تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
کتاب «گنجینه اسلامی» که به همت دکتر مهردخت وزیرپور و همسرش دکتر مسعود گلزاری ترجمه شده است، در سال ۱۹۷۶ م به قلم فیلیپ بامبرو به رشته تحریر درآمده است و پس از چهار دهه به مخاطبین فارسیخوان عرضه شده است. جستجوهای اینترنتی من درباره نویسنده این کتاب، نتیجه قابل توجهی در بر نداشت و متأسفانه مترجمین کتاب نیز در این زمینه هیچگونه اطلاعاتی در اختیار مخاطبین قرار ندادهاند.
مترجمین کتاب از اساتید شناختهشده حوزه تاریخ و کتابداری هستند و جدا از فعالیتهای فردیشان، بهطور مشترک نیز کتابهایی را تألیف و ترجمه کردهاند؛ نظیر «امپراتوری هخامنشیان»، «کرمانشاهان کهن پهنه ایرانزمین» و «ایران ۱» و «ایران ۲»؛ آثاری که نظیر کتاب «گنجینه اسلامی» همگی به دست نشر «کتابدار» به طبع رسیدهاند.
موضوع اصلی کتاب «گنجینه اسلام»، «هنر اسلامی» است. این اصطلاح که مستشرقین آن را نخستین بار به کار بردند، نظیر هر مفهوم دیگری، مناقشهبرانگیز است و بسیاری از مفسرین، تفسیرهایی متفاوت درباره چیستی و چگونگی آن دارند. کافیست در اینترنت عنوان «هنر اسلامی چیست؟» را جستجو کنید تا دریابید چگونه محققین از دریچههای گوناگون بر این مفهوم پرتو افکندهاند و هر یک از منظری با آن موافقت داشتهاند. در مقالهای که دکتر محمدجواد مهدوینژاد و الهه ایمانی (۱) نوشتهاند، به هشت تعریف از هنر اسلامی اشاره شده است که عبارتاند از:
۱ ـ هنر سرزمینهای اسلامی: به تعبیر باربارا برند هنر اسلامی آن هنری است که در خدمت حکمرانان یا جامعه فرهنگدوست و اسلامی باشد و مهم نیست که حتی خالقین این آثار نیز مسلمان نباشند، زیرا عامل تعیینکننده در اسلامی بودن این هنر، تأثیرپذیری آن از فرهنگ، تاریخ و جغرافیای اسلامی است. ایراد صحیحی که به این نظریه وارد است، فقدان جامعیت و مانعیت آن است، زیرا هم هنرهای متأثر از اسلام در سرزمینهای غیر اسلامی و هم هنرهای غیر اسلامی در سرزمینهای اسلامی دیده میشود.
۲ ـ هنر مسلمانان: بهزعم محققینی چون توماس آرنولد، هنر اسلامی وجودی ماهوی ندارد، بلکه این اصطلاح به همه آثاری قابل اطلاق است که به دست هنرمندان مسلمان خلق شدهاند. با این تعبیر میتوان از ایراد منتقدین مفهوم هنر اسلامی مبنی بر تنوع و تفاوت تقلیلناپذیر محصولات هنری خلقشده در جهان اسلام نیز عبور کرد؛ هر چند دچارشدن به خطای کلنگرانهای که نمیتواند توضیح دهد چرا برخی از آثار هنری مسلمانان، اسلامی نیستند و یا چرا برخی آثار هنری غیر مسلمانان، اسلامی هستند؛ نیز اجتنابناپذیر است.
۳ ـ هنر برگرفته از نصوص دینی: موافقین این نگرش با اتکاء به کاملبودن قرآن معتقدند دستورات این کتاب آسمانی باید در تمامی عرصههای حیات بشری ظهور و بروز داشته باشد و بنابراین هنر اسلامی نیز مستقیماً از احکام قرآن و یا روایات اسلامی ریشه گرفته است و بنابراین وجودی ماهوی دارد و وامدار معنویت اسلامی است. به تعبیری دیگر، هنر اسلامی، همان هنر قرآنی است. ایراد منتقدین به این نظریه آن است که اولاً در بسیاری از موارد، دستورات قرآن مجید ثبت نشده است؛ ثانیاً با توجه به ۱ ـ دگرگونیهای فنآورانه و ۲ ـ تنوع نژادی، اقلیمی و منطقهای امکان اجرای دستوری ثابت در طول زمان منتفی است.
۴ ـ هنر عربی: طرفداران این ایده نظیر گاستون وایه، تالبوت رایس و تیتوس بورکهارت معتقدند هنر اسلامی از پشتوانه اندیشههای عربی قبل از اسلام برخوردار است، از زبان عربی بهمثابه زبان قرآن، ملهم است و این اعراب بودهاند که آن را گسترش دادهاند و تاثیرگذارش ساختهاند. مخالفین این ایده اما معتقدند سابقه هنر در شبه جزیره نشان میدهد هنر اسلامی پشتوانه عربی ندارد و به عادت شمایلنگاری و پیکرهسازی در دوران جاهلیت اعراب، استناد میکنند، ضمن آنکه زبان عربی بهواسطه آنکه کلام وحی است مورد توجه مسلمانان است و نه بهواسطه عربیبودنش.
۵ ـ هنر هندسی و انتزاعی: برخی از صاحبنظران، هنری را اسلامی میدانند که در آن از برخی تکنیکهای ویژه و یا عناصر تزئینی خاص نظیر چلیپا، شمسه و ... استفاده شود. به زعم اینان بهواسطه استنباط ممنوعیت کشیدن تصاویر از آیات قرآن، هنرمندان مسلمان از تقلید طبیعت دست کشیدند و به نگاره و طرحها و نقشمایههای هندسی متمایل شدند. مخالفین این ایده اما میگویند اولاً این نوع تزئین همزاد اسلام نیست و پیش از ظهور اسلام ابداع شده است و مسلمانان تنها با بهرهگیری از آن به اجرای متفاوتش پرداختند. ثانیاً انتزاع موجود در طرحهای هندسی تنها وسیلهای برای ییان استعارات الهی است و از خود اصالتی ندارد. هنر اسلامی هنر توحیدی است و با هنر تجریدی فرق دارد. پس از یک سو، هنر اسلامی، نقشینه اسلیمی انتزاعی نیست و از سوی دیگر تمام نقشمایههای انتزاعی نیز، اسلامی نیستند.
۶ ـ هنر مقدس: طبق این نگرش، هنر اسلامی هنری وامدار استعارات و مفاهیم مقدس اسلام است. این نظریه در برخورد با آثار هنری به رمزگشایی نمادگرایانه میپردازد و با تقدسبخشی به برخی اعداد و فرمها، از شکل مکعبی کعبه و جامه مخملین آن، قرارگیری گنبد بر روی ساختار مکعبی، اعداد مقدس قبهالصخره (چهل ستون) و ... نشانههایی از دینیبودن هنر اسلامی را آشکار میکند. ضعف این نظریه بهطور خلاصه عبارت است از: ناسازگاری برخی از آثار با اعداد مقدس و شباهت این نظریه با دیگر نظریات بهواسطه تلاقی استعارات و روایتخوانی نشانهگرا. برای نمونه، گاه، عدم انسجام اعداد مقدس در مسجدالحرام مایه ضعف اعتباری آن در برابر مسجدالأقصی تلقی شده است.
۷ ـ هنر با محتوای دینی: طبق این تعریف، هنر اسلامی هنری است که بیانگر و انتقالدهنده مضامین الهی ـ اسلامی و مفاهیم قرآنی باشد، زیرا این هنر تجربه زیباشناختی از امر قدسی و حاکی از تجلی عوالم برتر در ساختهای نفسانی و دینی است. بنابراین فرم ارائه این محتوا، در درجه دوم اهمیت قرار دارد و حتی شمایلنگاری نیز اگر در خدمت ابلاغ محتوایی دینی باشد، مجاز است. از جمله انتقادات وارده بر این تعریف، یکی این است که با پذیرش این تعریف، تمام صور هنری به عنوان پیامرسانی قابل قبول هستند و بنابراین میتوان از شمایلنگاری پیامبران و ائمه در مساجد و اماکن مذهبی دفاع کرد. سیره نبی اسلام، اما با چنین امری زاویه دارد. خرده دیگری که بر این تعریف گرفته شده است از این قرار است: درباره برخی آثار نقاشی نظیر نقاشیهای قهوهخانهای که موضوعات متنوع ملی، مذهبی و حماسی را در بردارند، چگونه میتوان قضاوت کرد؟ آیا باید بخش مذهبیشان را هنر اسلامی دانست و بخش ملی و حماسیشان را هنر غیر اسلامی قلمداد کرد؟
۸ ـ هنری شامل همه موارد بالا: این دیدگاه خود به دو بخش قابل تقسیم است: دستهای که هنر اسلامی را شامل تمامی نظریات پیشگفته و یا گزیدهای از آنها میکنند و دستهای دیگر که با گردآوری اشتراکات نظریات پیشین میکوشند تعریفی نوین از هنر اسلامی ارائه دهند. واقعیت امر آنست که محصول تلاش اینان، یا فاقد مانعیت است و یا موجد ابهام و تهی از جامعیت.
اگر بخواهیم نسبت این کتاب و نظر نویسندهاش را نسبت به این دیدگاههای متفاوت احراز کنیم، لازم نیست در فصل به فصل کتاب در پی یافتن نکاتی ریز و اشاراتی گذرا باشیم، زیرا بامبرو خود در مقدمه کوتاهی که نوشته است؛ اگرچه از هیچکدام از این دیدگاهها به صورت مجزا سخنی به میان نیاورده است، اما در سه پاراگراف، اصل دیدگاه ترکیبی خود را اینگونه بیان کرده است:
«با توجه به فهرستی که از تمامی سلسلههای حاکم بر قلمرو اسلامی ذکر شد، میتوان گفت هنر اسلامی ترکیبی است از عناصر گونهگون که تحت تأثیر اقوام حاکم و بهویژه هنر پیش از اسلام که پیش از عربان در این سرزمینها، رایج بود شکل گرفته است.
از هنر اعراب صحرانشین گرفته تا هنر درخشان استپهای آسیای مرکزی، از هنر ایران باستان تا مصر و بیزانس و هنر بومی هند، همگی در غنای هنر اسلامی سهیم بودهاند.
از جمله ویژگیهای بارز هنر اسلامی میتوان به زمینههای لایتناهی نقشهای انتزاعی و حتی نقشهای مجازی اشاره کرد که در هنر تمامی کشورهای اسلامی دیده میشود. هنر اسلامی، هنری پر مایه و غنی است. هنر اسلامی در عین حال که هنری مذهبی نیست، غنای مذهبی دارد. هنرمند مسلمان تحت تأثیر و نفوذ اسلام سعی کرده در تمام زمینههای هنری به مهارت قابل توجهی دست یابد؛ به طور مثال: در زیباسازی و تذهیب نوشتهها، در کتاب کلام خدا، در بناها چه مذهبی و چه غیر مذهبی، در سفالگری، فلزکاری، شیشه و پارچه، و حتی در نگارگری و نقاشی مینیاتور که یک هنر مجازی به شمار میرفته و در اسلام جایز نبوده است. بدون شک، همه اینها در فرهنگ اسلامی مایه دارد. تمامی اینها، افزون بر خود دین، گنجینههای حقیقی اسلامی محسوب میشود.» (ص ۲۱)
نکته قابل ذکر دیگر اینکه اگرچه آن تعاریف هشتگانه قابل تقلیل به یکدیگر نیستند، اما در مورد مصداقیابی آنچه به هنر اسلامی موسوم است، گویی اختلافات کمتری وجود دارد و علیرغم تفاوت در تعریف، مثالهایی که برای مفهوم هنر اسلامی ذکر میشود عموماً یکسان است و برخلاف تنوع نظری، نوعی انسجام عملی در انتخاب نمونههای هنر اسلامی قابل مشاهده است.
حوزههای هنر اسلامی عبارتاند از: معماری، خوشنویسی، نقاشی، سفالگری و کاشیکاری، قالیبافی و نساجی، هنرهای صناعی، موسیقی، شعر و هنرهای نمایشی. بامبرو بدون ذکر دلیل، از بحث درباره سه حوزه اخیر دست کشیده است، ولی در هشت فصل مجزا به بحث درباره آن شش حوزه پرداخته است. کتاب آکنده از تصاویری است که نقشی مهم در تنقیح مطلب بر عهده دارند، اما متاسفانه با اندکی آشفتگی در صفحات جا گرفتهاند. این ایراد کوچک البته ناشی از ضعف بزرگتری است که چیزی جز فقدان و یا ضعف ویراستاری کتاب نیست؛ امری که برای خواننده هنرشناس و هنردوست، آزارنده است و خود را در اشتباهاتی نظیر ذکر نادرست نام کتاب در صفحات آغازین («گنجینه اسلامی» و بدتر از آن: «گنجینه هنر اسلام» در تارنمای نشر) نشان میدهد و با برخی از اهداف مصرح نشر «کتابدار» در تارنمای خود نظیر «الگوسازی یک نشر مدرن و استفاده از ابزارهای جدید نرمافزاری و سختافزاری در صنعت نشر» و «آموزش فنون نوشتن، مشاوره، ویراستاری علمی، ادبی و فنی به منظور ظهور استعدادهای جوان در حوزههای کتابداری و اطلاعرسانی» منافات دارد و البته امید است در چاپهای بعدی اثر جبران شود.
گنجینه اسلام، نوشته فیلیپ بامبرو، ترجمه دکتر مسعود گلزاری و دکتر مهردخت وزیرپور کشمیری، نشر کتابدار، ۲۸۰۰۰ تومان
۱ ـ منبع مقاله: جمعی از نویسندگان؛ (۱۳۹۴)، مجموعه مقالات نخستین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی (جلد ۳)، تهران: انتشارات آفتاب توسعه، چاپ اول