تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
آیدین فرنگی: «هیچگاه نشد که در دورههای بحرانی تاریخ معاصر، جمالزاده که عاشق اظهارنظر بود، نکتهای بیان کند؛ همچون دیکتاتوری رضاشاه، اشغال ایران و یا مسئلهی فرقهی دموکرات و پیشهوری در آذربایجان، ملی شدن نفت، کارهای ضد قانون اساسی شاه، دولت او و فساد دربار و دولت و انقلاب اسلامی. در مورد اخیر، تنها پس از پیروزی آن بود که جمالزاده نظرهای پیشینش را که در مجلهی «نامهی فرنگستان» و پارهای از داستانهایش مطرح ساخته بود به کنار نهاد...» (جمالزاده؛ خاطره، برداشت، اسناد، ص ۲۹)
یکی از مهمترین تصویرهایی که ناصرالدین پروین، پژوهشگر تاریخ روزنامهنگاری فارسی، از همنشینیهای طولانیمدتش با سیدمحمدعلی جمالزاده ارائه میدهد، اهل تقیه بودن آن مرحوم است. اما چرا این بنیانگذار قصهنویسی امروز ایران همواره زندگی توأم با تقیه و همراه با بیمناکی را پیشه و تجربه کرده است؟
پروین که همنشینیها و دوستیهایش با جمالزاده همواره در ژنو، در منزل جمالزاده، «در محلهی ثروتمندنشین فلوریسان، اشکوب پنجم از ساختمان پیاستوار ۷۸» روی داده، از همان نخستین دیدار در خزان ۱۳۶۳ خورشیدی، سید قصهنویسی ایرانی را پرحرف و عاشق ابراز نظر، به شرط نداشتن خطر، یافته است: «بعد از حال و احوال کردن... شروع کرد به پرحرفی و فلسفهبافی. مرتب برای ایران تعیین تکلیفهای شگفت میکرد، تاریخ دور و نزدیک را ناشیانه میشکافت و زاویههای مختلفی از جامعهی ایرانی نشان میداد که برخی روزگاری وجود داشتهاند و او حیّ و حاضرشان میپنداشت...» (ص ۱۵) «جمالزاده لحن گرمی داشت؛ اما به سبب پرچانگی و تکرار مکرر، مخاطب به زودی خسته میشد. به احتمال قوی در جوانی و میانسالیاش چنین نبوده است. یکسره از همه چیز سخن میگفت و اجازه نمیداد مخاطب بیش از یک جمله بیان کند... از همان نخستین دیدار دریافتم که جمالزاده بیش از اندازهای که متأسفانه در میان نامآوران ما معمول است، مخاطب را ناآگاه، بلکه نادان میانگارد... ایرادگیری و سخن منفی گفتن، از خصیصههای آن نازنین بود... جمالزاده برای خود مأموریتی اخلاقی قائل بود و بیدرنگ به اندرزگویی و راهنماییهایی میپرداخت که اکثر بدیهی، انجام ناشدنی و دور از منطق بود...» (صص ۱۸ و ۱۹)
پروین در صفحهی ۴۴ کتابش به شباهتهای جمالزاده و آلاحمد پرداخته است: «در جمالزاده و آلاحمد شباهتهایی دیده میشود. جز آنکه هر دو سید داستاننویس تربیت اولیهی مذهبی داشتند، دو خیابان بزرگ پایتخت ایران به نام آنهاست و امثال دهخدا بینصیب، جمالزاده و آلاحمد وجه مشترک دیگری هم دارا بودند و آن اینکه به داستاننویسی بسنده نمیکردند و خیلی به دلالت خلق خدا و ارائهی طریق اجتماعی و اقتصادی و فنی و صنعتی و اخلاقی و غیره علاقه نشان میدادند و در مورد فلسفه و الهیات و فقه و جامعهشناسی و مردمشناسی و روانشناسی و تاریخ و جغرافیا و علوم کشاورزی و غیره هم نظرهای متین ابراز میداشتند!» البته مطالعهی کتاب پروین نشان میدهد همه جا دربارهی دیدگاههای جمالزاده باید نوشت: به شرط بیخطر بودن! «با این حال، یک بار جمالزاده برداشت داستان «مدیر مدرسه»ی آلاحمد را در مجلهی «راهنمای کتاب» به نقد کشید. یعنی همان چیزی که در زبان فارسی خودمانی، هممعنا و مترادف با «انگولک» است! خدا میداند کسی که تا میتوانست تقریظ و معرفی مثبت دربارهی کتابها مینوشت، چرا در این مورد تغییر رویه داد؟ شبیهاش را نه پیش از آن از جمالزاده سراغ داریم و نه بعد از آن.» (صص ۴۴ و ۴۵)
همینها را داشته باشید تا برویم سراغ بخش سوم کتاب: «از میان نامهها». جمالزاده که شاید به سبب تمایلش به زندگی محتاطانه در ۳۶ سالگی به فعالیتهای روزنامهنگارانهاش خاتمه داد - احتمالاً به این خاطر که روزنامهنگاری مستلزم ابراز نظرهای مکتوب در مورد مسائل حاد روز است - در خرداد ۱۳۴۷ خورشیدی نامهای دریافت میکند از داستاننویس چپگرا، فریدون تنکابنی، که در آن نامه از او خواسته است ردای اپوزیسیونی به تن کند. تنکابنی در پایان نامهاش، پس از مقدمه و توضیحهایی چند آورده است: «آقای جمالزادهی عزیز! شما به عنوان نویسندهی سابقهدار و پیشکشوتی که در آغاز کار خود با همین تعصبات و تضییقات و فشارها روبهرو بودهاید، وظیفه دارید که اکنون، و مخصوصاً اکنون، با سانسور و اختناق مبارزه کنید و آزادی بیان و قلم را بطلبید. شما امکان بیشتری دارید که چه در داخل کشور و چه در خارج آن، این حقایق را منعکس کنید و اگر فضولی و تعیین تکلیف نباشد، بسیار مناسب و بجاست که شما هم به کانون نویسندگان ایران بپیوندید.» (ص ۱۲۳)
خواسته یا توقع تنکابنی را بگذارید در کنار آنچه در روحیات جمالزاده در صفحهی پنجاه کتاب آمده است: آنجا که پروین از ملاقاتش با سید محتاطی مینویسد که به سبب رونق گرفتن بدگوییها و بدنویسیهایی دربارهی سیدحسن تقیزاده، بسیار ناراحت بود، ولی در عین حال...
به هر روی جمالزاده که روزگاری «مؤیدالاسلام»، ناشر «حبلالمتین» وی را «قرهالعین احرار وطنخواه» نامیده بود، تقریباً تا پایان عمر، برای بسیاری، بهرغم تفاوت و حتی مخالفت فکری، نور دیده باقی ماند. پروین مینویسد: «قرهالعین احرار وطن نزدیک به نزدیک به نود سال پس از آن روز (انتشار پاسخ مؤیدالاسلام) نیز زیست و همواره، به شیوهی خود، سر خدمت وطنی را داشت که از آن دور افتاده بود و در آن، کامِ پدر بیپروایش را به زهر آلوده و جانش را گرفته بودند. شاید از این روست که خدمت قلمی جمالزاده از راه دور صورت گرفت؛ اغلب - حتی در جدیترین بخشها - با خیالپردازی همراه بود و گاه مزهی زهری را میداد که در بروجرد به کام سید جمال واعظ (پدر جمالزاده) ریختند. «دُردانه یادگار آن سید مظلوم» در سراسر عمر درازش دردانه باقی ماند و حتی عزیزدردانهی عدهای نیز شد.» (ص ۲۷)
کتاب «جمالزاده؛ خاطره، برداشت، اسناد» را به نوعی میتوان حرف زدن پشت سرِ مرده دانست! حرفهایی که «قصهنویس لمیده بر ساحلِ لمان» پیشتر اجازهاش را صادر کرده بود. در این کتاب هم نماهایی نزدیک از جمالزاده را خواهید دید - نماهایی که نخستین بار صورت مکتوب مییابد - هم با جمالزادهی روزنامهنگار آشنا خواهید شد. کتاب برای علاقهمندان تاریخ مطبوعات فارسی از جنبههایی چند مفید خواهد بود: خواندن اولین متن مطبوعاتی جمالزاده و نشریههایی که با آنها کار کرد یا در انتشارشان نقش اساسی داشت و آگاهی یافتن به مشی فکر آن مطبوعهها. برخی نامههایی رسیده به جمالزاده، همراه با تصویر آنها نیز در بخش سوم نکات ریز تاریخی و فرهنگی را بازمیگویند. راستی میدانید اولین شخصی که در مطبوعات فارسی صفحهای را به شطرنج و طرح مسائل آن اختصاص داد چه کسی بود؟
پروین مینویسد: «بخش یکم خاطرههای من از جمالزاده است و در آن هرچه از آن عزیز دیده و شنیده و دریافتهام، نوشتهام؛ به گمان خودم بیهیچ ممیزی و ستایش و نکوهشِ بیجایی... بخشی هم شامل برداشتهای من است و بیشتر، راجع میشود به روزنامهنگاری او... بخش سوم به سندهایی اختصاص یافته که آن بزرگوار به من داده است...» (ص ۷)
میانتیترهای بخش نخست به شرح زیر است: دیدار و همنشینی؛ سیری در زندگانی جمالزاده؛ ایرانِ جمالزاده؛ جمالزاده، زبان و ادب. اسامی اشخاصی هم که نامههای آنها به جمالزاده در بخش سوم آمده به ترتیب زیر است: امیری فیروزکوهی، سیدحسن تقیزاده، فریدون تنکابنی، حسامالدین دولتآبادی، قمر دولتآبادی، عباس زریاب خویی، احسان طبری، هوشنگ مرادی کرمانی، محمد مکری، زینالعابدین مؤتمن، ولادیمیر مینورسکی، مجتبی مینوی و پرویز ناتل خانلری.
نامههای زینالعابدین مؤتمن، خاصه گزارشی که او بر کتاب «خلقیات ما ایرانیانِ» جمالزاده نوشته و صورتش را نیز به وی ارسال کرده، بسیار خواندنی و آموزنده است.
کتاب «جمالزاده؛ خاطره، برداشت، اسناد» اثر ناصرالدین پروین را نشر «جهان کتاب» در ۲۰۸ صفحه و به قیمت دوازده هزار تومان منتشر کرده است.