تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : شنبه 4 اردیبهشت 1395 کد مطلب:7566
گروه: تازه‌های کتاب

رفتارگرایی و کارکردگرایی

معرفی کتاب «رفتارگرایی و کارکردگرایی»، نوشته‌ی جورج گراهام و جنت لوین

نشر ققنوس مدتی است که به تدریج مدخل‌های دانشنامه‌ی استنفورد، که برای کسانی که در کشورمان با فلسفه سر و کار دارند نامی آشناست، را در قالب مجموعه‌ای به سرپرستی مسعود علیا منتشر می‌کند. انتشار دانشنامه‌ی استنفورد از سال ۱۹۹۵ در دانشگاه استنفورد و زیر نظر ادوارد ن. زالتا آغاز شد و همچنان ادامه دارد. دانشنامه‌ی استنفورد برای علاقه‌مندانی که می‌خواهند برای اولین بار با فلسفه روبه‌رو شوند، گزینه‌ی مناسبی است. مدخل‌های این مجموعه، با اجازه‌ی دکتر زالتا و با همت جمعی از مترجمان در حال انتشار به زبان فارسی است.
پدیدارشناسی، زیبایی‌شناسی هگل، زیبایی‌شناسی اگزیستانسیالیستی، دوستی، ماکس شلر، آگاهی، هانا آرنت، روشنگری، سعادت، بخت اخلاقی، هرمنوتیک، بدن آگاهی، باروخ اسپینوزا، درون‌نگری، پیشرفت، حکومت جهانی، فلسفه‌ی شوخی و تاریخ هستی‌شناسی هنر، عناوین برخی از مجلدهای این مجموعه است.
نکته‌ی دیگر درباره‌ی ترجمه‌ی فارسی این مجموعه این است که در برخی از جلدهای آن، به دلیل حجم کم مدخل‌ها، دو مدخل در کنار هم آمده است. این کتاب نیز شامل دو مدخل است. «رفتارگرایی»، نوشته‌ی جورج گراهام و «کارکردگرایی»، نوشته‌ی جنت لوین.
مدخل اول، رفتارگرایی، شامل ۸ بخش است: رفتارگرایی چیست؟، سه نوع رفتارگرایی، ریشه‌های رفتارگرایی، محبوبیت رفتارگرایی، چرا رفتارگرا باشیم؟، جهان‌بینی اجتماعی اسکینر، چرا ضدرفتارگرا باشیم؟ و نتیجه‌گیری.
جورج گراهام در این مدخل انواع رفتارگرایی را بررسی می‌کند و نظریات در رد و تأیید رفتارگرایی را مرور می‌کند. به ملاحظه‌ی نقش‌های رفتارگرایی در مطالعه‌ی رفتار می‌پردازد و توجه خاصی به آنچه «رفتارگرایی افراطی» خوانده می‌شود و بیش از همه مورد توجه فیلسوفان بوده است دارد.
هدف رفتارگرایی، پیشبرد مطالعه‌ی علمی رفتار است و بر این تعریف از رفتار بنیان نهاده شده است که رفتار کاری است که اندامواره‌ها انجام می‌دهند. «اگر بخواهیم تسامحاً سخن بگوییم، رفتارگرایی نوعی گرایش است. اگر بخواهیم دقیق سخن بگوییم، رفتارگرایی نوعی آموزه است.» (ص ۱۵) این مدخل درباره‌ی آموزه است، نه گرایش. گراهام سه دسته رفتارگرایی را برمی‌شمرد: رفتارگرایی روش‌شناختی، رفتارگرایی روان‌شناختی و رفتارگرایی تحلیلی. «رفتارگرایی روش‌شناختی نظریه‌ای هنجاری درباره‌ی سلوک علمی روان‌شناسی است. این نظریه ادعا می‌کند که روان‌شناسی باید به رفتار اندام‌واره‌ها بپردازد. روان‌شناسی نباید به حالات یا رویدادهای ذهنی یا به دست دادن شرح‌های مبتنی بر پردازش درونی اطلاعات در باب رفتار بپردازد.» (ص ۱۹)
رفتارگرایی روان‌شناختی برنامه‌ای پژوهشی در روان‌شناسی است که مدعی تبیین رفتار انسانی و حیوانی در چارچوب محرک‌های فیزیکی بیرونی، پاسخ‌ها، تاریخچه‌های یادگیری و تقویت‌ها است. پژوهش‌های ایوان پاولف در این دسته قرار می‌گیرد. رفتارگرایی تحلیلی نیز به معنا یا معناشناسی واژه‌ها یا مفاهیم ذهنی مربوط می‌شود. «این نظریه می‌گوید که خودِ ایده‌ی حالت یا وضعیت ذهنی، ایده‌ی استعدادی رفتاری یا دسته‌ای از گرایش‌های رفتاری است که در چگونگیِ رفتار شخص در یک موقعیت و نه موقعیتی دیگر، آشکار است» (ص ۲۰) رفتارگرایی تحلیلی را می‌توان در آثار گیلبرت رایل و آثار متأخر لودویگ ویتگنشتاین یافت.
مدخل دوم، کارکردگرایی، شامل ۶ بخش است: کارکردگرایی چیست؟، پیشینه‌های کارکردگرایی، انواع کارکردگرایی، برساختن نظریه‌های کارکردی معقول، اعتراضاتی به کارکردگرایی و آینده‌ی کارکردگرایی.
«کارکردگرایی در فلسفه‌ی ذهن آموزه‌ای است مبنی بر این‌که آنچه چیزی را به نوع خاصی از حالت ذهنی بدل می‌کند به ساخت درونی آن چیز وابسته نیست، بلکه به نحوه‌ی کارکرد یا نقشش در دستگاهی که بخشی از آن است، وابسته است.» (ص ۶۷)
واژه‌ی کارکردگرایی در رشته‌های گوناگونی چون روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد و معماری کاربرد دارد، اما این مدخل صرفاً بر کارکردگرایی به‌عنوان نظریه‌ای فلسفی درباره‌ی ماهیت حالات ذهنی متمرکز است. در این مدخل پیشینه‌های فکری کارکردگرایی معاصر مرور و نظریه‌های مختلف کارکرگراینه و انتقادات وارد شده به آن‌ها به اجمال بیان شده است. «کارکردگرایی آموزه‌ای است مبنی بر این‌که آنچه چیزی را به یک فکر، میل، درد (یا هرنوع دیگری از حالت ذهنی) بدل می‌کند به ساخت درونی آن وابسته نیست، بلکه فقط به کارکرد یا نقشی وابسته است که در دستگاه شناختی‌ای که بخشی از آن است ایفا می‌کند. به بیان دقیق‌تر، نظریه‌های کارکردگرایانه بر آن‌اند که هویت حالتی ذهنی را روابط علّی آن با تحریک‌های حسی، دیگر حالات ذهنی و رفتار رقم می‌زند.» (ص ۶۹)
لوین در بخش سوم این مدخل انواع کارکردگرایی را برمی‌شمرد و به اجمال به آن‌ها می‌پردازد. کارکرگرایی ناظر به حالت ماشین، روان‌کارکردگرایی، کارکردگرایی تحلیلی، کارکردگرایی نقش‌محور و کارکردگرایی تحقق‌بخش‌محور، انواع کارکردگرایی هستند که بررسی می‌شوند. پیچیدگی نظریه‌های کارکردگرایانه از زمان مطرح شدنشان، افزایش یافته است، اما پیچیدگی اعتراضاتِ صورت‌گرفته نسبت به آن‌ها نیز بیشتر شده است. لوین در بخش پنجم به این اعتراض‌ها پرداخته است.

http://www.bookcity.org/detail/7566