تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
نامهی سرگشاده به اسکندر کبیر نوشتهی پییر بریان با ترجمهی مهشید نونهالی، یکی از برگزیدگان سیوسومین دورهی کتاب سال جمهوری اسلامی در حوزهی تاریخ است. گفتوگوی کوتاهی با مهشید نونهالی مترجم این اثر کردیم که از نظر شما خواهد گذشت:
چنانچه ممکن است مختصری دربارهی موضوع این کتاب توضیح دهید.
نویسندهی این کتاب مورخ معتبر معاصر فرانسوی است که بسیار به کارهایاش استناد میشود. تخصص بریان، اسکندر و هخامنشیان است. کتاب «تاریخ امپراتوری هخامنشیان: از کوروش تا اسکندر» او پیش از این به فارسی ترجمه شده است. این کتاب به پیشنهاد ناشر در اختیار من قرار گرفت و من ابتدا به دلیل اینکه کار تاریخی تخصص من نیست، از پذیرش آن سر باز زدم. بنا به پیشنهاد آقای سنگاری ـ دبیر مجموعه ـ تصمیم گرفته شد یک بار این کتاب را بخوانم و بعد از آن نظر بدهم. با خواندن آن متوجه وجه ادبی این اثر شدم و این وجه آن را برایام تمایز کرد. نویسنده از دید مورخی در سال ۲۰۰۰ هفت نامه به اسکندر مینویسد و در آن کارهای اسکندر را نقد و بررسی میکند.
این کتاب از حیث تاریخی حائز چه نکتهی تازهای است؟
استنباط من این است که این کتاب تا حدی میخواهد از اسکندر توهمزدایی کند. در نزد اروپاییان چنین تفکری رایج است که همه چیز با اسکندر شروع شده است و نسبت به دستاوردهای شرق در فکر و سلوک اسکندر بیتوجهی بسیار شده است. اما نویسنده این اثر، وقایع پس از اسکندر را بازگویی کرده است و حتا در پایان روز هفتم خطاب به اسکندر آورده «با هم در تماس باشیم؟» و نشانی ایمیلش را هم درج کرده است.
آیا بارز بودن وجه ادبی اثر، از وجه تاریخی آن کاسته است؟
نویسندهی این اثر به شدت مستند کار میکند. باید اشاره کنم که این کتاب مطلقا ماجرای تاریخی نیست که پروبال یافته و داستانی شده است. نوشتههای این کتاب کاملا مستند هستند و صرفا این استنادات در حال و هوای ادبی بیان شدهاند. گویی نویسنده کتابی تاریخی با سلیقهای ادبی نگاشته است.
شناخت شما از نویسنده پیش از ترجمهی این کار چقدر بود؟
من پییر بریان را در حد کتاب تاریخ هخامنشیان میشناختم و پیش از این صرفا نگاهی به کارهایاش انداخته بودم اما طوری نبود که کارهایاش را دنبال کنم.
شما بیشتر بهعنوان مترجم ادبی و حتا هنری شناخته شدهاید، چه حسی دارید از که به عنوان مترجم حوزهی تاریخ این جایزه به شما تعلق میگیرد؟
از نظر خودم فرق نمیکند که این جایزه در این بخش به من تعلق میگیرد. من کار خودم را میکنم. به گمان من باید به متن وفادار بود. هر نویسنده توقع دارد آنچه مینویسد در ترجمه گفته شود. من اهل ترجمهی کتابهای تاریخی خشک و مستندگونه نیستم اما بعد از خواندن این کتاب آن را دور از روال کاری خود ندیدم. این کار هم در ادامهی ترجمهی تحلیلی، تاریخی، ادبی و هنریام قرار میگیرد.