تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : سه شنبه 21 دی 1389 کد مطلب:666
گروه: یادداشت و مقاله

توالی هولناک فاجعه

نگاهی به رمان «فریادها» و «الدورادو» نوشته‌ی لوران گوده.

شیما زارعی: لوران گوده متولد ۱۹۷۲ در پاریس است. نویسندگی را با نمایش‌نامه‌نویسی آغاز کرد و زمان چندانی نگذشت که نمایش‌نامه‌های‌اش در فرانسه و دیگر نقاط جهان روی صحنه رفتند. او برنده‌ی جایزه‌ی گنکور است. نشر چشمه به تازگی دو رمان گوده ـ فریادها و الدورادو‌ـ را با ترجمه‌ی حسین سلیمانی‌نژاد منتشر کرده است.

گوده در این آثار، دو موقعیت تراژیک انسان معاصر را به تصویر می‌کشد و از گذر این دو موقعیت به واکاوی شخصیت‌هایی می‌نشیند که غالبا با واگویه،‌ توصیف دقیقی از آن‌چه بر آن‌ها و دیگران گذشته، ارائه می‌کنند. در رمان «فریادها» او با چینش گوناگون راویان متعدد در کنار هم، کلاژی از تابلویی واحد با نام جنگ ارائه می‌دهد. در این تابلو تمام ساعت‌ها و روزهای بحرانی شخصیت‌ها از در تنگنا قرار گرفتن تا پیروزی‌های گذری و لحظه‌ای تا اضمحلال روانی یک‌ به یک در کنار هم چیده می‌شوند و «ستونی طولانی از اشباح» ترسیم می‌کنند. این ستون پر از انسان‌های نامرئی است که جنگ به آن‌ها هویت دیگری تحمیل کرده است و آن‌ها در این هویت تازه ناگزیرند تعریف مجددی از خود داشته باشند. دیگر حتا لذت‌های گذشته نمی‌تواند فریادها را خاموش کند. و تمام این رنج‌ها و دردهاست که با هنر، والایش می‌یابد و به شکل تندیسی گلین، تا ابد در ذهن بازماندگان جنگ و آن‌هایی که درگیر این معضل انسانی نشده‌اند، حک می‌شود. این اثر در نوع خود در ادبیات جنگ بی‌نظیر است. توصیف‌های درخشان از موقعیت‌های سهمگین که به مدد ترجمه‌ی روان و خوش‌خوان بسیار موثر در متن جا خوش کرده، کتاب «فریادها» را به یکی از بهترین کتاب‌های معاصر در حوزه‌ی «جنگ‌نگاری» تبدیل کرده است.

«الدورادو»، این شهر افسانه‌ای که برای بسیاری آرمان‌شهر دست‌نیافتنی است، نام اثر دیگر گوده است. گوده در این اثر موقعیت بحرانی زنان و مردانی را به تصویر می‌کشد که در جست‌وجوی مکانی بهتر و سرزمینی امن‌تر، تمام امنیت و موقعیت گذشته خود را فراموش می‌کنند. آن‌ها برای دست‌یابی به این آرمان‌شهر چاره‌ای جز به تن کردن هویتی جدید ندارند. مهاجرت اندک‌اندک آن‌ها را عاری از خصوصیاتی می‌کند که با آن عجین بوده‌اند. از آن‌ها زنان و مردان خشنی می‌سازد که برای رسیدن به هدف از هیچ کاری رویگردان نیستند. در این اثر دشواری‌هایی که بر سر راه مهاجران غیرقانونی قرار گرفته، با موقعیت‌های تراژیکی که برای هر یک از شخصیت‌ها پیش می‌آید، بازنمایی شده‌اند. مهاجران بر یک اصل پای می‌فشارند و چنان از گذشته خود منقطع شده‌اند که ولو به قیمت از دست رفتن جان‌شان، تنها راه نجات را گذر از موقعیت امروز می‌دانند.

لوران گوده با همین دو اثر، پرده از یک تهدید جهانی و یک موقعیت هراسناک انسانی برمی‌دارد. در پستوی زندگی مدرن دیگر نشانی از آرامش گذشته نیست. هویت با هر اتفاقی دستخوش تحول است و نیاز نیست که روزها و سال‌ها از سر یک شخصیت بگذرد تا از او کس دیگری بسازد، گذر اتفاق از سرگذشت هر انسان، او را در سیطره‌ی موقعیت جدید قرار می‌دهد. چگونگی مواجه شدن هر انسان با آن موقعیت است که هویتی جدید را برای او می‌آفریند، هویتی که گذشته را برای‌اش دور و حتا موقعیتی نزیسته می‌کند. چنانچه در بخش پایانی «فریادها» می خوانیم:

«همه‌ی چهارراه‌ها. همه‌ی میدان‌ها. در طول جاده‌ها. در ورودی روستاها. همه جاها مجسمه‌هایی بی‌حرکت به دنیا خواهم آورد. سایه‌های نحیف‌شان را نشان خواهند داد. با پشت‌های خمیده. با دست‌های پینه‌بسته. چشم‌هاشان را روی دنیایی که ترکش می‌کنند می‌گشایند. دهان‌شان را باز می‌کنند و برای تمام سال‌های زندگی و خاطرات گذشته‌شان می‌گریند. دیگر حرف نخواهم زد. باران سنگ تا ابد خاموشم کرد. اما این ستون طولانی اشباح را یکی‌یکی سر و شکل می‌دهم. آن‌ها را در لشکرکشی‌ها پخش می‌کنم. این ارتش من است. ارتشی که از جبهه برمی‌گردد و می‌پرسد زندگی گذشته کجاست. دیگر حرف نخواهم زد...»

 

فریادها، لوران گوده، حسین سلیمانی‌نژاد، نشر چشمه، ۱۳۸۹، ۲۸۰۰ تومان.

الدورادو، لوران گوده، حسین سلیمانی‌نژاد، نشر چشمه، ۱۳۸۹، ۳۶۰۰ تومان.

 

http://www.bookcity.org/detail/666