تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
کتاب «سوزن عیسی» (گزارش چامهی ترسایی خاقانی) نوشته دکتر میرجلالالدین کزّازی بنا به نوشتهی مؤلف «از آبخشورهای بنیادین در درسها و پژوهشهای خاقانیشناسی فشرده شده است و در این سالیان خواستارانی بسیار در میان دانشجویان رشتهی زبان و ادب پارسی و دوستداران خاقانی یافته است.»
اما چامهی ترسایی خاقانی چگونه سروده شده است؟ میرجلالالدین کزازی در دیباچهی کتابش آورده است: «چامهی ترسایی یکی از شگرفترین چامهها در دیوان خاقانی، نیز - میتوان گفت - در پهنهی ادب پارسی است. سخنسالار سترگ، این چامه را در سالیان پنجاه از زندگانی خویش در زندان سروده است؛ در آن زمان که بههر شیوه میکوشیده است که دلِ شروانشاه خاقان کبیر، ابوالمظفر جلالالدین اخستان منوچهر را بر خویش نرم گرداند و از بند برهد. چامهسرای بزرگ، آنگاه که به سومین سفر خویش بهآهنگ دیدار از کعبه دست یازید، بهخشم شروانشاه دچار آمد و در بند افتاد. شروانشاه با این سفر همداستان نبود. خاقانی بیدستوریِ وی، در نهان، از شروان گریخت. روزبانانِ شروانشاه در راه او را فرو گرفتند و به شروان بازآوردند.»
نویسنده در ادامهی یادداشتش مینویسد: «بدینسان خاقانی در بند افتاد و نزدیک به سالی را در زندان بهسر آورد. در این اوان، بزرگزادهای از بیزانس که آندرونیکوس کومننوس نام داشت و شروانشاه را در پیکار با روسیان یاری داده بود، به شروان آمد. او جنگاوری دلیر و ماجراجویی شادخوار بود که سرانجام بهفرمانروایی بیزانس رسید. خاقانی زمان را نیک شایسته دید؛ خواست که بهپایمردی و یاری این بزرگزادهی ترسا، شروانشاه را بر خویش بر سر مهر آورد؛ پس بندچامهای شگفت را قصیدهی ترسائیّه خوانده شده است، سرود و در فرجام آن آندرونیکوس کومننوس را ستود. بهپاس ترساکیشیِ ستوده، زبانآور شروانی در این چامه پنهنهای فراخ یافته است تا بهنشان دادن دانش گستردهی خویش از آیین و فرهنگ ترسایان، تیز و تفت و توانا، بههر سوی بتازد و شوخ و شگفتیکار، طرحی نوآیین و دیگرگون در سخن دراندازد. از این روی چامهی ترسایی یکی از دشوارترین چامههای خاقانی گردیده است.»
این خاقانیشناس در پایان نوشته است: «سوزن عیسی در سه بخش واژهشناسی، زیباشناسی و ژرفاشناسی نوشته شده است و هر بیت چامه در آن از این سه دید، هرگاه نیز که نیاز بوده است، تنها از دو دید نخستین کاویده و گزارده شده است.»
چامهی ترسایی خاقانی اینگونه آغاز میشود:
فلک کژروتر است از خطّ ترسا؛
مرا دارد مسلسل، راهبآسا.
نه روحالله بر این دیر است؟ چون شد
چنین دجّال فعل این دیر مینا؟
تنم چون رشتهی مریم دوتایی است؛
دلم چون سوزنِ عیسی است یکتا
من اینجا پایْبستِ رشته مانده،
چو عیسی پایْبستِ سوزن آنجا.
چرا سوزن چنین دجّالچشم است،
که اندر جیب عیسی یافت مأوا؟!
...
در کتاب سوزن عیسی، پس از آمدن کل چامه، بیتها تکتک آمده و در سه حوزهی مذکور بهصورت مبسوط شرح داده شدهاند.
کتاب سوزن عیسی را نشر آیدین در تبریز در ۲۴۸ صفحه و بهقیمت ۹۵۰۰ تومان منتشر کرده است.