تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : یکشنبه 25 آبان 1393 کد مطلب:5393
گروه: یادداشت و مقاله

به یاد دکتر هرمز میلانیان

یادداشت دکتر احمد جلالی ـ سفیر ایران در یونسکو ـ برای درگذشت دکتر میلانیان

اطلاعات ـ احمد جلالی:  چهارشنبه گذشته،۲۱ آبان ۱۳۹۳، دکتر هرمز میلانیان، استاد بازنشسته گروه زبان‌شناسی دانشگاه تهران و مدیر اسبق این گروه، پس از گذراندن یک دوران یازده ساله بیماری، در ۷۷ سالگی در حومه پاریس درگذشت. قرار است روز چهارشنبه ۲۸ آبان در قبرستان مونت پارناس در پاریس به خاک سپرده شود؛ در همان شهری که دوره دکترای زبان شناسی خود را زیر نظر آندره مارتینه در دانشگاه سوربن گذرانیده بود و پس از آن هم در این شهر خدمات ارجمندی به فرهنگ و زبان پارسی انجام داد. پدرش، ناخدا حسن میلانیان، فرمانده ناو پلنگ بود که در ۳۸ سالگی در حمله متفقین به ایران در دفاع از آبادان به شهادت رسید.
 
متاسفانه، از ۶۵ سالگی در این استاد پرتوان و سرزنده و شاداب، حالت گوشه گیری و افسردگی پدیدار شد و رو به شدت گذاشت. ظاهرا مشکلی در خون رسانی اسباب آسیب مغزی و شروع این بیماری بوده است. پس از آن خانواده ایشان را به پاریس آوردند تا مراقبت شود. دختر محترمشان، خانم لادن میلانیان، می گفت که در این سالها، ایشان در حال بیماری مرتب لغت های انگلیسی و فرانسه را از خانواده می‌پرسید و مورد کندوکاو زبان شناسانه قرار می داد تا با به کارگیری توان مغزی با این مشکل، که خود به آن آگاه بود، مبارزه کند؛ مبارزه با بیماری از راه پناه بردن به عشق همیشگی در یادگیری زبانها و شناختن آن‌ها. هر زبانی جهانی را با خود دارد و سیر در این جهانها برای زبان شناس سیاحتی معنوی است. سرانجام، نزدیک ظهر چهارشنبه گذشته، در حال غذا خوردن دچار سرفه مکرر شد و قلب ایستاد.
 
دکتر میلانیان لیسانس خود را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفت. در دهه ۱۳۴۰ که مرحوم دکتر خانلری «بنیاد فرهنگ ایران» را راه انداخت، میلانیان بخش تحقیق در تاریخ زبان فارسی را اداره می کرد. بعدها در دهه ۱۳۵۰ با فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی هم همکاری داشت. مدتی در دانشگاه ایلینوی و مدتی نیز در دانشگاه سوربن زبان و ادبیات فارسی تدریس کرد و پنج سال سرپرست بخش فارسی این دانشگاه بود. عضو انجمن زبان‌شناسی فرانسه و نیز انجمن جهانی زبان‌شناسی نقش گرا هم بود. بعدها که به ایران بازگشت بیشتر وقتش را به تحقیق و تالیف و ترجمه در زبان شناسی سپرد و با انتشارات هرمس و انتشارات فرهنگ معاصر و موسسه شهید رواقی هم همکاری داشت.
 
این یادداشت کوتاه را صرفا به قصد ادای احترام به یک خادم فرهنگ ایران و زبان فارسی و برای جلب توجه نسل جوان به معلمان بزرگوارمان می نویسم وگرنه من صلاحیت تخصصی در شرح خدمات علمی و معرفی تالیفات و ترجمه ها و پژوهش های ایشان را ندارم. استادان و همکاران دانشگاهی و دوستان و شاگردان ایشان این وظیفه را انجام داده و می‌دهند که بخشی از آن در سایت «شهر کتاب» آمده است و بنده هم در اینجا از آن بهره برده ام. اشاره کنم که اساتید بزرگواری، همچون احمد سمیعی‌گیلانی و اسماعیل سعادت و بسیاری دیگر، از شاگردان میلانیان بوده‌اند.
*****
راستی، در عالم پر رمز و راز خیال، امروز داشتم فکر می‌کردم وقتی زبان‌شناسان از این جهان به جهان دیگر می‌روند، با زبان آن جهان چگونه مواجه می‌شوند و چه اتفاقی در ذهنشان می‌افتد وچه گستره‌ای پدید می‌آید؟ زیرا موضوع کار آنان زبان بشری بوده است که مشخصات خودش را دارد که در سایه‌ی نظریه‌های مختلف، جذاب و شیرین و دلپذیر به آن می‌پردازند و ما را با خود به سیر در جهان زبان می‌کشانند. زبان به نوعی، مرز میان آسمان و زمین است و همین تصور از زبان مرا به این محاکات خیال‌انگیز کشانید.
 
در سایه‌ی این سوال تخیلی و سوررئال، بد نیست اشاره کنم به پاسخ دکتر میلانیان به سوال دکتر کورش صفوی درباره‌ی امکان فهم زبان مرغان در گفت‌وگویی که متن ویراسته‌ی آن در کتاب ماه ادبیات و فلسفه در شهریور ۱۳۷۹ منتشر شده است.
در آن گفت‌وگو، دکتر صفوی می‌پرسد: آیا ممکن است با پیشرفت زبان‌شناسی انسان روزی سخنان پرندگان و یا حیوانات را بفهمد؟ و میلانیان، بر اساس تعریف مارتینه و اشاره به نظریه‌ی تجزیه دوگانه‌ی او، پاسخ می دهد که «ما هرچیزی، هر پدیده‌ای را که با این تعریف بخواند، زبان می‌نامیم. ولی این تعریف را ما از پیش ارائه نداده‌ایم بلکه از کهن‌ترین دوران تا کنون دیده‌ایم که زبان‌های بشری همه این ویژگی را دارند. اما وقتی‌ که این تعریف را پذیرفتیم، دیگر هر چیزی که با این تعریف نخواند، زبان نخواهد بود. این نکته در مورد پرنده‌ها، حیوانات و حتی نوزاد انسان صادق است. قبلا گفتم که اگر قرار بود انسان با آغون‌واغون و اینجور چیزها، میلیاردها و در حقیقت بی‌نهایت امکانات زبانی و پیچ و خم‌های فکر و اندیشه و نیازهای ارتباطی و گوناگونی عواطف خود را بیان کند، هرگز نمی‌‎توانست. ... حیوانات و پرندگان یکچنین زبانی ندارند که ما بفهمیم؛ اما یک چیزی حتما دارند ولی ما دیگر به آن زبان نمی‌گوییم. و هر چه دارند حتی اگر روزی آن را بفهمیم، بسیار محدود خواهد بود .... وقتی می‎گوییم زبان بشر، به‌جز وظیفه‌ی ایجاد ارتباط و وظایف دیگر، وظیفه‌ی بیان اندیشه را نیز بر عهده دارد و در حقیقت تکیه‌گاه اندیشه‌ی بشر است، .... ولی هیچ‌کس حتی خود مارتینه تا حالا بررسی نکرده نظام زبانی بشر در کجا این قدرت اندیشیدن بشری را منعکس می‎کند. اغلب فکر کرده‌اند این اندیشه‌ها، اندیشه‌های فلسفی هستند. من بارها در گذشته سر کلاس، گفته‌ام ساده‌ترین جمله‌ی زبان، قدرت اندیشه‌ی بشر را نشان می‎دهد. چون اگر ما زبان تجزیه‌پذیر خود را نداشتیم، قشرشکنی ذهنی اصلا برای ما میسر نبود و ما مثل حیوانات، مثل پرندگان برده‌ی محیطی بودیم که زبان حال و مکان کنونی را بر ما تحمیل می‌کند .... ساده‌ترین جمله‌ آنچنان قدرت قشرشکنی یا به‌عبارت دیگر رهایی از تسلط زمان و مکان لحظه‌ی حاضر را به انسان می‎دهد که هیچ حیوانی از آن برخوردار نیست».
******
در همان گفت‌وگو، بحث جالبی میان دکتر میلانیان و دکتر صفوی در می گیرد در تعریف شعر و نظم و تفاوت آنها که دکتر صفوی قبلا صد صفحه ای در باب آن نوشته بود. میلانیان در ذیل این مبحث می گوید: «ما نمی‎توانیم هیچ مقایسه‌ای بین فردوسی و حافظ بکنیم. چون در اینجا با دو جهان متفاوت، دو بینش متفاوت، دو شخصیت متفاوت و دو سبک ادبی و زبانی متفاوت روبه‌رو هستیم. فردوسی داستان‌سراست و شعر برای‌اش وسیله است. فردوسی می‎توانست اثر جاوید خود را به نثر نیز پدید بیاورد؛ البته نثری زیبا و مثلا تاریخ بیهقی‌وار. گو اینکه برای ذهن ایرانی، به‌خصوص در آن دوران، شعر، جاذبه‌ی دیگری داشت. حافظ چیز دیگری‌ست، جهان دیگری‌ست. البته بیان مفاهیم و اندیشه‌های والا برای حافظ بسیار مهم است و چگونگی ارائه آنها با استادی و زیبایی بی‌نظیری انجام گرفته؛ ولی خودِ آفرینش شعری نیز برای‌اش هدف است و اگر حافظ به نثر روی آورده بود، بی‌شک حافظ نمی‎شد». همینجا یاد کنم از اهتمام میلانیان در شاهنامه پژوهی و عرق او به فردوسی و «بینش فلسفی و اخلاقی فردوسی » که در همکاری با شاهرخ مسکوب و محمد جعفر محجوب نمونه‌ی آن را به یاد داریم که در کتاب «تن پهلوان و روان خردمند» (حاصل همایش شاهنامه در پاریس) به یادگار مانده است. (چاپ ، تهران ۱۳۷۴ شمسی).
******
دکتر میلانیان در باره خودش نوشته است: «از همان نخستین مقاله (۱۳۴۸) هدف اصلی من اِعمال معیارهایی از زبان‌شناسی نوین بر زبان فارسی بوده است که به کارایی و سود آنها در پیشبرد آگاهی ما از نظام زبان فارسی (و نیز خط فارسی) اعتقاد داشته‌ام. نیز از همان ابتدا کوشیده‌ام که برای اصطلاحات زبان‌شناسی نوین معادل‌های فارسی مناسبی را پیش‌نهاد کنم .... توجه به کاربرد فرهنگی و اجتماعی زبان فارسی و تقویت و گسترش آن و کم کردن فاصله میان زبان گفتار و نوشتار و مخالفت با دستورالعمل‌های «من‎درآوردی» و تصنعی در زمینه‌ی تلفظ و املا .... یکی از هدف‌های علمی من بوده و هست. ساختار زبان و خط فی‌نفسه تا آن اندازه دشوار هست که ما را از تحمیل «تابو»های جدید و بی‌فایده بر نسل جوان و پیرترِ این مرز و بوم بازدارد».
******
«شهر کتاب» بازهم همت کرده و در روز سه‌شنبه ۲۷ آبان، یک روز پیش از تشییع و تدفین دکتر میلانیان، با همکاری انتشارات هرمس و انتشارات فرهنگ معاصر، مراسمی برای تجلیل از این استاد خدوم برگزار خواهد کرد که اساتید ارجمند، احمد سمیعی گیلانی، ژاله آموزگار، محمدرضا باطنی، هوشنگ رهنما، کورش صفوی، پیروز سیار (که بسیار به ایشان نزدیک بودند) و علی‌اصغر محمدخانی از خدمات علمی این استاد پیشکسوت زبان شناس یاد خواهند کرد.

امیدوارم مراسمی هم برای یاد و تجلیل ایشان در محل یونسکو در پاریس برگزار کنیم.
 
به همه خانواده محترم و دوستان و شاگردان ایشان و جامعه دانشگاهی ایران عرض تسلیت دارم و رحمت و پاداشی به زبان آن دیگر جهان از خداوند برای آن زنده یاد آرزومندم.
 

http://www.bookcity.org/detail/5393