تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : سه شنبه 19 خرداد 1394 کد مطلب:6159
گروه: گفت‌وگو

همنشینی کامیاب دانش و زبان در فرهنگنامه ای کارا

گفت‌وگو با استاد بهاءالدین خرمشاهی نویسنده، مترجم، شاعر و فرهنگنامه نویس

ایران ـ  مریم شهبازی: بدون حمایت هیچ‌یک از ارگان‌ها و نهادها، دست به تألیف فرهنگنامه‌ای دوزبانه آن هم در حجمی قابل توجه زد. «کارا» فرهنگنامه‌ای پنج جلدی است که برای تألیف آن حدود بیست سال وقت صرف شد و استاد بهاءالدین خرمشاهی، صاحب نامدار این فرهنگ را با فراز و فرودهای بسیاری روبه‌رو کرد. خرمشاهی در باب این اثر گفته: این تألیف مفصل‌ترین فرهنگ دانشنامه در طول تاریخ دویست ساله فرهنگ‌نگاری انگلیسی- فارسی است. > استاد بهاءالدین خرمشاهی، عمر را به تحقیق، تألیف و ترجمه گذرانده است و کارنامه‌ای پربرگ و پر بار دارد. دو حوزه اصلی پژوهش او قرآن پژوهی و حافظ پژوهی است اما در کنار این دو حوزه، انبوهی از آثار تألیف و ترجمه‌ای هم از قلم قلندر  او تراویده است. او گرچه بیش از این هم آثاری از جنس فرهنگنامه نویسی فراهم آورده بود اما با تألیف فرهنگ ۵ جلدی < کارا> رسماً و علناً و عملاً در سلسله سرافراز صاحبان فرهنگنامه نشسته است. به بهانه انتشار «فرهنگ - دانشنامه کارا» به سراغ این نویسنده، مترجم، شاعر و محقق تیزچنگ رفتیم و با او گفت‌وگو کردیم که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید:

 در ابتدا قدری از مشخصات «فرهنگنامه کارا» بگویید که این فرهنگنامه از چند واژه و چه تعدادی مدخل تشکیل شده است؟

این فرهنگنامه حدود ۱۵۰ هزار مدخل برای لغات اصلی دارد که نزدیک به ۴۰ هزار مدخل فرعی نیز در زیرمجموعه آن‌ها وجود دارد. به‌عنوان نمونه در ازای واژه‌های get یا give تنها یک لغت ارائه نشده و در حدود پنج صفحه به آن‌ها پرداخته شده است. بخشی از واژه‌ها به زبان فارسی و بخشی دیگر نیز به زبان انگلیسی هستند. با توجه به اینکه تعداد واژه‌های انگلیسی زیاد است آن‌ها را در شمارش حساب نکردم. اگر قرار بود تمام این واژه‌ها را بشمارم تعدادشان بیشتر از ۴۰۰ هزار واژه می‌شد. اجازه بدهید همین جا بگویم که تا به امروز این فرهنگنامه گسترده‌ترین فرهنگنامه‌ای به شمار می‌آید که به دو زبان انگلیسی و فارسی نوشته شده است. فرهنگنامه قبلی که با تلاش منوچهر آریانپور تألیف شده ۶ جلدی بود اما هر جلد آن از جهت تعداد صفحات کمتر از این فرهنگنامه است و از سویی حروف‌نگاری آن چندان فنی و دقیق نیست.
 مدخل‌های فرهنگنامه مذکور را به چند دسته تقسیم کردید؟
این فرهنگنامه چهار جلد است که جلد پنجم آن به‌نوعی در تکمیل جلدهای قبلی و حتی مفصل‌تر از آن‌ها منتشر شده که دربردارنده ۲۶ هزار اصطلاح از ۶۰ رشته است. با توجه به گستردگی کار در هر رشته‌ای از ۵۵ تن از کارشناسان مجرب دعوت به همکاری کردیم. هریک از این گروه‌های کارشناسی در رشته‌های خود بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ واژه ارائه کردند که میانگین برخی از آن‌ها از ۴۰۰ لغت نیز بیشتر شد. در جلدهای چهارگانه‌ای که به آن اشاره کردم، بیشتر به لغات عمومی و کمتر به لغات تخصصی پرداخته شده است. درست مانند فرهنگنامه‌های دیگری نظیر فرهنگنامه‌های هزاره، پویا، آریانپور و... که در آن‌ها به لغات عمومی پرداخته شده است. اگر قرار باشد تمام لغات تخصصی در قالب یک فرهنگ مورد توجه قرار بگیرند که تعداد جلدهای آن سر به فلک می‌زند. ما در دنیا حداقل ۳۰۰ رشته تخصصی داریم و نمی‌توانیم تمام این رشته‌ها را در یک فرهنگنامه جای دهیم. از همین رو هر یک از این رشته‌ها فرهنگنامه تخصصی خود را دارند. از سویی مردم زمانی که به خرید یک فرهنگنامه می‌پردازند خواهان مطالعه واژه‌های تمام این رشته‌ها نیستند. در «فرهنگ - دانشنامه کارا» برای اینکه حوصله خواننده سر نرود لغاتی را که قدری تخصصی‌تر بودند در جلد پنجم آوردیم؛ بنابراین واژه‌های رشته‌هایی که در این فرهنگنامه به واژه‌های آنان توجه شد آن‌هایی هستند که کاربرد بیشتری برای مخاطب داشتند.
 چند سال قبل که بحث فرهنگنامه شما مطرح بود برخی می‌گفتند تا زمانی که فرهنگنامه‌هایی نظیر فرهنگنامه دکتر باطنی یا فرهنگ هزاره حق‌شناس تألیف شده، نیازی به دوباره‌کاری در این زمینه نیست و...
همان‌گونه که اشاره کردید برخی این نقد را به من داشتند و می‌گفتند با توجه به وجود آثار مشابه، چرا دوباره می‌خواهی دست به تألیف چنین اثری بزنی؟! در جواب این دوستان باید گفت که «فرهنگنامه کارا» به دلیل گستردگی آن در اصل یک دانشنامه به شمار می‌رود. در این اثر اطلاعات مختلفی درباره اماکن، کشورها، ایسم‌ها، مکاتب‌های فلسفی- هنری و... آمده است. مهم‌ترین ضرورتی که در این اثر به آن توجه داشتم، این بود که تا به امروز هیچ دانشنامه دو زبانه‌ای در کشورمان منتشر نشده بود. البته شاید برخی بگویند که دوزبانه هم داشتیم که در پاسخ می‌گویم که هیچ‌کدام از آن دوزبانه‌ها به شکل دایره‌المعارف تألیف نشده‌اند.
 ظاهراً نگارش این فرهنگنامه بر اساس واژگان مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی صورت گرفته است؟

بله. این فرهنگنامه با مطالعه ۱۰ دفتر از واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، سنجیده شده و ۱۰ هزار واژه مصوب فرهنگستان را نیز دربردارد.
 برای بسیاری از مردم استفاده از مصوبات فرهنگستان زبان و ادب فارسی جانیفتاده است. گمان نمی‌کنید که این مسأله ممکن است باعث استقبال اندک از فرهنگنامه شما شود؟
برعکس من معتقدم استفاده از لغات مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی منجر به عمومی شدن آن‌ها در میان مردم می‌شود. شاید بسیاری از مردم از این واژه‌ها اطلاعی نداشته باشند و ما از این طریق به نهادینه شدن آن‌ها در جامعه کمک می‌کنیم.
با اینکه شما این مسأله را نقطه قوت کارتان می‌دانید، اما از آن سو باید این را هم مدنظر داشته باشید که واژه‌های مصوب نه تنها از سوی مردم بلکه حتی از سوی اهالی قلم نیز با استقبال روبه‌رو نشده است! بهره‌مندی از واژه‌های مصوب فرهنگستان به حضورتان در آن مجموعه ارتباط ندارد؟
حتی اگر در فرهنگستان هم نبودم، بازهم به همین صورت کار می‌کردم. متأسفانه برخی از مردم با فرهنگستان شوخی‌هایی می‌کنند که در واقعیت حتی وجود خارجی هم ندارد. مثلاً می‌گویند فرهنگستان به جای پیتزا واژه «کش لقمه» را تصویب کرده است که در واقع حقیقت ندارد. اصلاً ما فرصتی برای این کارها نداریم. مردم به پیتزا همان پیتزا بگویند!
 کار تألیف این فرهنگنامه را سال ۷۴ شروع کردید، اما بعد از گذشت هفت- هشت سال، کار متوقف شد. علت آن توقف و ادامه کار پس از چند سال چه بود؟
در آن چند سال ابتدایی از عده‌ای جوان برای نمونه‌خوانی و ویراستاری دعوت کردم ولی به دلیل تلاش آنان برای اعمال سلیقه در «اثر» من به ناچار به این همکاری پایان دادم البته مشکلات مالی و تنهایی من درانجام این کارهم دلیل دیگر برای توقف کار بود.
 چه شد که کار انتشار این فرهنگنامه با نشر «فرزان» بی‌نتیجه ماند و سه ناشر دیگر آن را به سرانجام رساندند؟
انتخاب ناشر و توافق برای انتشار آن هم ماجرای مفصلی داشت. نشر فرزان به دلیل طولانی شدن کار امکان انتشار آن را از نظر مالی پیدا نکرد، از همین رو قرارداد فسخ شد. به همین خاطر حدود هشت سالی در انبار کتابی که دنباله کتابخانه‌ام بود باقی ماند. این توقف تا وقتی که «علیرضا رئیس دانایی» مدیر انتشارات «نگاه» به سراغ من آمد ادامه پیدا کرد. از من سراغ آثارم را گرفت و خواست اثری برای انتشار به مؤسسه وی بدهم. گفتم قرارداد آثاری که هم‌اکنون در دست دارم با ناشران دیگر بسته شده است. وی همچنان اصرار کرد و گفت که امکان ندارد خرمشاهی پرکار کتابی در دست تألیف نداشته باشد. همان زمان یاد فرهنگنامه افتادم که از سال‌ها قبل در انبار مانده بود. گفتم که این فرهنگنامه در سه جلد و 3 هزار صفحه نمونه سفید دارد و اگر یک دور ویرایش شود امکان چاپ آن فراهم می‌شود. رئیس دانایی گفت: «وقتی می‌گویی نصف کار نزدیک به سه جلد شده، کامل شده آن تقریباً هفت جلد خواهد شد؛ بنابراین ادامه آن حداقل ۱۲-۱۰ سال دیگر زمان برده و از سویی با قیمتی برابر با حداقل پانصد هزار تومان منتشر خواهد شد که خرید آن از توان بسیاری از مردم خارج است.»
وی پیشنهاد داد که این کتاب را به سه - چهار جلد برسانم. به این ترتیب در تماس بعدی رئیس دانایی گفت که برای کار انتشار این کتاب با دو ناشر دیگر نیز حرف زده است. من هم موافق بودم چراکه انتشار آن کار سنگینی بود و توزیع‌کننده بودن دو ناشر مذکور، برگ برنده‌ای برای توزیع آن نیز به شمار می‌آمد که من هم آن را پذیرفتم. علاوه بر نشر «نگاه»، نشرهای «معین» و «شباهنگ» نیز به همکاری برای انتشار این اثر پرداختند.
 تألیف فرهنگنامه را چند وقت قبل دوباره از سر گرفتید؟
چهار سال قبل. البته قرار بود که تألیف آن در نهایت دو سال به پایان برسد که ممکن نشد. تازه این در شرایطی بود که از همان سال آغاز کار با چاپخانه‌ای برای انتشار آن توافق کرده بودیم و خیالمان از این بابت آسوده بود. بعد از هشت سال وقفه دوباره به سراغ همان چاپخانه رفتیم در غیر این صورت شاید کار انتشار آن به جای چهار سال حتی ممکن بود تا دوازده سال نیز طول بکشد.
در دوره دومی که برای ادامه تألیف دست به‌کار شدم از همراهی تعدادی از دوستان بهره گرفتم. بالاخره این اثر بعد از گذشت بیست‌سال از آغاز آن به پایان رسیده و منتشر شد. هشت سال در ابتدا برای تألیف آن کار زمان گذاشتم که بعد از آن هشت سال کتاب در انبار باقی ماند و چهار سال نیز کار مجدد روی آن طول کشید که در نهایت ۲۰ سال شد؛ اما به طور مداوم تألیف آن دوازده سال زمان برد.
 در تألیف این اثر از حمایت مراکز دانشگاهی و علمی هم بهره گرفتید؟
نه. این درصورتی بود که انجام چنین کارهایی در کشورهای دیگر با حمایت علمی و مادی سازمان‌های دیگر همراه است.
 با توجه به پیشرفت روزافزون علوم در شاخه‌های مختلف چه دوره زمانی را برای تألیف مجدد در فرهنگنامه‌ها باید در نظر گرفت؟
باید بعد از گذشت ۳۰ سال به سراغ تألیف دوباره فرهنگنامه‌ها رفت. زمان؛ موجود زنده‌ای است که باید حواسمان به تحولات بی‌شمار آن باشد. در این رابطه در خاطرم هست که با یکی از همکاران فعال در فرهنگستان مشغول گفت‌وگو بودیم. این دوست در ارتباط با زبان انگلیسی گفت که در هر سال یک میلیون واژه تازه متولد می‌شود. من به ایشان گفتم که این مسأله درست نیست چراکه OED (oxford english dictionary‌) تمام دارایی زبان انگلیسی را از ۱۰ قرن قبل در خود جای داده در نهایت در بردارنده پانصد هزار واژه است. از سویی اگر توجه کنید معمولاً تصحیح هر فرهنگنامه حدود ۱۰ سال پس از انتشارات آن انجام می‌شود. زمان تصحیح، واژه‌های تازه خلق شده را اضافه می‌کنند که حجم چندانی را در بر نمی‌گیرد. شاید در حوزه زبان انگلیسی که یکی از پرتحول‌ترین زبان‌های جهان به شمار می‌آید تعداد این لغات تازه حداکثر به سالی دو هزار لغت برسد؛ مگر آنکه قرار بر این شود که لغات تخصصی خلق شده در تمام علوم و فنون را در فرهنگنامه‌ها بیاورند. البته انجام این کار نیز حرفه‌ای نیست چراکه برای هر شاخه‌ای از علم فرهنگنامه‌های جداگانه‌ای تألیف می‌شود. شما به گستردگی دایره واژگان در کشور خودمان و در زبان فارسی توجه کنید. مگر هر سال چند لغت تازه وارد زبان فارسی می‌شود! شما تصور کنید اگر قرار بر این باشد که به زبان فارسی هر سال بیش از هزار واژه جدید اضافه شود از انقلاب تا به امروز چند واژه می‌شود؟! بنابراین در نظر گرفتن همان دوره ۳۰ ساله برای نوسازی فرهنگنامه‌ها کافی است. شما به مقایسه‌ای میان فرهنگ «معین» و «سخن» بپردازید. با اینکه این دو فرهنگ کارآمد هستند، اما تفاوت چندانی با هم ندارند.
 شما معتقد به ضرورت تألیف فرهنگنامه جیبی یا به اصطلاح رومیزی برای مخاطبان عام هستید. گمان نمی‌کنید فرهنگ فشرده دو جلدی که از فرهنگ سخن منتشر شده این نیاز را رفع کرده باشد؟
باید بگویم که نه. در ابتدا قرار بر این بود که از فرهنگنامه سخن، فرهنگنامه‌ای یک جلدی هم منتشر شود اما هنوز اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است. از سویی مرحوم معین هم قرار بود دست به انتشار چنین فرهنگنامه‌ای بزند که او هم کاری نکرد. شاید گاهی فرهنگنامه‌های موجود را یک جلدی کنند اما مسأله اینجاست که این گزینش‌ها باید با حساب کتاب و بررسی بسیار انجام شود.
 با توجه به اقداماتی که در زمینه تألیف فرهنگنامه و دانشنامه انجام داده‌اید قصد تألیف چنین فرهنگنامه‌ای را ندارید؟
اتفاقاً به دنبال تألیف و انتشار چنین فرهنگنامه‌ای هستم. از این فرهنگنامه پنج جلدی یک فرهنگ انگلیسی به فارسی و یک فرهنگ فارسی به انگلیسی را که هر یک کمتر از هزار صفحه باشند گزینش و منتشر خواهم کرد. برای این کار به‌طور حتم از کمک سایر همکاران نیز بهره خواهم گرفت. حتی قرارهایی هم برای انتشار این مجموعه گذاشته شده است.
 چرا جلد آخر این فرهنگ - دانشنامه عنوان متفاوتی دارد؟
اسم فرهنگنامه پنجم هم مشابه چهار فرهنگنامه قبلی است و روی جلد این فرهنگنامه نیز عنوان «فرهنگنامه کارا» جای گرفته، منتهی در کنار این عنوان در جلد آخر کلمه «تکمله» به عنوان کامل‌کننده نیز آورده شده است.
 اغلب پژوهشگرانی که همچون شما کارهای مشابهی در ارتباط با انتشار این قبیل فرهنگنامه‌ها و کتاب‌های مرجع انجام داده‌اند از کم‌توجهی متولیان در حمایت از طرح‌های علمی- تحقیقاتی گلایه دارند. اغلب این اقدامات بر اساس فعالیت‌های فردی انجام می‌شوند. این بی‌توجهی چقدر به نتیجه کار لطمه می‌زنند؟
به‌طور قطع لطمه خواهد زد. خود من و دوستانی که در این راه همراهی‌ام کردند با تلاش بسیار، این بی‌مهری را جبران کردیم. وگرنه من بارها به دوستان ناشری که در این راه ما را همراهی کرده‌اند، گفته‌ام که دوران آنکه تنها چندنفر دور هم جمع شوند و واژه‌نامه‌هایی با این حجم را بنویسند، گذشته است. به همین علت باید سازمانی تأسیس و از استادان مجربی استفاده شود؛ بنابراین برای این اقدام به سازمانی مشخص با ساز و کارهای لازم نیز احتیاج داریم. اگر فعالیت صورت گرفته در دانشگاه‌های مطرح جهان همچون آکسفورد و کمبریج به ثمر می‌نشیند به دلیل انجام آن بر اساس فعالیت‌های گروهی است. از سویی باید زمان مناسب صرف شود تا از بانک داده‌ها و پیکره زبانی نیز بهره گرفته شود. به عنوان نمونه همین فرهنگنامه کارا باید با همکاری بیش از ۵۰ متخصص تألیف می‌شد این در حالی است که تعداد دوستانی که در تألیف این پنج جلد من را یاری کردند به ۱۰ نفر هم نمی‌رسید.
 قدری از این بی‌توجهی متولیان برای حمایت از چنین طرح‌هایی از کم‌کاری خود اهالی کتاب ناشی نمی‌شود؟
تا زمانی که مسئولان در حمایت از چنین اقداماتی ضرورتی احساس نکنند من و امثال من هم قادر به جلب حمایت آنان نخواهیم بود. امیدی به جلب حمایت‌های دولتی نداشتم اما می‌دانستم که برخی از دوستان ناشر به کمکم خواهند آمد که این‌گونه هم شد. بخشی از هزینه‌های این فرهنگ‌نویسی با محاسبه دو مبلغ از حق‌التألیف پانزده درصدی اینجانب تأمین شد؛ یعنی هر آنچه ناشران بسیار جوانمردانه و سخاوتمندانه پرداخت کردند به حساب مطالبه‌ای که من از چاپ اول، دوم و حتی سوم خواهم داشت گذاشته شده است. البته این در شرایطی است که شمارگان این دو چاپ بالا باشد و کتاب به چاپ‌های بعدی برسد.
 به محض شنیدن نام فرهنگنامه ناخودآگاه دو نام در ذهنمان حک می‌شود؛ «دهخدا» و «معین» علت این موضوع را در چه می‌دانید؟
به هرحال نمی‌توان منکر این مسأله شد که دو فرهنگنامه مذکور از جمله آثار بسیار خوب به شمار می‌آیند. از سوی دیگر گذشت زمان قابل توجه از انتشار این آثار منجر به شناخته شدن آن‌ها در میان مردم شده است. فرهنگ دهخدا که حدود سن من یعنی هفتاد سال قدمت دارد و از انتشار نخستین نسخه فرهنگ معین هم بیش از چهار دهه می‌گذرد. از طرفی فرهنگ دهخدا در زمانی که قرار تألیف آن گذاشته شد حتی از سوی مجلس نیز مورد حمایت قرار گرفت.
 پس حمایت برای انتشار این قبیل آثار حتی به شناخته شدن هرچه بیشتر آن‌ها در میان مردم نیز کمک می‌کند؟!
همین‌طور است. آن زمان حدود ۳۰۰ نفر به سازمان لغتنامه آمدند و رفتند؛ اما نه من و نه مرحوم معین که به فرهنگنامه‌اش اشاره شد هیچ‌کدام از حمایت متولیان برخوردار نشدیم.
 با توجه به اینکه عضو فرهنگستان زبان هم هستید، سرانجام فرهنگنامه بزرگ این سازمان به کجا انجامید؟
کار تألیف این فرهنگنامه از حدود ۱۵ سال قبل در فرهنگستان زبان و ادب فارسی آغاز شده است. این در شرایطی است که بعد از گذشت این همه سال تنها یک جلد آن یعنی حرف «آ» منتشر شده است. با توجه به زمانی که تا به امروز برای انتشار تنها یک جلد از این فرهنگنامه گذاشته شده می‌توان حدس زد که به‌طور تقریبی تکمیل آن حدود ۵۰ سال نیاز دارد. با این تفاسیر خود من که هیچ، سن فرزندانم در آن زمان به ۹۰-۸۵ خواهد رسید و شاید آنان نیز تمام جلدهای این فرهنگنامه را نبینند. در صورتی که اگر این کار به‌جای طولی، عرضی انجام می‌شد، در زمان کمتری به سرانجام می‌رسید. منظورم از طولی برگزار شدن این است که هم‌اکنون تمام واژه‌نگارها و معنانگارهایی که فرهنگستان از تخصص آن‌ها بهره می‌برد به طور همزمان تنها به روی یک حرف کار می‌کنند. در حالی که می‌توانند تعداد معنانگارها را حتی به ۲۰۰ نفر برسانند و همه حروف را میان آنان پخش کنند. به این طریق فرهنگنامه مذکور به جای نیم قرن در نهایت در پنج سال به پایان خواهد رسید. متأسفانه این مسأله از مشکلات مالی و کمبود بودجه لازم ناشی می‌شود وگرنه سرپرستی این کار به عهده علی‌اکبر صادقی از بزرگ‌ترین زبان‌شناسان ۶۰ سال اخیر کشورمان قرار دارد که در کفایت علمی ایشان هیچ تردیدی حتی از سوی منتقدان وجود ندارند. امیدوارم این گفت‌وگو را افرادی که در مجلس، دانشگاه‌ها و دیگر نهادهای علمی مسئولیتی بر عهده دارند بخوانند و به خودشان بیایند که چرا دست‌اندرکاران تألیف این فرهنگنامه عظیم فارسی را همراهی نکنیم تا کار زودتر به ثمر بنشیند.
 به عنوان سؤال آخر، شما نزدیک به نیم قرن از زندگی خود را به کتاب اختصاص داده‌اید. وضعیت سال‌های اخیر این عرصه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
این حدود نیم قرنی که به آن اشاره کردید، جزو بزرگ‌ترین آرزوها و اشتیاق‌هایم در زندگی‌ام بود و از این بابت خدا را شاکرم. مشکلات حوزه کتاب بویژه در برگزاری نمایشگاه‌هایی نظیر نمایشگاه کتاب تهران که به تازگی به پایان رسیده آنقدر واضح است که نیازی به بیان ندارد. اگر مسئولان به دنبال حل مشکلات این حوزه هستند، می‌توانند پای سخن‌هایی بنشینند که بارها و بارها به آن‌ها گفته شده است. به عقیده من در کشور ما و با توجه به پیشینه فرهنگی‌مان در عرصه نشر سزاوار داشتن ناشرانی در سطح جهانی هستیم. از این رو همه نهادها و از جمله؛ نمایندگان مجلس نیز می‌توانند به کمک عرصه کتاب بشتابند. به عنوان نمونه می‌توانند از ساخت محلی برای برگزاری نمایشگاه دائمی کتاب حمایت کنند.

 

 

http://www.bookcity.org/detail/6159