تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : چهارشنبه 24 تیر 1388 کد مطلب:61
گروه: نشست‌ها

دیواری بلند میان سیاست و تفکر

نشست نقد و بررسی دو اثر رضا داوری اردکانی در شهر کتاب برگزار شد

در ابتدای جلسه علی اصغر محمدخانی مدیر شهر کتاب ضمن تشکر و تقدیر از زحمات بسیار داوری اردکانی در عرصه فلسفه و فلسفه اسلامی از دو اثر (سیاست تاریخ و تفکر) و (عقل و زمانه) یاد کرد. محمدخانی در ادامه به بخشی از اندیشه داوری در خصوص اینکه شاعر و فیلسوف هر دو قربانی‌اند، اشاره داشت و فلسفه داوری را فلسفه‌ای پایدار دانست و در این خصوص گفت: در این زمانی که از نظر داوری شاعر و فیلسوف هر دو قربانی‌اند اردکانی به فلسفه پایدار می‌ماند و با فلسفه زندگی می‌کند.
سپس رضا داوری اردکانی در ادامه جلسه گفت: مهم نیست که من چه تعداد کتاب و مقاله نوشتم، چرا که حرف‌ من در تمام این آثار یک چیز است و در تمام این‌ها به این مسئله اشاره کردم که باید به دیوار بین تفکر و سیاست و فلسفه و سیاست فکر کنیم.
داوری در خصوص کتاب سیاست، تاریخ و تفکر توضیح داد: در فلسفه هرفردی خط فکری خودش را دارد مثلاً دکتر دینانی در بحث‌هایشان به رابطه فلسفه و دین، فلسفه اسلامی و گذرگاه‌های فلسفه اسلامی پرداختند با اینکه می‌توانستند به حوزه‌های دیگری هم بپردازند اما دیدن راه‌ها و پیداکردن گذرگاه‌ها در یک خط فکری مهم‌تر از پراکنده‌گویی است. بنده با اینکه شخصاً بسیار نامنظم وپریشانم اما در تمام دوران زندگی‌ام خط فکری یکسان داشتم. در جوانی به فلسفه فارابی پرداختم و در تمام آثارم به این مسئله فکر می‌کردم که فلسفه کجاست؟ چه می‌کند و چه شأنی دارد؟ پس ازگذشت زمان به مرور سیاست در آثار دیده شد با اینکه نمی‌خواستم سیاسی بنویسم اما فضا، ‌فضای سیاست بود لذا سبک نوشته‌هایم دوباره به همان سبک خشک و یکدست فلسفی برگشت تا اینکه در سال‌های اخیر دوباره به طرز فکر دوران جوانی‌ام بازگشتم مواد فکری‌ام متفاوت شده اما صورت همان است.
داوری در سخنانش به تأثیرپذیری فلسفه فیلسوفان از دیگر اندیشمندان نیز اشاره کرد و یادآور شد: تحت تأثیر یک فیلسوف بودن با تکرارکردن حرف‌های یک فیلسوف فرق دارد مثلاً هایدگر حرف‌هایی زده که ممکن است ما قبول نکنیم اما حرف‌هایش مطرح کردن تمام مسائل عصر و زمان ماست و تقریباً تمام فیلسوفان تحت تأثیر او قرار دارند؛ حرف‌های او را تکرار کردن فضیلت نیست اما باید بدانیم چه گفته و طرز فکرش چیست.
داوری با گله از عصر امروز که عصر کالا شده، گفت: در عصر حاضر که نیاز ما به کالا بیشتر از هرچیز دیگری است، شعرو فلسفه به درد کسی نمی‌خورد به قول معروف فلسفه که برای مردم آب و نان نمی‌شود اما وای به روزی که فلسفه نباشد، چون اگر بنیان عقلمان با فلسفه مستحکم نباشد چطور مصلحت را تشخیص بدهیم.
وی در پایان گفت: مقصودم از اینکه در آثارم شاعران و فیلسوفان را قربانی نامیدم این بود که: آنها خود را مانند شمع می‌سوزانند تا راه را بگشایند و به ما شادی و نشاط دهند لذا قربانی در اینجا صفت شریفی است؛ نمی‌توان اهل تفکر و نظر بود اما آرامش داشت. من یک دانشجوی فلسفه‌ام و بدون هیچ دوستی و دشمنی هر چه به ذهنم رسیده، نوشته‌ام اگر بد گفتم ملامتم کنید اگر هم خوب گفتم که. . . .
سپس ابراهیم دینانی سخنران دیگر نشست شهر کتاب در مورد دکتر داوری تصریح کرد: داوری اردکانی یکی از ژرف‌اندیش‌ترین فیلسوفان عصر جدید است و فلسفه برای وی یک اشتغال دائمی است که همیشه برای او دغدغه است؛ من او را دردمند فلسفه می‌نامم.
دینانی همچنین در خصوص این دو اثر داوری، گفت: در ابتدا وقتی کتاب «عقل و زمانه» را دیدم، فکر کردم عنوانش «عقل زمانه» است؛ در هر دوصورت به این نتیجه می‌رسیم که عقل همیشه در زمانه هست یعنی عقل بی‌زمان نداریم اما نمی‌دانیم عقل محصول زمانه است یا زمانه محصول عقل. وقتی کتاب را خواندم متوجه شدم که عنوان اثر یعنی اینکه به مرور در زمانه عقل بزرگ می‌شود و بعد از زمانه انتقاد می‌کند چون عقل انتقادگر است. فرق فلسفه و علم هم مشابه همین است یعنی ما مسحور علم هستیم اما حالا فلسفه به موازات این علم چه می‌کند و آیا با علم همراه می‌شود؟ پاسخ این است: علم تراکمی است اما فلسفه تراکمی نیست به این معنا که به علم افزوده می‌شود اما فیلسوف به چیزی نمی‌افزاید بلکه یک چیزتازه می‌سازد.
دینانی با اشاره به آثار داوری مفهم سیاست بدون فلسفه را از اندیشه داوری استخراج کرد و افزود: هر اندیشمندی در دوران زندگی‌ا‌ش یک حرف دارد که این حرف در کتاب و مقاله‌‌هایش بسط پیدا می‌کند و برای او دغدغه است و تا آخر عمر دست از سرش برنمی‌دارد؛ در دوران ما وراجی زیاد است اما حرف حساب یکی است. داوری هم در تمام آثارش سعی کرده به تعریف فلسفه بپردازد واینکه سیاست بدون فلسفه به کجا می‌رود؟ مهم‌ترین کار فلسفه تدبر و تفکر وبررسی طبیعت تفکر است چون تفکر درباره چیزی است به این معنا که ما در خلاء تفکر نداریم. فلسفه راهگشاست. حوزه بنده رابطه «فلسفه و دین» است؛ فارابی معتقد است دین عین فلسفه است و دلیلش هم این است که چون دین از حقیقت می‌گوید و فلسفه هم می‌خواهد حقیقت را کشف کند پس فلسفه و دین با هم یکی‌اند اما ابن رشد معتقد است که دین عین فلسفه نیست بلکه با هم اتحاد دارند. وی در پایان گفت: آمار و ارقام موجود در حوزه تعداد آثار فلسفی، استقبال خوانندگان این آثار و بحث‌های فلسفی بسیاری که برپا می‌شود همگی امیدوارکننده است و می‌توان گفت کشورمان در این حوزه جزو اولین‌هاست اما فلسفه فقط خواندن و اصطلاح یادگرفتن نیست فلسفه دردمندی ودغدغه می‌خواهد باید ببینیم تا چه حد توانستیم فیلسوف را از غربت خارج کنیم.
محمد رضا ریخته‌گران آخرین سخنران این نشست، در ابتدای سخنانش فلسفه را امری بی‌اعتبارخواند و دکتر داوری را فردی ورای فلسفه دانست و گفت: من برای فلسفه اعتباری قائل نیستم و فکر نمی‌کنم فلسفه گره‌ای بگشاید لذا اهمیت داوری فراتر از نوشته‌هایش است و من برای ایشان مرتبه‌بالاتری نسبت به فلسفه قائلم. در کتاب «سیاست، تاریخ و تفکر» چیزی که به نظرم با اهمیت است، این است که داوری یک روش ارسطویی اتخاذ کرده یعنی کتاب حاصل نظریه‌های کلان است. به عبارتی وی به معنای اصیل به ارسطو فارابی وفادار ماندند و از روش استقرایی استفاده کرده است.
همچنین ریخته‌گران با بیان و خوانش بخش‌هایی از کتاب و تطبیق آن با سخنانش گفت: روش داوری در این اثر استقرایی است به این معنا که پس از اینکه با موارد مختلف برخورد می‌کند نظرش را از آنها می‌گیرد وبعد به هستی معطوف می‌کند.
وی در پایان جلسه گفت: داوری در بخشی از اثرش از سه نوع سیاست نام برده اما در مورد سیاست سوم گفته سیاست سوم چیست؟ من فکر می‌کنم این سیاست سوم سیاست دینی است که بر فقه شرعی و شریعت استوار است و وقتی بخواهیم سیاست را بر فقه صرف استوار کنیم، سیاست مکانیکی و فقه مکانیکی و روبوتیک وخشک به‌دست ‌می‌آید. من فکر می‌کنم در بین تاریخ و سیاست یک عارف شاید بتواند به ما بگوید ما کجا هستیم؟

http://www.bookcity.org/detail/61