، است؛ آن‌چه از تفاسیر سید موسی صدر از قرآن بر جای مانده است، موید این معناست؛ از ورای بررسی در سیره‌ی عملی وی، طی مبارزات انقلابی‌اش در لبنان و جغرافیای پراکندگی شیعه، نیز می‌توان این مهم را دریافت. سید موسی صدر طی سخنانی پراکنده، از حیث تاریخ ایرادشان، نگاهی موشکافانه و کاربردی به واقعه‌ی عاشورا داشته است، که به حتم پاسخ‌گوی بخش اعظمی از سوالات مطرح در این‌ حوزه است.
هفتمین کتاب از مجموعه‌ی «در قلمرو اندیشه‌ی امام موسی صدر» مجموع سخنان یادشده را در خود دارد. این کتاب به همت موسسه‌ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، با عنوان «سفر شهادت» گردآوری و منتشر شده است. مهدی فرخیان و احمد ناظم، به ترجمه‌ی این سخنرانی‌ها همت گماشته‌اند. گردآورندگان کتاب سفر شهادت، بر حسب موضوع هر سخنرانی نامی بر آن نهاده‌اند؛ بدین شرح: «سفر شهادت»، «حسین(ع)، وارث انبیا»، «پرتوهایی از انقلاب کربلا»، «به سوی خط حسینی»، «امام حسین(ع) و قداست جان‌فشانی»، «مناسبت‌های ماه رجب و زیارت امام حسین(ع)»، «امام حسین(ع)، پیشوای اصلاح‌گری»، «عطای حسینی در واقعه‌ی کربلا»، «از دریچه‌ی عاشورا»، «حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات»، «صلح، پیوند پاینده‌ی اسلام و مسیحیت»، «نامه‌ای به مردم لبنان»، «شهادت، چشمه‌ی جوشان تحول»، «زینب(س) شکوه شکیبایی(یک) و (دو)» و «رسالت حضرت زینب(س) در عاشورا»
خطبه‌ی حضرت زینب(س) در کاخ یزید، به ترجمه‌ی محمد محمدی اشتهاردی، نیز به این مجموعه پیوست شده است. به‌نظر می‌رسد آن‌چه بر پشت جلد کتاب سفر شهادت درج شده است، در خور توجه بسیاری از طرفداران امروز امام حسین باشد: «اگر در میدان جنگ تنها ابن زیاد و یزید و عمربن‌سعد بودند، آیا امام حسین(ع) به آن شکل دردناک به شهادت می‌رسید؟ یقینا نه. پس چگونه توانستند چنین جنایتی کنند؟ به فرمان فرمانده و اجرای مجریان و تایید تاییدکنندگان و سکوت خاموشان. یعنی می‌توانیم بگوییم آن امت، همگی، با قول و فعل و سکوت و خشنودی و فرمانبری خود، بر کشتن امام حسین(ع) اجماع کردند. همگی در رقم زدن واقعه‌ی کربلا توافق داشتند، جز اندکی از آنان.»
فراتر از تراژدی بشری
امام موسی صدر در یک سخنرانی به تاریخ فوریه‌ی ۱۹۴۷، سعی در واکاوی بستر قیام حسین علی(ع) داشته است. او این سخنان را این‌گونه آغاز کرده است: «گمراهی زمانه‌ی اباعبدالله‌الحسین(ع) را فراگرفته بود. وقتی که ما سالروز واقعه‌ی کربلا را فرصتی مغتنم می‌شمریم و گرد هم می‌آییم و آن حادثه را در گوش و قلب و وجود خود تکرار می‌کنیم با آن قهرمانی‌های جاودان پیوند می‌یابیم. قهرمانی‌هایی که ریشه‌ی ستم و ستم‌گران را برکند و نقاب و پرده از چهره‌ی عصیانگران و منافقان برافکند.»
در بند بعدی آمده است: «این حادثه‌ی جاویدان که مشعل فروزنده‌ی نسل‌هاست، تنها برای روزگار حسین (ع) نیست. ابعاد این حادثه از یک رنجش عاطفی و تراژدی بشری در می‌گذرد و الگویی شایسته‌ی پیروی تمام نسل‌ها می‌گردد و واقعه، با همه‌ی تفاصیل و ثمراتش به همه‌ی نسل‌ها می‌آموزاند و راه‌های نجات و رهایی را فراروی آنان، می‌گشاید. امت ما و دیگر امت‌ها، همواره به این آموزه‌ها و عبرت‌ها نیازمند بوده‌اند»
در فرازهای دیگری از این سخنان این‌گونه از چهره‌ی یزید نقاب فرو افتاده است: «او خود را امیر مومنان می‌نامد و بر منبر رسول خدا می‌نشیند و به نام اسلام بر مردم حکومت می‌کند. از درون اسلام را به مبارزه می‌خواند و آن‌چه را با فداکاری‌ها و مجاهدت‌ها و مصیبت‌ها به دست آمده است، ابزاری برای فرمانروایی می‌داند، نه پیامی برای آزادی انسان‌ها»
و در این‌باره می‌افزاید: «هنگامی که معاویه یزیدی را که تاریخ او را قاتل افراد بی‌گناه و هتک‌کننده‌ی نوامیس می‌خواند و مردم هیچ‌گونه امنیت و آسایشی از ناحیه‌ی او ندارند، بر مسند خلافت می‌نشاند و او را بر مردم مسلط می‌گرداند و بیعت با او را بر مردم لازم می‌شمارد، روشن می‌شود که کار بی‌اندازه خطرناک شده است و یزیدی که از اسلام می‌گوید و اسلام را نه وحی و رسالت، بلکه بازیچه‌ای برای حکومت کردن در دست بنی هاشم می‌داند، خلیفه‌ی مسلمانان می‌شود. و مردم خاموش و آرام و هراسان و طمع‌کارند،‌ نه قدرتی در دست دارند و نه فضل و کرمی، آزادگان آواره‌اند و مردم در این فضا خاموش. یزید نیز هرچه بخواهد انجام می‌دهد؛ حرمت مردم را هتک می‌کند و ارزش‌ها را زیر پا می‌نهد. در این اوضاع و احوال و در برابر سکوت امت بر ستم‌ها مردم هر روز شاهد ظلمی و قتلی هستند، و در برابر دیدگان خویش رنج و مصیبت و تجاوز می‌بینند. در برابر این واقعیت و این وجدان‌های ترسان یا به خواب رفته، فداکاری بزرگی لازم است تا وجدان‌های خفته را بیدار کند و احساسات را برانگیزد.»
سید موسی صدر موقعیت و دیدگاه حسین‌بن‌علی(ع) را در بخش دیگری از سخنان خود تشریح کرده است: «امام حسین(ع) چاره‌ای ندارد؛ نه می‌تواند سکوت کند و نه همراهی. یزید می‌خواهد طرحش را عملی کند، می‌خواهد احکام اسلام را یکی پس از دیگری از میان بردارد... می‌خواهد ریشه‌ی اسلام را برکند، احکام آن را بمیراند و انتقام عقده‌های خود را از پیامبر(ص) و مقام رسالت او بازگیرد. حسین(ع) چگونه می‌تواند با او برخورد کند؟... حسین(ع) شورید، ولی برای علاقه به شورش نبود. او جنگید و کشت، اما به دلیل علاقه به قتل و خونریزی نبود. تنها برای پاسداری از اسلام بود.»
ستمکار و جامعه‌ی نو
امام موسی صدر در سخنرانی دیگری که در این مجموعه، حسین(ع) وارث انبیا، نام گرفته است، انواع سردمداران ستمکار را با این عبارات و جملات بازنمایی کرده است: «اینان قبلا بوده‌اند و اکنون نیز هستند. اما سرانجام ستم در برابر اکثریت شکست می‌خورد و ستمکار نیز درهم می‌شکند. سپس ستمکار جامه‌ی نو بر تن می‌کند؛ جامه‌ی انبیا و لباس دین. به دعوت جدیدی فرا می‌خواند و شعار دفاع از مصلحت مردم را سر می‌دهد. اعلام می‌کند که در کنار مستضعفان است. مستضعفان می‌بینند ستم از درون خودشان پا گرفته است؛ غصب و استبداد و استعمار و استثمار و استحمار از درون خودشان است. در این هنگام نبردی دیگر آغاز می‌شود. بدین‌گونه این نبرد از ازل تا ابد پاینده است.»
امام موسی صدر در دسامبر ۱۹۷۷، در پیامی تلویزیونی، به مناسبت تقارن عاشورا و میلاد مسیح(ع) مردم لبنان را خطاب قرار داده است: «حسین(ع)، رهبر بازماندگان از انسان‌های الهی که در مکتب دین خدا پرورش یافته‌اند، می‌داند که طغیانگری و فساد همگان را در ورطه‌ی خود فرو می‌برد و ترس و آزمندی راه را بر هرگونه خیرخواهی و اعتراض می‌بندند و بیم از خدا و وجدان در جامعه کم‌رنگ شده است تا جایی که ایمان و اخلاق در معرض نابودی قرارگرفته است. امام حسین(ع) دریافت که تنها جان‌فشانی عظیمی که با بزرگی فاجعه برابری کند، می‌تواند چشمه‌های خیر و نیکی را درون امت بجوشاند. از این رو لحظه‌ای درنگ نکرد و جان خویش بر کف نهاد و همه‌ی آن‌چه داشت با خود آورد و در چنین روزی همه با هم به قلب آتش سرکش ظلم و تاریکی زدند. همه سوختند، ولی آتش را خاموش کردند. او با آن شمع‌های پاک، شب دراز جامعه را روشن کرد، و سپیده دمید.»
آن‌چه برگرفته از کتاب سفر شهادت درج شد، نمونه‌ای است از دیدگاه‌های امام موسی صدر درباره‌ی قیام عاشورا؛ آن‌طور که گفته شد، رویکردهای این عالم و اندیشمند شیعه می‌تواند بستری مناسب باشد برای دگرجویان وقایع تاریخی و مذهبی. به حتم رویکردهای تازه و دیدگاه‌های موشکافانه و تطبیقی حول مباحث تاریخی می‌تواند مسیرهای تازه‌ای در دریافت مفاهیم نظری، عقلی، عاطفی و ایدئولوژیکی فراهم آورد.

http://www.bookcity.org/detail/5328