تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : چهارشنبه 24 تیر 1388 کد مطلب:55
گروه: نشست‌ها

«حدیث آرزومندی» نقد شد

کتاب «حدیث آرزومندی» اثر محمد‌رضا اسدی در شهر کتاب نقد و بررسی شد.

عصر روز سه‌شنبه، اول اردیبهشت 1388، در نشست هفتگی شهر کتاب، کتاب «حدیث آرزومندی» (بررسی اندیشه‌های ملاصدرا و هایدگر) نوشته محمدرضا اسدی با حضور نویسنده اثر و چند تن از استادان حوزه فلسفه فرهنگستان زبان و ادب فارسی نقد و بررسی شد.
کتاب «حدیث آرزومندی» نوشته محمدرضا اسدی شامل سه بخش است. در بخش اول بررسی جایگاه علمی و تاریخی هایدگر، بخش دوم موقعیت تاریخی و بررسی هدف و مقصد ملاصدرا و بخش سوم مقایسه ذهن و زمانه و زبان و بررسی تطبیقی آرا و اندیشه‌های ملاصدرا و هایدگر آمده است.
در بخش بررسی آرای هایدگر مسائلی از قبیل نسبت انسان با زبان، ‌انسان با علم جدید، انسان با شعر و انسان با هنر، در بخش بررسی آرای ملاصدرا مسائلی از قبیل نسبت نفس با بدن و انسان با خدا مطرح شده است و در بخش آخر، این آرا با هم مقایسه شده‌اند، به‌خصوص مبحث وجود‌شناسی که از برجسته‌ترین مباحث مشترک میان ملاصدرا و هایدگر است.
این کتاب دو پیوست مهم دارد؛ پیوست اول «کدام فلسفه کدام تطبیق» و پیوست دوم «بنیان متافیزیکی زندگی» نام دارد.
محمدرضا اسدی عضو هیات علمی دانشگاه علامه‌طباطبائی که پیش از این دو ترجمه دیگر از آثار هایدگر را روانه بازار کتاب کرده است، در ابتدای جلسه گفت: این کتاب رساله دکترای من است لذا در آن اشتباهاتی از قبیل ناقص بودن اصطلاحات وجود دارد که باید اصلاح و در برخی موضوعات هم باید تکمیل شود.
اسدی در ادامه گفت: بحث در مورد فلسفه تطبیقی، بحث طولانی است. از طرفی هایدگر جزو فیلسوفان مطرح است و درباره وی گرایش‌های متفاوتی در کشور وجود دارد، مثل این که عده‌ای هایدگر را دینی می‌دانند وعده دیگری غیر دینی. همچنین گروه دومی هستند که معتقدند تفکر دینی مانع تفکر فلسفی است، پس اساساً تفکر دینی با تفکر فلسفی یک‌جا جمع نمی‌شود.
وی در ادامه از وجود ترجمه‌های ناصحیح از آثار هایدگر اشاره کرد و گفت: متاسفانه شناخت ما از هایدگر شناخت دقیقی نیست و به همین دلیل ترجمه‌های مطمئن در این حوزه نداریم، به‌ویژه ترجمه از زبان آلمانی به فارسی که کار سختی است.
اسدی به شایع شدن آرای هایدگر در چند دهه اخیر اشاره کرد و گفت: هایدگر در ایران به‌ویژه سه دهه بعد از انقلاب بسیار معروف شد اما معرفی وی، عمده‌ترین کارهایی که بود که در این راستا انجام شد. به عبارتی نسبت ترجمه آثار و معرفی وی به نقد او 90 به 10 بوده است یعنی فقط 10 درصد نقد جدی در مورد وی داشتیم که بنده این رقم را هم با احتیاط می‌گویم.
نویسنده «حدیث آرزومندی» در ادامه گفت: در این اثر کوشش کردم ضمن انجام نقد جدی، نقد خود را در دو زمینه بنایی و معنایی بیان کنم و در مقایسه از بخش‌هایی که امکان مقایسه میان دو فیلسوف است،استفاده کنم. در واقع میوه و محصول این کتاب فصل سوم آن است که در هفت قسمت این مقایسه مطرح شده است.
اسدی در پایان گفت: مقایسه تطبیقی یعنی بیان مشابهات و تمایزات در مورد مسائلی که امکان مقایسه وجود داشته باشد. حجم مقایسه آرای هایدگر و ملاصدرا بسیار زیاد بود و من فقط حجم کمی از این مقایسه را آورده‌ام و اگر بازخورد خوبی ببینم، این تحقیق را گسترش می‌دهم. در واقع این کتاب یک آزمایشگاه برای آثار بعدی‌ من است.
بیژن عبدالکریمی به عنوان دومین سخنران این مراسم گفت: کاری که اسدی انجام داده، بحث‌برانگیز است. او کسی است که پیش از این هم در این حوزه کار کرده، بنابراین با فرد تازه‌کاری مواجه نیستیم حدیث آرزومندی به جز رساله علی‌آبادی، دومین اثری است که هایدگر را نقد کرده است.
عبدالکریمی تکراری نبودن مطالب کتاب را ویژگی مثبت این اثر ارزیابی کرد و گفت: خوشبختانه عمده مطالب برای خود مؤلف است و ار آثار دیگران کپی‌برداری انجام نشده و زبان استفاده شده در اثر زبان سالم، قابل فهم و رایجی است،‌نقل قول‌ها و ارجاعات به‌جا صورت گرفته و فلسفه تطبیقی را به خوبی برای ما روشن کرده است.
وی گفت: تب هایدگر در ایران بسیار شایع و بر روی این مساله بسیار کار شده است. من هم در حال تکمیل اثری هستم به نام «هایدگر در ایران» که انحطاط تاریخ خودمان را در مقابل تاریخ غرب و بحران موجود در جامعه‌مان نسبت به هایدگر را در آن مطرح کردم، لذا با این کار اسدی که خواسته هیمنه و وصف کاریزماتیک هایدگر را فرو بریزد، موافقم.
عبدالکریمی در ادامه گفت: با این که کار اسدی را از هر لحاظ قبول دارم، اما می‌خواهم با بی‌رحمی تمام نقد کنم و همین‌جا اعلام می‌کنم که این رساله با وجود ایراداتی که بنده مطرح خواهم کرد، به امضای بزرگان مثل غلامحیسن دینانی، غلامرضا اعوانی و رضا داوری اردکانی رسیده است.
وی گفت: نقد انواع متفاوتی دارد؛ نقد روان‌شناسی که در واقع نقد نیست بیان عقده‌های فرد است. نقد سیاسی که برای جوامع سیاست زده است و همچنین نقد نهیلیستی که در جامعه ما رایج است که در این نقد همه‌چیز نفی ‌می‌شود، نقد آزادی‌بخش مثل نقدهای مکتب فرانکفورت و در آخر هم نقد استعالی که هدفش بررسی حقیقت متعالی است که امیدوارم نقد بنده جزو این دسته از نقدها قرار بگیرد.
عبدالکریمی بیان کرد: برای نقد یک شخصیت چند شرط اساسی لازم است. اول این که فهم و همدلی با متفکر داشته باشیم و در مرحله بعدی مرتبت و منزلت وی را بشناسیم و در مرحله آخر برای نقدمان مبنا داشته باشیم چون بدون مبنا بحث جدلی می‌شود و اگر نقد ما این شروط را نداشته باشد، به شوخی تبدیل می‌شود.
وی ساختار کتاب حدیث آرزومندی را نادرست ارزیابی کرد و گفت: حجم کتاب بسیار زیاد است (438 صفحه) و مطالب تکراری و اضافه هم بسیار دارد. زبان کتاب ائدئولوژیک است که ناشی از یک تفکر ایدئولوژیک است و اشتباهات و غلط‌های املایی و ترجمه‌های ناصحیح هم در آن بسیار دیده می‌شود.
نویسنده حوزه فلسفه در ادامه گفت: در متن پاره‌ای از عبارات وجود دارد که حتی برای من که با این حوزه آشنا هستم، متصور نیست یا این که بی‌دقتی‌های فلسفی خواننده را برآشفته می‌کند؛ به عنوان مثال این که در جایی از کتاب آمده: «بر خلاف این که شعار سقراط خودت را بشناس بوده است اما سقراط هیچ شناختی ازانسان نداشته است.» که اصلاً اینطور نیست. یا این که در بخشی دیگر اشاره شده که هایدگر مذهبی نیست اما این یک مساله واضح و روشن است که مبنا و آغاز مطالعات هایدگر از الهیات بوده واصل اعتقادش هم بر این استوار است که امکان دفاع از تفکر دینی و قدسی وجود دارد. در واقع هایدگر فیلسوف فراسوی کفر و ایمان است.
وی افزود: فکر می‌کنم نویسنده از همان ابتدا اشتباه در راه قدم گذاشته چون با نقد شیفتگی هایدگر در ایران آغاز کرده و در مقابل ملاصدرا را مبرا از این انتقادات خوانده است. حتی در کتاب برای نقل‌قول‌های هایدگر از الفاظی نظیر: هایدگر ادعا می‌کند یا به زعم هایدگر استفاده کرده که این‌ها نوعی فاصله‌گذاری تصنعی است.
عبدالکریمی در پایان گفت: با وجود ایراداتی که که پاره‌ای از آن‌ها را گفتم، فکر می‌کنم فهم درستی از هایدگر در این کتاب ارائه نشده است.
عبدالله نصری آخرین سخنران این مراسم گفت: من هم با نقد عبدالکریمی مشکل دارم، هم با نقد اسدی، چرا که هیچ‌یک از این دو برای حقیقت و حرف‌هایشان معیار خاصی نداشتند و ما تا ندانیم معیار حقیقت چیست، مشکلمان حل نمی‌شود.
وی گفت: انتقادم به اسدی این است که مبنای تفکر هایدگر را از متافیزیک جدا کرده که کار اشتباهی است و نقدم به عبدالکریمی درباره دو مرحله اول شرایط نقد است زیرا نمی‌توانیم هم با نویسنده همدلی داشته باشیم و هم فاصله بگیریم.
نصری گفت: ما تا تعریف دقیقی از سکولار و دینی نداشته باشیم، نمی‌توانیم در این حوزه حرف بزنیم، زیرا هریک از این اصطلاحات چند شاخه دارد. نکته مهم دیگر این است که در ایران نسبت به هایدگر نگاه عرفانی وجود دارد که این اشتباه است و هابرماس هم پس از این که از ایران به کشورش بازگشت، به این نکته اشاره کرد.
وی مطرح شدن فلسفه تطبیقی را مفید ارزیابی کرد و گفت: فلسفه تطبیقی از این جهت خوب است که هر دو متفکر به خوبی شناخته می‌شوند اما این دلیل نمی‌شود که چون زبان هایدگر آلمانی است و ترجمه‌ها نامعتبر است، بر روی آثار وی کار نشود.
نصری در پایان گفت: این که اسدی در اثرش روش‌شناسی هر دو متفکر را معلوم کرده (پدیدارشناسی و برهان عقلی) خوب است و به اشتراکات و تمایزات به خوبی اشاره و انصاف علمی رعایت شده است. نویسنده هم تلاش بیهوده نکرده است، اما من معتقدم بهتر بود فصل آخر در ابتدا می‌آمد که ملاصدرا و هایدگر با هم مقایسه می‌شدند و سپس به معرفی آرای هریک پرداخته می‌شد و در نهایت این که می‌بایست نقل قول‌ها به‌طور دقیق در اثر می‌آمد تا داوری و قضاوت بهتر صورت می‌گرفت.

 

 

http://www.bookcity.org/detail/55