تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : یکشنبه 6 اردیبهشت 1394 کد مطلب:5984
گروه: یادداشت و مقاله

ناشران کتاب‌های تقلبی را به نمایشگاه راه ندهید

آثار ادبیات کلاسیک فارسی هم هستند؛ مثلاً حافظ و سعدی با ویرایش کسانی که اصلاً معلوم نیست اسمشان روی جلد کتاب چه می‌کند و ویرایششان را چگونه به انجام رسانده‌اند.

آیدین فرنگی: زنده‌یاد «مهدی آذریزدی» یادداشتی دارد با تیتر «کتابِ تقلبی»*. کتاب تقلبی چه نوع کتابی است؟ آذریزدی روشن و سرراست نوشته است: «کتاب تقلبی هم چیزی است مانند زردچوبه، روغن، عسل یا هرچیز تقلبی دیگر که تولیدکننده در آن تقلب می‌کند و خریدار را فریب می‌دهد.»
همچنانکه پشت هر کالای تقلبی، تولیدکننده‌ای متقلب ایستاده است، پشت کتاب‌های تقلبی نیز ناشران متقلب قرار دارند. ناشر متقلب کدام است؟ ناشر متقلب ناشری است که بر خوان نویسنده‌ها و شاعران درگذشته‌ی مشهور می‌نشیند و در نهایت آسودگی، بدون نیاز به عقد قرارداد، در طول سال، چندین عنوانْ کتابِ خوش‌فروش به چاپ می‌رساند. ناشر کتاب تقلبی ناشری است که به سفارش او یا به دست خود او، کتاب‌های سرهم‌بندی‌شده روانه‌ی بازار نشر می‌شود. به حافظه‌تان مراجعه کنید! ناشران متقلب را بیش از هرجای دیگر در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران دیده‌اید. آیا حضور ده‌ها «ناشر متقلب» در بزرگ‌ترین رویداد صنعت نشر ایران، یکی از عوامل جدی ضعف نمایشگاه ما نیست؟ آیا به‌صرف اینکه ناشری فلان عنوان یا فلان صفحه کتابِ چاپ شده در طول سال گذشته داشته، می‌تواند با پرداخت هزینه، صاحب غرفه‌ای در مهم‌ترین نمایشگاه آثار مکتوب کشور شود؟ اگر نمایشگاه کتاب تهران محلی است برای عرضه‌ی توانمندی‌های ناشران ایرانی، ناشرانی که توان تولید حتی یک عنوان کتاب جدی یا به‌واقع تولیدی نداشته‌اند، در نمایشگاه چه می‌کنند؟
تفکیک کتاب سرهم‌بندی‌شده با کتاب تولیدی، برای کارشناسان تازه‌کارِ عرصه‌ی چاپ و نشر هم کار پیچیده‌ای نیست؛ اما چرا متولیان نمایشگاه کتاب تهران هیچ توجهی به کیفیت و سطح فعالیت ناشران ندارند؟ آیا ممانعت از ورود ناشران غیرجدی بر اعتبار نمایشگاه نخواهد افزود؟ آیا هدف متولیان، برپایی نمایشگاهی است پربار و معتبر یا فقط به آمار و ارقام توجه دارند؟
بیایید مروری داشته باشیم بر چند نوع از کتاب‌های تقلبی. نام‌نامه‌ها یا کتاب‌های فرهنگ نام. هر ناشری می‌تواند با کنار هم قرار دادن چند کتاب فرهنگ نام، کتابی جدید تولید کند. حتی می‌تواند چندصد نام را از یک نام‌نامه برگزیند و کتابی کوچک به بازار عرضه کند. در زمینه‌ی کتاب‌های آشپزی هم ماجرا بر همین منوال است. فروش این گونه کتاب‌ها تضمین شده است. آثار زنده‌یادان جلال آل‌حمد، علی شریعتی، صمد بهرنگی، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و... نیز وسیله‌های خوبی برای نان درآوردن هستند که برای بازنشرشان نیاز نیست با کسی قرارداد بسته شود. آثار ادبیات کلاسیک فارسی هم هستند؛ مثلاً حافظ و سعدی با ویرایش کسانی که اصلاً معلوم نیست اسمشان روی جلد کتاب چه می‌کند و ویرایششان را چگونه به انجام رسانده‌اند. سال گذشته در نمایشگاه در غرفه‌ی یکی از همین ناشران تقلب‌کار، «لیلی و مجنون» نظامی گنجوی را دیدم با طرح جلدی نازل که جلو نام مصحح‌اش عنوان «مهندس» چشم‌نوازی می‌کرد. حدس زدم احتمالاً ایشان در رشته‌ی تصحیح متون کهن دارای مدرک مهندسی هستند! ترجمه‌های مرحوم ذبیح‌الله منصوری هم در ردیف آثار خوش‌فروش و «ملی‌شده» قرار دارد. تا فراموش نکرده‌ام باید به ترجمه‌هایی از آثار گارسیا مارکز، نیچه، ساراماگو، دانیل استیل، ژول ورن و... اشاره کنم. چندین ترجمه‌ی بی‌کیفیت از «شازده کوچولو» را نیز به این سیاهه اضافه کنید و...
آذریزدی در بخشی از یادداشتش می‌نویسد: «تألیفاتی هست که در اصل ترجمه‌ی دست‌وپاشکسته از چند ترجمه است؛ ترجمه‌هایی هست که در اصلْ رونویس از ترجمه‌ی دیگری با لباس مبدل برای گرفتن بازار کتابِ اصلی است. متون فارسی بسیاری چاپ شده که شبیه‌سازیِ چاپ‌های معتبر انتقادی است، اما هیچ‌کدامْ مزایای کتب معتبر را ندارد. ناشران کتاب‌های تقلبی بعضی آدم‌های نادرست متقلب با مقداری هوشیاری کاسبکارانه هستند که خریداران را دانسته و خواسته گول می‌زنند.»
تولیدکننده‌ی متقلبْ کالای تقلبی تولید و عرضه می‌کند. اما چرا جنس تقلبی خریداری می‌شود؟ اگر از اندک استثناها بگذریم و اگر نخواهیم به موضوع نظارت نهادهای بالادستی وارد شویم، عمده‌ترین دلیل فروش جنس تقلبی، کم‌اطلاعی خریدار است. اگر خریدار قدرت تشخیص مناسبی داشته باشد، تولیدکننده‌ی متقلب به سادگی نمی‌تواند خریدار را فریب بدهد. پس اگر سالانه چندین هزار نسخه دیوان حافظ با صدها غلط حروف‌نگاری و اشتباه فاحش ویرایشی به فروش می‌رسد، نباید بی‌دانشی خریدار را از نظر دور نگاه داشت. آنچه در راهروهای نمایشگاه کتاب تهران به‌وضوح دیده می‌شود این است که تعداد قابل‌توجهی از جمعیت مراجعه‌کننده‌ها، آگاه به وجود تفاوت بین تصحیح‌های انجام شده بر روی متون کهن نیستند. نمی‌دانند مترجم دقیق با مترجم سرسری‌کار تفاوت دارد. نمی‌دانند محققان بسازبفروش هم داریم. نمی‌دانند هر کتابی که مدعی است راه‌های رسیدن به سعادت را نشان می‌دهد، ممکن است اثری جاهلانه باشد. نمی‌دانند ده‌ها کتابی که در حوزه‌ی درمان با گیاهان نوشته‌شده‌اند، نه فقط بعید نیست فاقد بار علمی باشند، که ممکن است انجام توصیه‌هایشان موجب بیماری نیز بشود.
مناسبت‌هایی هستند که بازار فروش کتاب‌های تقلبی را داغ می‌کنند؛ مثلاً ممکن است در روزی مثل روز معلم، انواع‌واقسام دیوان حافظ و گلستان سعدی به فروش برسد که از نظر تصحیح، نمره‌ی قبولی نمی‌گیرند. کتاب‌های هدیه داده شده در زادروزها هم می‌توانند در ردیف کتاب‌های تقلبی باشند. اینکه چگونه باید سطح دانش مردم را ارتقا داد تا فریب ناشران متقلب را نخورند، و مثلاً بدانند که هر دیوان حافظی دیوان حافظ نیست، بحث جداگانه‌ای است. اینجا حرف بر سر این است که چرا باید ناشران سرهم‌بندی‌کار و غیرجدی را به نمایشگاه بین‌المللی کتاب راه داد؟ آیا صرف اینکه ناشری برای کتاب‌هایش مجوز نشر گرفته، می‌تواند دلیل موجه برای حضورش در اصلی‌ترین نمایشگاه صنعت نشر ایران باشد؟ ناشران تقلبی‌کار بر نشر ایران چه افزوده‌اند؟ چرا باید نگاه آماری و کمّی به نشر داشت؟ اگر خواستار ارتقاء موقعیت نمایشگاه کتاب ایران در عرصه‌ی جهانی هستیم، اگر خواهان اثرگذاری بیشتر این نمایشگاه در سطح داخلی هستیم، دست‌کم باید ناشر مولد را از ناشر متقلب بازبشناسیم. حضور ناشران غیرمولد، نمایشگاه کتاب ما را به سطح بازار مکاره تنزل می‌دهد. در قضیه‌ی ناشران تقلب‌کار، در واقع با ناشرانی روبه‌رو هستیم که بیش از آنکه شبیه ناشر باشند، شبیه تغذیه‌فروشی‌های محوطه‌ی نمایشگاه‌اند. مسأله این است که برای اهمیت یافتن نمایشگاه کتاب باید از حضور ناشران تقلبی‌کار جلوگیری کرد. باید از ناشر پرسید آثاری که منتشر کرده واجد کدام ویژگی‌های فنی، علمی و هنرمندانه است؟ نمی‌توان ناشر تقلبی‌کار را از فعالیت باز داشت، اما می‌توان از فرصت ارائه‌ی کارهایش در کنار ناشران جدی و در جایی که لقب بین‌المللی را نیز دارد جلوگیری کرد. اگر خواستار افزایش اعتبار ملی و جهانی نمایشگاه کتاب هستیم، باید معیارهای فنی و حرفه‌ای را مدنظر قرار دهیم و از ورود ناشران، به‌صرف ناشر بودن جلوگیری کنیم. باید استاندارهای حضور در نمایشگاه کتاب را بازتعریف کنیم و معیار را از آمار و ارقام به کیفیت چاپ و انتشار کتاب‌های واقعی سوق دهیم. پرسش روشن است: ناشری که هیچ کتاب جدیدی به دنیای نشر عرضه نکرده، ناشری که اساساً قصد عرضه‌ی کتاب جدی ندارد، ناشری که ابتدایی‌ترین اصول تولید کتاب را، نه از نظر شکلی و نه از نظر محتوایی رعایت نمی‌کند، ناشری که جز با گرفتن پول از نویسنده‌ها اقدام به چاپ کتاب نمی‌کند، چرا باید حق حضور در نمایشگاه‌های کتاب را داشته باشد؟ این‌ها کتاب تولید نمی‌کنند. این‌ها ناشران تقلبی‌ای هستند که کتاب تقلبی تولید می‌کنند و از صدقه‌سر اندک بودن سطح آگاهی‌های عمومی امکان حیات می‌یابند. اگر می‌خواهید نمایشگاه کتابی معتبر داشته باشیم، یکی از کارهایی که باید انجام بدهید این است: ناشران کتاب‌های تقلبی را به نمایشگاه راه ندهید.


...................................
* این یادداشت در کتاب زیر منتشر شده است: عاشق کتاب و بخاری کاغذی، گفتارهایی از مهدی آذریزدی، ناشر: جهان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۹۰.




 

http://www.bookcity.org/detail/5984