تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : سه شنبه 23 دی 1393 کد مطلب:5615
گروه: اخبار شهر کتاب

برگزاری مراسم جشن تابستان با داستان در شهر کتاب مرکزی

اولین مراسم جشن تابستان با داستان، دوشنبه شب، ۲۲ دی ماه با حضور سیامک گلشیری، شیوا حریری، از اعضای تحریریه هفته نامه دوچرخه، یحیی مناف‌پور، سردبیر این هفته نامه، شهلا انتظاریان، مترجم، فرهاد حسن‌زاده، نویسنده، حمیدرضا شاه آبادی، نویسنده و علی اصغر سیدآبادی، نویسنده در شهر کتاب مرکزی برگزار شد.

شهلا انتظاریان ضمن بیان اینکه مسابقات داستان یا خلاصه نویسی به ترویج کتابخوانی کمک می‌کند و شهر کتاب مرکزی در این مقوله گام‌های مثبتی برداشته است، گفت: اینکه نوجوانان کتابی را بخوانند و از آن بگذرند، مساله کم‌اهمیتی نیست ولی اینکه آن را عمیق مطالعه کنند و نکاتی را درباره آن بنویسند، مهم‌تر و تاثیرگذار‌تر است.
وی همچنین افزود: از ابتدای کودکی به کتاب خواندن علاقه داشتم و با وجود اینکه رشته‌ام ریاضی فیزیک بود و در رشته‌های فنی هم ادامه تحصیل دادم اما همواره ادبیات را دوست داشتم و یکی از دلایل آن هم دبیر ادبیاتمان بود که او را دوست داشتم و ما را به خواندن آثار خوب تشویق می‌کرد.
این مترجم با بیان اینکه اولین کتابی که ترجمه کرده بود، قول بچه قورباغه بوده و انتشارات علمی فرهنگی آن را ترجمه کرده است، گفت: علاقه به ادبیات باعث شد دیرهنگام حوزه کاری‌ام را تغییر دهم اما بالاخره این کار را کردم و از سال ۸۴ به صورت جدی ترجمه کتاب برای کودکان و نوجوانان را دنبال کردم.
انتظاریان همچنین ادامه داد: تاکنون بیش از ۶۰ عنوان کتاب ترجمه کرده‌ام که عموما برای نوجوانان بوده و هر کدام ویژگی خاص و منحصر به فردی داشته است.
وی گفت: ما از نسلی هستیم که در کودکی، کتاب کم داشته‌ایم و شخصا به یاد می‌آورم که وداع با اسلحه را به سختی در سال دوم ابتدایی خواندم اما در حال حاضر، اوضاع خیلی فرق کرده است و من که در بخش ترجمه کار می‌کنم، به خوبی می‌دانم که بهترین آثار برای ترجمه و ارائه آن به مخاطب انتخاب می‌شود.
انتظاریان در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: البته در این میان گاهی ممکن است کتاب‌ها تلخ هم باشند ولی این کتاب‌ها، شرایط بچه‌هایی را به تصویر کشیده‌اند که فرهنگشان به فرهنگ کودکان و نوجوانان ایرانی بسیار نزدیک است مثل کتاب دختران کابلی که ترجمه آن با درد زیادی همراه بود ولی در عین حال، احساس نزدیکی خاصی هم به شخصیت‌های داستان داشتم.
سیامک گلشیری، نیز که در این مراسم حضور داشت، از استقبال مجموعه خون‌آشام‌ها توسط بچه‌ها اظهار خرسندی کرد و گفت: ایده داستان خون ‌آشام از خانه‌ای مخروبه شکل گرفت که کسی در آنجا زندگی نمی‌کرد اما من در نوجوانی دوست داشتم در کنار این خانه همراه دوستانم بنشینم و برای یکدیگر قصه تعریف کنیم.
وی افزود: ادوارد مورگان در کتابش می‌گوید که اساس جذابیت در کتاب هزار و یک‌شب این است که در مرحله بعد، چه اتفاقی می‌افتد و سعی من هم در مجموعه خون‌آشام‌ها همین بوده است که مخاطب را به این وادارم که فکر کند در مرحله بعد چه اتفاقی رخ می‌دهد.
اسما سادات رحمتی از شرکت‌کنندگان و برندگان مسابقه خلاصه‌نویسی تابستان با داستان از گلشیری درباره نویسنده خوب شدن پرسید و وی در پاسخ به این سوال گفت: در قدیم می‌گفتند کسی که بخواهد شعر بنویسد باید ۳۰ هزار بیت شعر را از حفظ باشد ولی ما دیگر به این گفته‌ها پایبند نیستیم و این محدودیت‌ها و مقیدات را از پای نویسندگان و شاعران باز کرده‌ایم اما خواندن شعر و داستان برای اینکه در کار نویسندگی موفق شویم، اهمیت بسیار زیادی دارد چون قدرت تحلیل ما به این وسیله تقویت می‌شود.
گلشیری همچنین گفت: تجربه، مساله دیگری است که به نویسنده کمک می‌کند تا داستان‌های خوبی بنویسد. البته بسیاری از بزرگان هم گفته‌اند که تجربه انسان‌ها تا ۲۰ سالگی برای اینکه یک نفر تا پایان عمرش، رمان بنویسد، کافی است اما به نظر من تمرین نوشتن و هر روز نوشتن به این روند کمک بیشتری می‌کند به اضافه اینکه تنها نوشتن، کافی نیست و نوجوانان و جوانان بعد از اینکه حس کردند نوشته‌هایشان ارزش خواندن دارد، حتماً باید آن را به اهل فن نشان دهند و متوجه ایراد‌هایشان بشوند و آن‌ها را اصلاح کنند که البته کلاس‌های داستان‌نویسی هم در این میان بی‌تاثیر نیست.
فرهاد حسن‌زاده، از اعضای تحریریه هفته نامه دوچرخه روزنامه همشهری و نویسنده محبوب نوجوانان نیز دیگر می‌ه‌مان این مراسم بود و در پاسخ به این سوال که اولین یادداشتی که نوشته و آن را دوست داشته، چه بوده است، اظهار داشت: یادم هست سال دوم راهنمایی بودم که انشایی با موضوع «یک روز بارانی» اما با تم داستانی نوشته بودم که خیلی هم تلخ بود و دوست داشتم آن را در کلاس بخوانم اما معلممان مرا برای خواندن صدا نکرد. از قضا یکی از دوستانم که در کلاس دیگری بود و همین موضوع را برای انشا نوشتن داشتند، متنی ننوشته بود و خواست تا انشای مرا در کلا‌سشان بخواند و از آنجاکه برای هفته بعد، موضوع دیگری برای نوشتن داشتیم، قبول کردم و دفتر انشایم را به دوستم دادم که او با انشا، نمره ۲۰ گرفت! و اگرچه ناراحت شدم که چرا خودم آن نمره را نگرفتم اما به خودم امیدوار شدم.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که اگر در حال حاضر بخواهد درباره موضوعی برای نوجوانان بنویسد، چه چیزی را انتخاب خواهد کرد، گفت: مسلماً دغدغه‌های دوره نوجوانی من با دغدغه نوجوانان امروز تفاوت بسیار زیادی می‌کند و نسل‌ها هم متفاوت شده‌اند اما اگر بخواهم انتخاب کنم، قطعاً موضوع عشق را انتخاب می‌کنم چون یک مساله جهانی و همه‌گیر است هرچند که نوشتن درباره این موضوع چه برای نوجوانان و چه برای بزرگسالان کار بسیار سختی است.
در ادامه این مراسم،‌‌ رها رنجبر، دیگر برنده مسابقه تابستان با داستان از حمیدرضا شاه‌آبادی درباره انگیزه نوشتن کتاب «لالایی برای دختر مرده» پرسید و وی گفت: قبل از اینکه پاسخ شما را بدهم، دوست دارم مثالی درباره داستان نوشتن بزنم. من دختری دارم که در دوره دبیرستان تحصیل می‌کند و در یک دوره در سال گذشته، به شدت ناراحت بود و وقتی از او درباره علت ماجرا پرسیدم، گفت دوستی در دوره راهنمایی داشته که او را بسیار اذیت می‌کرده و حالا که به سال‌ها قبل نگاه می‌کند، از کار‌هایش عذاب وجدان دارد و نمی‌تواند دوستش را پیدا کند که از او عذرخواهی کند. من هم به او پیشنهاد کردم هر آنچه درباره آن سال‌ها و رفتارش حس می‌کند، بنویسد تا از آن حس و حال‌‌ رها شود.
شاه‌آبادی افزود: همیشه معتقد بوده و هستم که نوشتن، خانه‌های خالی جدول زندگی را پر و انسان را‌‌ رها می‌کند. خیلی از ما برای سال‌ها احساساتی داریم که از ما جدا نمی‌شود و ما را با خودمان درگیر می‌کند و نوشتن کمک می‌کند که از این احساسات منفی خلاص شویم.
وی ادامه داد: داستان لالایی برای دختر مرده نیز از حسم نسبت به دختران قوچانی برخاسته است و سال‌ها من را به خود مشغول کرده بود طوری که ۱۵ سال بعد، این کتاب را نوشتم و ماجرای آن کاملا واقعی است و می‌خواستم با نوشتن این کتاب، دین خود را به این دختران ادا کنم.
انتظاریان نیز در پاسخ به این سوال که با چه انگیزه‌ای کتاب «یک سال بدون او» را انتخاب و ترجمه کرده است، اظهار داشت: خوشبختانه و به لطف تکنولوژی در حال حاضر تهیه کتاب بسیار راحت شده و تا زمانی که یک کتاب را به طور کامل نخوانم و با آن ارتباط برقرار نکنم، کتاب را ترجمه نمی‌کنم و این کتاب، نکته‌ای را مطرح کرده که جهانی است.
وی ادامه داد: برای همه ما این اتفاق افتاده که دوست داشته‌ایم به زمان عقب برگردیم و با تجربه امروزمان، اتفاقات خاصی را تجربه و لمس کنیم و درواقع در نوجوانی به خاطر کم تجربگی است که خیلی از اشتباهات را مرتکب می‌شویم. نکته‌ای که مرا به ترجمه این کتاب، ترغیب کرد این بودکه می‌توان قبل از هر عکس‌العملی، یک موضوع را از جهات مختلف برررسی کرد و بعد درباره آن تصمیم گرفت و می‌خواستم با ترجمه این کتاب، این موضوع مهم را با همه به اشتراک بگذارم.
حسن‌زاده، در بخش دیگری از این مراسم به اهمیت تجربه در داستان‌نویسی توسط نوجوانان اشاره کرد و گفت: آنچه بچه‌ها در نوشتن داستان کم دارند، تجربه است. متاسفانه شرایطی که نوجوانان در حال حاضر در آن به سر می‌برند، به آن‌ها اجازه نمی‌دهد که تجربیات مختلف و متفاوت داشته باشند و با سرویس به مدرسه و خانه می‌روند وحتی گاهی به تنهایی برای خرید هم نمی‌روند در حالی که نوجوانی ما این‌گونه نگذشت و من از اروندرود که مدرسه‌ام در آنجا قرار داشت تا خانه، پیاده یا سواره می‌رفتم و در تمام طول مسیر، در ذهنم داستان‌پردازی می‌کردم و همین مساله هم باعث شد تا بتوانم بعد‌ها از آن فضا‌ها در داستان‌نویسی کمک بگیرم.
وی افزود: به همین دلیل هم معتقدم خوب دیدن، خوب شنیدن و خوب خواندن، لازمه‌های اصلی و اساسی برای یک قصه‌نویس است.
شاه‌آبادی نیز در ادامه سخنان حسن‌زاده گفت: به نظر من والدین باید به بچه‌هایی که اهل خواندن و نوشتن هستند، کمک کنند و هرگز نگران این نباشند که آن‌ها با خواندن کتاب، از درس یا جامعه عقب می‌افتند. اگر خوب دقت کنید متوجه می‌شوید که بچه‌هایی که رمان و داستان بیشتری می‌خوانند، در رشته‌های بهتری در دانشگاه قبول می‌شوند و پزشکانی موفق‌ترند که فیلم‌های بیشتری دیده‌اند یا با هنر، ارتباط بیشتر و بهتری دارند.
این نویسنده ادامه داد: باید درک کنیم نویسندگان و به طور کلی هنرمندان، حتی زمانی که در کنار ساحل نشسته و نوشابه می‌نوشند، وقتی فیلم می‌بینند یا وقتی غذا می‌خورند هم دارند کار می‌کنند و هیچ ساعتی را بیهوده نمی‌گذرانند.
علی اصغر سیدآبادی نیز با بیان اینکه سیستم آموزشی ما غلط است و بخش اعظمی از درس‌هایی که در مدرسه به نوجوانان می‌آموزیم، در زندگی به کار آن‌ها نمی‌آید، گفت: به عنوان یک پدر فکر می‌کنم تلاش برای اصلاح آموزش و پرورش درست نیست و اگر می‌خواهیم آینده نوجوانانمان را بسازیم باید از اصلاح قفسه‌های کتاب‌فروشی و کتاب‌خانه آغاز کنیم و به عنوان خانواده، به کودکانمان بیاموزیم که بخوانند و در کسوت پدر و مادر نیز بخوانیم که کودکانمان عملکرد بهتری داشته باشند. و به طور کلی اینکه به بچه‌ها برای درس خواندن بیشتر و بیشتر فشار بیاوریم، نتیجه معکوس می‌دهد.
فروشگاه مرکزی شهر کتاب در انتهای این مراسم، از خلاصه داستان علیرضا رسولی برای کتاب «پارسیان و من»، خلاصه داستان‌‌ رها رنجبر برای کتاب «این وبلاگ واگذار می‌شود»، خلاصه داستان امیرمحمد سالاروند برای کتاب «ماه بر فراز مانیفست» خلاصه داستان نوشین صراف‌ها برای کتاب «یک سال بدون او» طی تیرماه و همچنین از خلاصه‌داستان‌های محمد امین لطیفی برای کتاب «اختراع هوکابره»، نیکی سادات دادگس‌تر برای کتاب «ماجرای عجیب سگی در شب» اسما سادات رحمتی برای کتاب «تهران، کوچه اشباح» طی مردادماه و خلاصه داستان‌های‌‌ رها رنجبر برای کتاب «لالایی برای دختر مرده» و اسما سادات رحمتی برای کتاب «بابابزرگ سبیل موکتی» با اهدای جوایز نقدی تقدیر و تشکر کرد.
همچنین از زهرا عرب‌زاده، پروشا یوسف سیاه بندی، نونه موسسیان، ماجده پناهی آزاد، نوشا حکیمی، رادمهر ترناسی و سارا ذوقی به خاطر شرکت در مسابقه تابستان با داستان و نثر خوبی که در خلاص‌نویسی خود داشتند، تقدیر شد.

http://www.bookcity.org/detail/5615