تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
مراسم اهدای پنجمین دورهی جایزهی دکتر فتحالله مجتبایی روز سهشنبه پانزدهم دیماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. این جایزه همهساله به بهترین پایاننامههای دورهی دکتری در رشتههای «زبان و ادبیات فارسی» و «ادیان و عرفان» اهدا میشود. فتحالله مجتبایی، ضیاء موحد، حسین معصومیهمدانی، شهرام پازوکی، محمد دهقانی و علیاصغر محمدخانی هیات داوران این جایزه هستند که در این دوره علاوه بر دو پایاننامهی برگزیده، دو پایاننامه را نیز مستحق تشویق دانستند.
در این مراسم که به همت دکتر فتحالله مجتبایی، مرکز فرهنگی شهرکتاب و بنیاد فرهنگی ترکمان برگزار شد، رسالههای «سنت تصحیح متن در ایران پس از اسلام» نوشتهی مجتبی مجرد از دانشگاه فردوسی مشهد و «نسبنامه و طریقهی عرفانی شیخ اشراق» نوشتهی زهرا زارع از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات برگزیده شدند؛ همچنین از پایاننامههای «سنت شعر فارسی و غزلهای ادرین ریچ: بررسی ابهام در جستجوی زبانی مشترک» نوشتهی ندا علیزاده کاشانی از دانشگاه مچراتا ایتالیا و «ماثورات امام علی(علی) در مفاهیم عرفانی تا سدهی پنجم» نوشتهی زهرا ابراهیمی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تقدیر شد.
در چهار دورهی گذشته این جایزه، سمیرا بامشکی، علیرضا اسدی، محمدرضا عدلی، سلمان ساکت، ارسطو میرانی و سیده لیلا سیدقاسم برگزیده شدند. پایاننامههای برگزیده به همت انتشارات هرمس منتشر میشوند.
آسیبهایی برای یادآوری
محمدخانی ضمن اشاره به آسیبهای موجود در حوزهی تحصیلات تکمیلی، ضرورت شناسایی پایاننامههای مطلوب و کارآمد در حوزههای یادشده را تشریح کرد و اظهار داشت: در دورههای پیشین جایزهی دکتر مجتبایی آسیبهای گریبانگیر آموزش عالی از نظرگاههای مختلف (پایاننامهها، مقالات پژوهشی و...) بررسی شدند. در سالهای اخیر دفتر مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزرات علوم و نهادهای مشابه نیز به بررسی آسیبهای یادشده پرداختهاند و دستاوردهایی هم داشتهاند. در این زمینه پرسشهای متعددی مطرح است: چه نهادی باید در رفع این آسیبها بکوشد؟ آیا دانشگاه از اهداف اولیه خود فاصله گرفته و به نهادی تجاری بدل شده است؟ آیا دانشجویان به مشتریانی برای مدرک تحصیلی تبدیل شدهاند؟ چرا ۴۱درصد فارغالتحصیلان دورههای تحصیلات تکمیلی بیکار هستند؟
دبیر جایزهی دکتر مجتبایی افزود: با توجه به آمار بیکاران چرا حجم پذیرش دانشجو در مقطع دکتری افزایش مییابد؟ در تحقیقات یادشده ۷۶درصد دانشجویان دورههای تکمیلی از یافتن کار ناامید هستند. دلیل افزایش موسساتی که به نوشتن پایاننامه مبادرت میورزند چیست؟ در این تحقیقات مسالهای تازه با عنوان برونسپاری علمی مطرح شده است؛ به این معنی که نوشتن پایاننامه به موسساتی واگذار میشود. معاون آموزش وزارت علوم اذعان میدارد بیش از ۸۵درصد دانشجویان سراسر کشور با پرداخت شهریه تحصیل میکنند.
محمدخانی در ادامه به گزارشی از عملکرد یکی از مؤسسات تولید پایاننامه اشاره کرد که از سوی یک استاد جامعهشناسی تهیه و ارائه شده است؛ وی تصریح کرد: بر این اساس این موسسه در سال تحصیلی گذشته ۱۷۶ سفارش برای نوشتن پایاننامه داشته است؛ از این میان ۶۲ عدد برای رشتهی مدیریت (۵۱عدد کارشناسی ارشد، ۱۱عدد دکتری) ۵۸ عدد برای رشتهی روانشناسی (۴۸عدد کارشناسی ارشد، ۱۰عدد دکتری)، ۳۴ عدد برای رشتهی حقوق (۳۱عدد کارشناسی ارشد، ۳عدد دکتری) و ۲۲ عدد برای دیگر رشتهها سفارش داده شده است. بر مبنای گزارش یادشده از اواخر سال ۸۹ ترجمه و تألیف کتاب هم به این موسسه سفارش داده میشود؛ غالب این سفارشات از سوی مدیران سازمانها و استادان دانشگاه است؛ این موسسه تاکنون ۱۴۷عنوان کتاب ترجمه و ۴۹ عنوان کتاب تألیف کرده است؛ همچنین ماهانه بیش از ۹۰ مقاله برای سمینارها و چاپ در مجلات به این موسسه سفارش داده میشود.
معاون فرهنگی شهرکتاب افزود: بر این اساس آیا میتوان نتیجه گرفت علوم انسانی در کشور ما رو به رکود و انفعال هستند؟ برای رفع ایندست آسیبها چه باید کرد؟ به نظر میرسد یکی از کارهای مؤثر در تحقق این امر شناسایی پایاننامههای خوب است که در پی برگزاری اینقبیل نشستها صورت میگیرد. شهرکتاب و دکتر مجتبایی با برگزاری جایزهی دکتر مجتبایی در دو رشتهی زبان و ادبیات فارسی و ادیان و عرفان در مقطع تحصیلات تکمیلی در تحقق این امر کوشیدهاند.
وی در انتهای مباحث خود ضمن ارائهی گزارشی مختصر از تعداد پایاننامههای رسیده و شرح عناوین آنها اشاره به نکاتی را ضروری دانست و تصریح کرد: از میان پایاننامههای رسیده بیشترین تعداد به دانشگاه فردوسی مشهد و واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اختصاص دارد که خود میتواند به ارزیابی وضعیت گروهها یاری رساند. غالب پایاننامههای این دوره دربارهی متون کلاسیک بودهاند. نکتهی قابل توجه دیگر حضور پررنگ بانوان (از حیث کمی و کیفی) است. در انتهای باید اشاره کرد هیچ پایاننامهای از دانشگاه تهران دریافت نشده است که این مساله خود محل بررسی و واکاوی است.
صدهزار لعن
موحد ضمن اشاره به خاطرهای دور به شرح ضرورت تصحیح متون و نیز ویژگیهای پایاننامهی برگزیده (سنت تصحیح متن در ایران پس از اسلام) پرداخت؛ وی تصریح کرد: آن حافظ قدسی که ما در دوران جوانی و نوجوانی و کودکی میخواندیم در قیاس با نسخهی خانلری و قزوینی ۱۰۰غزل اضافه دارد؛ حال تصور کنید اگر کسی بخواهد دربارهی حافظ و سبک شعر او مطلبی بنویسد باید چه کند؟ این نشان میدهد دخالت مصححان و ناسخان در دواوین شعرا بسیار مؤثر است؛ آنچنانکه حیرت میکنیم وقتی دریابیم بسیاری از اشعار شاهنامه از آن فردوسی نیست و دیگران به آن افزودهاند؛ مجتبی مینوی در یکی از جشنهایی که برای فردوسی برگزار شد اذعان داشت تا زمانی که نسخهی مصححی از شاهنامه نداشته باشیم هرگونه تحقیق دربارهی آن بیاعتبار است.
وی تاکید کرد: از اینروی دقت علامه قزوینی تعجبآور است؛ دقت و روش او برگرفته از اسلوبهای فرنگی است و از اینروی نمیدانیم چگونه با انبوه متون کهن فارسی رویارو شویم. به این سبب تألیف پایاننامهای با این موضوع و مضمون تاملبرانگیز است. ما جزو کشورهایی هستیم که حداقل تا مقطعی بیشترین متون را داشتهایم؛ از دیگرسو بسیاری از آنها از قرآن و احادیث ناشی شدهاند؛ از آنجاکه قرآن حتا نقطهگذاری نداشته و صورت ترتیبی بسیاری از آیات مشخص نبوده است، تصحیح نسخ متون فارسی اهمیت یافته است؛ بنابراین نمیتوان همهی تلاشهای این حوزه را برگرفته از فرنگ دانست؛ ما خود این سابقه را داشتهایم؛ من خود در پی آن بودهام؛ خوشبختانه این سابقه در این پایاننامه با مستندات و تحقیقات بسیار قابلاتکا ثبت شده است.
موحد در تأیید مدعای یادشده به مصداقی برگرفته از پایاننامهی برگزیده اشاره کرد و اظهار داشت: یکی از ناسخان و مصححان و مولفان به نام راوندی در کتاب راحتالسطور میگوید: «صدهزار لعنت به خانمان و خاندان و زن و فرزند آنکس میفرستم که از این کتاب حرفی یا کلمهای حذف کند یا زیادت و نقصانی نویسد». مؤلف اطلاعات مفیدی در رسالهی خود ارائه کرده است؛ از آنجمله اینکه تا قرن نهم هیچ اثری در زبان فارسی یافت نشده است که مستقلاً در باب تصحیح متن نوشته شده باشد؛ یعنی مصححان در عمل میزانها و روشهایی داشتهاند، اما نظریهپردازی نکردهاند. بر اساس این پایاننامه ما این سنت را داشتهایم؛ اشکال آن نیز تشریح شده است. مؤلف در شرح این معانی جانب افراط و تفریط نگرفته است؛ به این معنی که همهی داشتهها در این حوزه را یکسر از آن فرنگیها یا عکس آن ندانسته است، جز دو سه انحراف کوچک در بخشهایی. رویکرد جالب توجه دیگر در این پایاننامه اشاره به روشهای تصحیح در عصر حاضر و شرح آنها است.
اهمیت همیشگی متن
یاحقی نیز در ابتدای سخنان خود به آسیبهای موجود در آموزش عالی (بهویژه در حوزهی متون) پرداخت و اظهار داشت: من سالها دغدغهی متون داشتهام و در این حوزه مستغرق بودهام؛ هرچند در این سالها بیراهههایی را نیز رفتهام که بر خود نمیبخشم؛ اما همواره متن برای من اهمیت و اعتبار داشته است؛ بنابراین در پی این بودهام که ایندست فعالیتها در بطن کار دانشگاهی باشد؛ اما متاسفانه دانشگاهیان از این رویکرد فاصله میگیرند. من طی سالها فعالیت در حوزهی متن دانشجویان را به پرداختن به آن تشویق کردهام و خوشبختانه گاه دانشجویان به این رویکرد علاقهمند شدهاند و پی آن را گرفتهاند. از دکتر مجتبایی قدردانی میکنم؛ چراکه کار ایشان نقطهی عطفی در این حوزه است.
وی افزود: متاسفانه فضای دانشگاهی ما مناسب بهکارگیری اینقبیل رویکردها نیست. مادامیکه متنهای کهن (حتا آنها که بارها تصحیح شدهاند) تصحیح خوبی نشوند هرکار و تحقیقی بیثمر و کمثمر خواهد بود. من طی فعالیتهای خود دانشجویان علاقهمندان را شناسایی و تشویق میکنم؛ یکی از آنها دکتر مجرد (برگزیده این دوره) است که رسالهی کارشناسی ارشد او نیز در همین حوزه بود.
یا حقی ادامه داد: متاسفانه در رویکردهای دانشگاهی آسیبها و مشکلات بسیاری وجود دارد؛ یکی از مهمترین آنها پراکندگی در برنامههای آموزشی است؛ اساتید نیز توانایی ندارند بین این برنامهها اتصال برقرار کنند و آنها را به پیکرهای واحد و منسجم بدل کنند. اگر ما در طول هم فعالیت کنیم و دانشجویان را به مسیری واحد رهنمون شویم نتیجه خواهیم گرفت. بسیاری از نسخ خطی کتابخانهی زندهیاد فرخ در کتابخانهی دانشگاه فردوسی موجود است؛ او حواشی بسیاری بر آنها نوشته است که در خور توجه هستند. من از مجرد خواستم برای تدوین رسالهی کارشناسی ارشد خود آنها را استخراج کند که آن اثر نیز در شرف چاپ است. من علاقهی او به این کار را دریافتم و به تدوین این پایاننامه سوقش دادم. مجرد با دقتی مضاعف نسخ بسیاری را بررسی و رسالهاش را در شکل و صورتی مطلوب تدوین کرد.
وی در انتهای مباحث خود کمیتگرایی را یکی از مهمترین آسیبهای موجود در نظام آموزشی دانست و بر اهمیت کارآموزی تاکید و تصریح کرد؛ همچنین دیگر ویژگیهای رسالهی برگزیده را برشمرد.
سهرودی و پیشاسقراطیها
پازوکی سخنان خود را با تمرکز بر رسالهی «نسبنامه و طریقهی عرفانی شیخ اشراق» آغاز کرد و اظهار داشت: آنچه مؤلف در این رساله صورت داده در واقع در ادامهی کارهایی تحقق یافته است که پیشتر به همت کربن، نصر و چون آنها انجام شدهاند؛ اما از آنجاکه تاکنون دربارهی نسبنامهی شیخ اشراق کاری صورت نگرفته است، کار مؤلف بدیع مینماید. مسالهی سلسله و شجره نامه در میان اهل عرفان بسیار مهم است؛ یعنی مرجعیت یک تفکر یا یک شخص به این است که نشان دهد وارث چه کسانی است. مسالهی تسلسل در عرفان بسیار اهمیت دارد؛ چراکه به زعم عرفا حکمت سینهبهسینه منتقل شده است.
وی تاکید کرد: از آنجاکه شیخ اشراق اهل طریقت و تصوف است بر نسبنامهی خود تاکید داشته است. اهمیت این نسبنامه از اینروی است که بیشتر خاستگاه میراث فکری او را بازگو میکند. سهروردی مشخص نمیکند مرید که بوده و از سوی که تربیت شده است؛ گرچه در آثار او اشارات زیادی مبنی بر ریاضتکشی، تربیت و سلوک وجود دارد. زارع در رسالهی خود بر این نکته تاکید کرده و این نسبنامه را از دو جهت مشخص کرده است. او ابتدا رویکردی تاریخی را به کار گرفته است؛ در این نسبنامه اسامی زیادی وجود دارد. شیخ اشراق خود را وارث حکمت خالده میداند. این حکمت از دو شاخهی غربی و شرقی به او رسیده است؛ شاخهی غربی از هرمس آغاز میشود، با چند واسطه به فیثاغورس و از آن پس به افلاطون میرسد؛ شیخ اشراق نشان میدهد چگونه این حکمت از افلاطون به ذوالنون مصری و امثال او در عالم اسلام رسیده است.
پازوکی شاخهی شرقی این حکمت را تشریح کرد و گفت: این شاخه از ایران باستان آغاز میشود و با چند واسطه به بزرگان و مشایخ تصوف چون بایزید و حلاج میرسد. مراد او از غربیبودن اهل تعقلبودن و از شرقیبودن اهل شهود و معنویتبودن است. از حیث تاریخ یافتن این اشخاص ساده است؛ از اینروی بخش تاریخی این رساله گرچه از برخی جهات مطلوب است اما اهمیت چندانی ندارد؛ آنچه اهمیت دارد این است که سهرودی از این افراد چه میخواهد؛ یعنی سهرودی با کدام افلاطون سروکار دارد که وارث او را ذوالنون مصری میخواند؛ حال آنکه از نظر تاریخی این دو هیچ نسبتی با یکدیگر ندارند؛ مهم این است که سهروردی با کدام کیومرث کار دارد نه اینکه کیومرث چه کسی بوده است؛ این رویکردی بدیع است.
وی ادامه داد: میدانیم حکمای ما نسبت به فلاسفهی یونان باستان زیاد خوشبین نیستند؛ اما سهرودی آنها را مدح کرده است. سهرودی جزو اولین افرادی است که نوع تفکر یونانیان باستان را دریافته است؛ این رویکرد پس از او در آثار ملاصدرا نیز دیده میشود؛ حال آنکه در بسیاری از منابع ما فلسفهی پیشاسقراطی به انبیای بنیاسرائیل منتسب شدهاند. تلقی سهرودی از فلاسفهی پیش از سقراط در رسالهی برگزیده در حوزهی ادیان و عرفان در شکل و صورتی بدیع بررسی شده است؛ از اینروی این رساله هم رویکردی تاریخی دارد و هم نوعی اجتهاد فکری میطلبد؛ این رویکرد بر اهمیت این اثر میافزاید.
پازوکی در انتهای سخنان خود برخی ویژگیهای رسالهی زهرا ابراهیمی با عنوان «ماثورات امام علی(ع) در مفاهیم عرفانی تا سدهی پنجم» را برشمرد و تصریح کرد: در این اثر نسبت بین تصوف و تشیع بررسی شده است (که البته بسیاری آن را قبول ندارند)؛ تصوف و تشیع (در ساحت عرفان و نه سیاست) هر دو موضوع ولایت هستند. از نگاه تاریخ در اثبات این مساله مباحث بسیاری وجود دارد. برخی بر این عقیدهاند که هیچ نسبتی بین این دو وجود ندارد (بر اساس احادیث و روایات)؛ نظرات دیگر بر این امر دایرند که نباید به این احادیث توجه شود، بلکه باید روح تعالیم متون عرفانی با روح تعالیم شیعه (نه از حیث فقه و کلام که از بابت معنوی) مقایسه شوند. این رساله در پی اثبات این است که روح تعالیم عرفانی با روح تعالیم شیعی (بر اساس مفاهیم عرفانی) چه نسبتی دارد که رویکردی بسیار تحسینبرانگیز است.
همراهی قانون و اخلاق برای دستیابی به قدرت و ثروت
مجتبایی بر اهمیت برگزاری چنین محافل و مجالسی تاکید کرد و اظهار داشت: امروز آفت بسیار بدی حیات فرهنگی ما را تهدید میکند؛ نمونههایی از آن بیان شد. مقدار بسیار زیادی از این آسیبها در نتیجهی شرایط سیاسی و اجتماعی روزگار فعلی بروز یافتهاند؛ همهچیز سیاسی و اقتصادی شده است. در روزگار پیشین شرایط به این شکل نبود. من به یاد دارم وقتی زندهیاد خانلری را به آغاز کار دوبارهی مجلهی سخن تشویق کردیم، او به واسطهی تجربهی پیشین در اقدام به این امر اکراه داشت؛ ما چند نفری بودیم که زحمت این کار را بر عهده گرفتیم؛ به اینگونه که او در جمعآوری و گزینش و تصحیح مقالات هیچ زحمتی را نپذیرد و تنها نامش بر مجله باشد و مخارج چاپ را فراهم کند؛ گاه هزینههای چاپ را هم خودمان میپرداختیم؛ آیا کسی را از جوانان امروز میشناسید که چنین رویکردی داشته باشد؟
وی افزود: اوضاع و احوال به کلی تغییر کرده است و آنچنانکه گفتم سیاست و اقتصاد به تمام شئونات حیاتی ما حاکم شده است، نهتنها در کشور ما که در همهی دنیا. دو چیز بسیار میتواند در جامعه خطرناک باشد؛ یکی قدرت است و دیگری ثروت. اگر این دو با قانون و اخلاق توأم نباشند بدترین بلای جامعه و انسانیت خواهند بود. سعادت و نجات بشر نیز در این است که این دو با قانون و اخلاق توأم باشند. متاسفانه شرایط به گونهای است که اخلاق و قانون فراموش شده است. در همهی نقاط دنیا نگاه اقتصادی حاکم است. اقتصاد یعنی پول و پول میتواند منشاء فساد باشد. بیشتر گرفتاریها موجود در پی سوءاستفاده از پول یا کوشش برای جمعآوری پول بیشتر بروز مییابند. غلبهی اقتصاد یا پول موجب بروز اوضاع و احوال امروز است.
مجتبایی ضمن اشاره به احوالات گذشته تصریح کرد: توقعات ما چون توقعات جوانان امروز از زندگی نبود؛ در گذشته عوامل تازه به زندگی هجوم نیاورده بودند. این عوامل باعث شدهاند جوان و دانشجوی امروز مجال کتاب خواندن و نوشتن نیابد. حال باید دریافت بحران سرمایهداری به کجا میانجامد.
رسالهای به مثابه یک مقدمه
مجرد در ابتدای سخنان خود از دکتر یاحقی، دکتر مجتبایی، هیات داوران و شهرکتاب قدردانی کرد و برخ مولفههای رسالهی خود را برشمرد؛ وی تصریح کرد: شکلگیری این رساله برمیگردد به دوران کارشناسی ارشد و پرسشهای من دربارهی تصحیح متن. دربارهی تصحیح متن موازین و شیوههای تئوریک نداشتهایم و همچنان نیز نداریم؛ دربارهی کارکرد نسخهبدل حتا یک مقاله وجود ندارد، همچنین دربارهی معیارهای گزینش نسخهی اصح از میان ده نسخهی تصحیحشده؛ یعنی دچار فقدانی فوقالعاده دربارهی مباحث تئوریک تصحیح هستیم. بحث دربارهی مباحث تئوریک تصحیح با بررسی پیشینهی آن محقق میشود؛ در پی این امر این پرسش مطرح میشود که آیا ما سنت تصحیح داشتهایم یا خیر؟ به دنبال پرسش بنیان اصلی این رساله طرحریزی شد.
وی ادامه داد: همواره سعی کردهام از نکتهای غافل نشوم: اینکه در بررسی یک تصحیح دچار چالشهای افراطی و تفریطی دربارهی پیشینهی آن نشوم؛ هدف من دفاع نبوده است؛ بلکه در پی آن بودهام که اگر چنین سنتی وجود داشته است در چه شکل و صورت بوده است. این رساله در واقع مقدمهای است برای کارهایی که باید در این حوزه انجام شود.
کاری بس دشوار
زارع نیز ضمن سپاسگزاری از اساتید خود، نقاط قوت رسالهاش را مرهون زحمات ایشان و ضعفهای آن را متوجه خود دانست و تصریح کرد: این کار بسیار دشوار بود؛ چراکه گسترهی وسیعی از اعلام و اشخاص در سنت اساطیری ایران باستان، یونان، عرفان اسلامی و چینشی که سهرودی با فراست تمام و گاه بدون دادن قرینههای جزئی دست داده بود، پیش روی من بود. امیدوارم این گام، گام اول من باشد و خداوند این فرصت و مجال را برایم فراهم کند تا این راه را ذیل عنایات استاد ارجمندم ادامه دهم.
غزل ماورای بحار
علیزاده کاشانی نویسنده رسالهی «سنت شعر فارسی و غزلهای ادرین ریچ: بررسی ابهام در جستجوی زبانی مشترک» مولفههای اثر خود را تشریح کرد؛ وی گفت: جلسهی دفاع از پایاننامهام در اردبیهشتماه سال ۱۳۹۳ در دانشگاه مچراتا در کشور ایتالیا در حضور اساتید گرانقدری از کشورهای ایتالیا و انگلستان انجام شد و بالاترین رتبه را در رشتهی زبانها و ادبیات تطبیقی و مدرن دریافت کردم. استاد راهنمایم، مدیر گروه ادبیات تطبیقی دانشگاه مچراتا بود که تحقیقات خود را وقف درک ادبیات کشورهای دیگر و ارتباط آنها با ادبیات آمریکای شمالی کرده است. این رسالهی دکتری تأثیر شعر کلاسیک فارسی (غزل) را بر شعر معاصر آمریکای شمالی بررسی میکند و نشان میدهد چگونه غزل در اوایل دههی ۶۰ میلادی از طریق ترجمه در میان شعرای آمریکای شمالی رواج یافت و به تدریج تا سال ۲۰۰۰ به عنوان ژانری در ادبیات این کشور مبدل شد. علاوه بر این، این پژوهش تأثیر غزل بر آثار یکی از شاعران زن آمریکای شمالی را بررسی میکند و نشان میدهد چگونه ویژگی ابهام در غزل به شکلگیری زبانی مشترک در اشعار او کمک کرده است.
بیان مفاهم عرفانی از زبان علی(ع)
زهرا ابراهیمی ضمن قدردانی از دکتر مجتبایی و دیگر اساتید حاضر در نشست و نیز مرکز فرهنگی شهرکتاب برخی مولفههای پایاننامههای خود را برشمرد؛ وی تصریح کرد: یکی از موضوعاتی که در تصوف و عرفان محل توجه است، کثرت ارجاعات صوفیه در بیان مفاهیم عرفانی به گفتار علی(ع) است. این موضوع میتواند فرمایشهای حضرت علی(ع) را بهعنوان عاملی دخیل در شکلگیری مفاهیم اولیه عرفانی معرفی کند. با توجه به کثرت ارجاعات نمیتوان آنها را تصادفی پنداشت؛ ممکن است تعالیم و فرمایشهای ایشان دربارهی مفاهیم نظری و عملی سیر و سلوک تاثیرگذار باشد که کمابیش آنها را مشاهده میکنیم. در پی تحقیق به این امر دست یافتهایم که کثرت ارجاعات صوفیه به سخنان حضرت علی(ع) میتواند به معنی وجود رگههایی از رویکردهای عرفانی در جهانبینی و آموزههای ایشان باشد.
وی افزود: در گسترهی مفاهیم عرفانی، مقامات و احوال و سیر و سلوک مواردی چون زهد، توکل، رضا، خوف و رجا در ماثورات فراوانی از حضرت علی(ع) نقل شده است؛ جالب توجه است که صوفیه در توجیه مستحسناتی مثل خرقه، خلوت و سماع هم به ایشان متوسل شده است. اهم یافتهها در این پژوهش سهم پنهان حضرت علی(ع) در معارف صوفیه را نشان میدهند و ناقلان ماثورات ایشان را معرفی میکنند.