اطلاعات: «شهرکتاب» با این باور شکل گرفت که تولید و توزیع
اطلاعات، مهمترین ابزار توسعهیافتگی در جامعه جهانی امروز است. بهرهگیری از
اطلاعات در سطح جهانی، تولید اطلاعات و تقویت این جریان پرخروش در جهت افزودن بر
دانش جهانی و ایجاد تفاهم و همدلی بین فرهنگها، بالندهکردن فرهنگ ملی ـ اسلامی از
طریق گزینش برتر و بهتر از اطلاعات تولیدشده در سطح جهانی، خودیسازی این اطلاعات
از طریق دانش ترجمه، بزرگداشت فرهنگ ملی از طریق بزرگداشت صاحبان فرهنگ و فرهنگسازان،
و سرانجام ایجاد محیطهای پژوهشی و انتقادی با هدف تولید فکر از جمله هدفهای اصلی
در شکلگیری شهرکتاب در سال ۱۳۷۴بوده است.
این مؤسسه
فعالیت خود را با افتتاح نمایشگاه و فروشگاه تخصصی با حضور مرحوم دکتر حسن حبیبی ـ
معاون اول رئیسجمهور وقت ـ و استادان و شخصیتهای فرهنگی آغاز کرد و نخست فعالیت
خویش را بر چند محور متمرکز کرد: فعالیتهای قرآنی در مناطق مختلف کشور، ایجاد
فروشگاههای زنجیرهای برای عرضه کتاب و دیگر محصولات فرهنگی و آموزشی، برگزاری
نمایشگاههای تخصصی کتاب، برگزاری کارگاهها، سخنرانیها و گردهماییهای فرهنگی و
علمی، و ترجمه و انتشار کتب ارزنده در زمینه فلسفه، ادبیات و علوم انسانی.
شهرکتاب
مؤسسه عامالمنفعه و غیر انتفاعی است که زیر نظر هیأت امنا اداره میشود و گفتنی
است که هیچ یک از اعضای هیأت امنا و هیأت مدیره از مؤسسه حقوق دریافت نمیکنند و
درآمد شهرکتاب صرف توسعه فعالیتهای گوناگون مجموعه میشود. امروزه شهرکتاب به
عنوان مؤسسة مادر از طریق تأسیس شرکتهای مستقل و ایجاد تشکیلات وابسته، اهداف زیر
را پیگیری میکند:
ـ مرکز
فرهنگی شهر کتاب
ـ شبکه
فروشگاههای زنجیرهای شهرکتاب
ـ شرکت
نشر کتاب هرمس
ـ شرکت
نشر موسیقی هرمس
ـ نمایشگاه
و فروشگاه بینالمللی محصولات قرآنی
ـ دفتر
پژوهشهای زبان و ادب فارسی
ـ واحد
برگزاری نمایشگاهها
ـ
دبیرخانه جایزه داستان کوتاه
شهرکتاب
از آغاز، بزرگداشت فرزانگان و برگزاری سخنرانی پیشکسوتان امر تحقیق، تألیف و ترجمه
را در دستور کار خود قرار داد و برگزاری کارگاههای آموزشی، جلسات نقد و بررسی
کتاب، سمینارهای علمی و فرهنگی از دیگر فعالیتهای دائمی و موفق آن بوده است.
در این
میان، نویسنده و مدیر پرتلاش و سختکوش، آقای علیاصغر محمدخانی، در سمت معاونت
فرهنگی مؤسسه شهرکتاب، نقش بارزی در توفیقات این نهاد داشته است و تنی چند از
نویسندگان و مؤلفان محترم در مقام قدردانی از او و نیز برنامههای فرهنگی و بینالمللی
شهرکتاب نظر خود را قلمی کردهاند که تقدیم میگردد.
دکتر
شکوه حسینی:
بر کسی
پوشیده نیست که در شرایط جهان امروز، دامن زدن به اختلافات قومی، قبیلهای و مذهبی،
پیامدی جز فجایعی که اکنون شاهدش هستیم، ندارد. ما و همسایگان عربمان در منطقه یک
خانواده هستیم که به جز همسایگی، ریشههای عمیقتری گذشته ما را به هم گره میزند
و میتواند گرهگشای روابط اکنون و آیندهمان باشد. بیتردید برای حفظ امنیت و
ارتقای سطح این خانواده، بیش از هر چیزی لازم است نخبگان بتوانند با همدیگر تعاملی
مبتنی بر بسترهای فرهنگی مشترک داشته باشند؛ بنابراین انتظار میرود راههای متنوعی
برای افزایش این تعامل و برای نزدیکی و افزایش قرابت این خانواده در سطح نخبگان صورت
گیرد که برپایی نشستها و هماندیشیها میتواند بهترین گام در جهت اجرای این مهم
باشد.
تجربه
ثابت کرده است که هر زمان تعامل میان نخبگان جوامع به صورت خوبی انجام گرفته،
ملتها نیز از ثمرات و دستاوردهای آن برخوردار شدهاند و هرگاه کار به دست جاهلان و
نابخردان افتاده و قطببندیها و جهتگیریها بر این روابط حاکم شده، دود آن پیش و
بیش از همه، در چشم آحاد ملتهایی رفته که حق اولیهشان برخورداری از آرامش و صلح
است تا در سایه آن بتوانند با بهرهگیری از گذشته، افقی روشن برای زندگی فردی و
جمعی خود رقم بزنند.
در این
راستا، مؤسسه شهر کتاب به عنوان نهادی فرهنگی که توانسته است تلاشهای نخبگان و
فرهیختگان جامعه را از محیطهای علمی، به سطح عمومی جامعه بکشاند و مخاطب خاص و
عام را در کنار یکدیگر به برخورداری از این محیط سالم گفتگو دعوت کند، سرمشقی
بسیار موفق است که امید میرود از بستر خوبی که فراهم آورده و ظرفیتهای مناسبی که
در جامعه وجود دارد، بتوان با کنار گذاشتن تعصبات احساسی، گامهای بلندی در جهت
افزایش هماندیش و همدلی با فرهنگهای مجاور ایجاد کرد و امیدوارانه به جهانی
اندیشید که خالی از هر گونه خشونت و نامردمی باشد.
محبوبه
خدایی:
خاطرات
از شهر کتاب و آقای محمدخانی بسیار گرامی و همکاران محترمشان بسیار زیاد است.
اولین بار در رونمایی کتاب خانم دکتر آنتونیا شرکای عزیز، به نام «هرگز از من مپرس» از آثار نویسنده ایتالیایی «ناتالیا
گینزبورگ»، در شهر کتاب در دهه هشتاد سخنرانی داشتم. اولین بار بود که با آقای
محمدخانی و همکارانشان آشنا میشدم. مقالهام بسیار بلندبالا بود و آقای محمدخانی
لطف کردند و حدود نیم ساعت به من وقت دادند که معمولا در سخنرانیها کمتر این زمان
در اختیار پژوهشگران و مترجمان قرار میگیرد. از طرفی نام مقاله من «زندگینامه ناتالیا گینزبورگ برگرفته از آثارش» بود؛ چون
من با خواندن تکتک آثارش توانستم شخصیت و زندگی این نویسنده ایتالیایی را به
تصویر بکشم. آقای محمدخانی بسیار تیزهوشانه نام مقاله را به «گینزبورگ در آیینه آثارش»
تغییر دادند که با استقبال من مواجه شد و این مقاله در سایت مرکز فرهنگی شهرکتاب
موجود است و با جملهای از ناتالیا گینزبورگ از کتاب میشل عزیز ترجمه شادروان بهمن
فرزانه آغاز میشود: «آرزوی سعادت تو را دارم البته اگر سعادتی وجود داشته باشد که
گمان نمیکنم، زیرا در جهانی که به ما عرضه شده کمتر نشانی از سعادت یافت میشود.»
دکتر
زهرا ابوالحسنی:
شهر
کتاب را با فضای مدرنش شناختم و با نشستهای هفتگیاش مأنوس شدم و با شهرت
محمدخانیاش مجذوب. شاید کمتر محفلی را در ایران بتوان با محفل شهر کتاب قابل قیاس
دانست؛ من که نمیدانم. شهر کتاب به وسعت فضای فیزیکیاش که همه جایش رنگ و بوی
کتاب دارد با عطری از هنر، زیبایی و مدرنیسم، تا دلت بخواهد فرهنگی است. فرهنگ از
جنس نابش که در قالب حرفهای شنیدنی، تازه و نگفته از دهان صدها فرهنگدوست در کسوت
علم، هنر، تجربه، ادبیات، زبان و...
بیش و
پیش از هر چیز کتاب و ارتباط کتابی در دل و جان مخاطب مینشیند و تو را با دنیایی
از علاقه رها میکند تا خود به یک شهر کتاب که هیچ، کشور کتاب هم نه، بلکه به
دنیای کتاب تبدیل شوی.
سالهاست
شهرکتاب نشستهای دائمیاش را بیوقفه به این شهروندان شهر کتاب و فرهنگ، هدیه میدهد
تا فارغ از هرگونه تکلف، رسم و سلسلهمراتب در گوشهای بنشینی و بشنوی و بگویی و
وقتی میروی، دلت برای نشست بعدی تنگ بشود و پیگیر که هفته بعد کدام شاعر، کدام
نویسنده، کدام موسیقیدان، کدام زبانشناس، کدام ادیب و کدام اهل فرهنگ قرار است
بیاید و دروازه دنیای خودش را روی مردم معمولی این شهر باز کند تا آنها هم مثل او
مشعوف شوند به دانستن، تا به ابزار توسعهیافتگی مجهز شوند تا با او همدل شوند و
به مفاهمه فرهنگی برسند. شهر کتاب رسالت خودمانیکردن علم و فرهنگ را به عهده گرفته
است؛ کاری بس عجیب. علم و فرهنگی که در حصار مراکز قدرت آکادمیک محصور شده، با این
گشایش دروازهها حالا در دست من و توست. به همین سادگی.
برای
من یکی، شهرت شهرکتاب وامدار محمدخانی است. همو که به واسطهاش و رابطهاش و وظیفهاش
و وسعت نگاهش مهمان شهر کتاب شدم و همو که خودش دنیای کتاب است و دولتشهرهایش پر
از قصههای فرهنگی. همو که به شوق کشف کشفناشدهها، نشست چک را در جایگاه نشستم و
به تشویقش کتاب پراگ را به اتمام رساندم. محمدخانی در دولتشهرهایش هر روز حدیث
تازهای میخواند و این را بیهیچ آدابی و ترتیبی به انجام میرساند. دولتشهر او
پر است از ثروت و تو گویی هر بار که از دروازههایش میگذری، ثروت بر ثروت میاندوزی. این دنیا ذخیرهاش تمامی ندارد.
دکتر
زهرا پارساپور:
شهر
کتاب از نظر من یکی از موفقترین مراکز فکری و فرهنگی است که توانسته است در طی دو
دهه رشد کند، ببالد و در میان اهل علم و فرهنگ جایی برای خود باز کند. علاوه بر
پشتکار، علاقه و نظمی که در مدیریت خوب این مجموعه مشاهده میشود، سیاست نسبتا
مستقل آن نسبت به جریانهای گذرا موجب شده است مجموعهای از سلیقهها و طیفهای
مختلف فکری و دانشگاهی نگاه مثبتی به فعالیتهای شهر کتاب داشته باشند.
به
عنوان کسی که هم تجربه برگزاری چند سخنرانی و هم تجربه استفاده از برنامههای
مختلف شهر کتاب را داشته است، یکی از عوامل موفقیت و مانایی آن را در این میبینم
که یک دست در دست ارباب معرفت و اصحاب علم و قلم دارد و دست دیگر در دست ارباب
رسانه و اصحاب جراید. از این رو نقش ارتباطی بسیار مؤثر در گسترش فرهنگ و علوم
انسانی بازی میکند.
برگزاری
قریب به هزار نشست و درسگفتار در حوزههای مختلف علوم انسانی، آن هم نه در گستره
ایران، بلکه در گستره جهانی با امکانات محدود و کارشناسانی محدودتر، کار آسانی
نیست. از نظر من یکی از شگردهای ارزشمندی که شهر کتاب را در برگزاری نشستهای بینالمللی
در داخل و خارج ایران موفق کرده و موجب شده است شخصیتهای فکری و فرهنگی غیر
ایرانی به برنامههای آن اقبال داشته باشند، این است که خودشیفتگی فرهنگی موجب
نشده است تنها درصدد شناساندن و اثبات برتری خود به دیگری برآید، بلکه همزمان با
شناساندن خود، به شناسایی شخصیتها و سرمایههای فرهنگی دیگران نیز پرداخته است.
از این رو بسیاری از این نشستها منجر به گفتگوی فرهنگی و تمدنی میشود که برای
همه جذاب است و دستاوردهای فکری به همراه دارد. این پیشنهادی است که بنده به رایزنها
و همه استادان و سفیران فکری و فرهنگی ایران در خارج از کشور داشته و دارم که رسالت
خود را تنها در شناساندن خود خلاصه نکنند که موفقیت چندانی نداشته و نخواهند داشت،
ضمن اینکه از منش و روش علمی به دور خواهد بود.
مدیریت
برنامههای شهر کتاب از مرحله رصد موضوعات و مسائل فرهنگی، دعوت از صاحبان فکر و
اندیشه، تبلیغ نشست، برگزاری منظم جلسات و در مرحله آخر انتشار آن در رسانهها و
آرشیو کردن آن همت، نظم و خستگیناپذیری ویژهای میطلبد که خوشبختانه در شخص جناب
آقای محمدخانی سراغ دارم. بسیاری از کتابها، شخصیتها، اندیشهها و دستاوردهای
تازه ادبی و فرهنگی بهواسطه نشستها، کارگاهها و سلسله درسگفتارها به فرهیختگان
و علاقهمندان شناسانده شدند و از خمول و گمنامی بیرون آمدند. گنجینهای که محصول
دو دهه فعالیت شهر کتاب است، بهعنوان آرشیوی ارزشمند است که اکنون و آینده نیازهای
جامعه ادبی و فرهنگی را میتواند برآورده سازد.
مهناز
صدری:
خدمت
جناب آقای محمدخانی و همکاران کمشمار ولی بسیار کوشای ایشان که قدم بزرگی در راه
شناساندن ادبیات خودی و بهویژه غیرخودی برای دوستداران ادبیات برونمرزی برداشتهاند
و با برگزاری نشستهای متعدد کارنامه فعالیتهای ارزندهشان را پربارتر میکنند،
درود میفرستم.
با
باور به این حقیقت که مردان کارهای بزرگ برخوردار از والاترین مرحله شخصیتی، که
همانا شنیدن پیشنهادها و احیانا انتقادهایی بدون ترشرویی هستند، به خود اجازه میدهم
پیشنهادهای زیر زیر را مطرح کنم:
۱ـ استقبال از نظرات دیگران در جهت بهتر برگزار شدن نشستها
و در نتیجه تغیر روش از مدیریت متمرکز به غیرمتمرکز.
۲ـ اولویتبخشی کیفیت بر کمیت با محدودکردن تعداد
سخنرانان، طول زمان سخنرانی و نیز چگونگی بیان سخنرانی که بههیچوجه نباید به صورت
روخوانی انجام شود.
۳ـ آشنایی حاضران با زندگینامه شخصیت مورد بحث، در صورت
امکان با نمایش پوستر و فیلم، بهعنوان بخشی مهم و لازم از برنامه نشست.
۴ـ ذکر تخصص سخنرانان در تابلوی نام و نام خانوادگی آنان.
آنتونیا
شرکاء:
هزار
نشست گذشت... هزار بار در تالار کوچک، گرم و صمیمی شهرکتاب آمدیم، نشستیم،
برخاستیم و رفتیم و بر توشه دانشمان افزون شد و بر گسترهدوستانمان نیز.
هزار
نشست گذشت... آموختیم که شهرکتاب، فقط شهری از کتاب نیست، بلکه جهانی سیال از
واژگان ادبی و هنری نیز هست که در فضای تالار برگزاری نشستها روان میشوند و
روحمان را از غنای خود سیراب میکنند.
اگر یک
نشست دیگر هم بیاید و برود، منظومه «هزار و یک شب» شهر کتاب کامل میشود و آنگاه
دیگر جزئی کوچک، اما جداییناپذیر از خانواده بزرگ شهر کتاب خواهیم بود.
حسین
کیانی:
عاقبت
دست به آن سرو بلندش برسد/ هر که در راه طلب همت او قاصر نیست
هزارمین
همت سترگ شهر کتاب را در برگزاری نشستهای ادبی، عرفانی، فلسفی و به طور کلی
فرهنگی تبریک میگویم. تغییر و بهبود فرهنگ جز با آموزش میسر نمیشود و کتاب نیز
رکن رکین آموزش است؛ اما کتاب در معرفی و ترویجش به خواندن وابسته به نشستهای
رونمایی و نقد کتاب است. مایه بسی خرسندی است که شهر کتاب با کارکنان و مدیریت
کارآمدش بهخوبی از عهده این رسالت برآمدهاند. درست است که در وضعیت فعلی جامعه
ما برخی از ناشران و کتابفروشیها افول کردهاند، ولی این واقعیت را نیز نباید
نادیده انگاشت که برخی از ناشران نیز تازه ظهور کردهاند و بالندگی یافتهاند و
خوانندگان روزافزون خود را پیدا کردهاند. این امر نشان از آن دارد که در زمینه
کتاب و فرهنگ نیز همچون سایر کالاهای مورد نیاز زندگی، باید کاری حرفهای صورت پذیرد:
از انتخاب کتاب خوب و مناسب روزگار، نگارش یا ترجمه صحیح و خوشخوان گرفته تا لحاظ
کردن امور فنی، هنری و زیباشناختی در چاپ و نشر کتاب و درنهایت معرفی مؤثر و نتیجهبخش
کتاب در نشستهای رونمایی و نقد. همه این عوامل در واردشدن کتاب در ذهن و زبان و
کنش مردم سهمی دارند و از هیچکدام نمیتوان غافل شد.
از
مرکز فرهنگی شهر کتاب که کارنامه خوبی در این عرصه داشته، انتظار میرود تجربههایش
را به دیگر شهرستانها نیز منتقل کند. بسیار ضروری است که هستههای فعالیت فرهنگی
بر محور معرفی و نقد کتاب، هرقدر کوچک و محدود، در شهرستانها حتی با حمایت مردمی
و افراد خیرخواه تشکیل شود و بهتدریج توسعه پیدا کند. برگزاری دورهها و کارگاههای
آموزشی نیز در کنار نشستها بسیار سودمند و اثربخش بوده است و باید گسترش یابد.
علی
عبداللهی:
سالهاست
به مرکز فرهنگی شهر کتاب رفتوآمد دارم. گاهی به فراخور وقتم، در نشستها و بحثهای
آنجا شرکت میکنم، چه در جایگاه شنونده و مخاطب و چه در جایگاه سخنران یا مترجم.
همیشه هم از اخبار نشستها از طریق ایمیل خبردار میشوم. این روزها هم که در رسانههای
تازه مثل تلگرام و سایتها و خبرگزاریها، خبر نشستها را میخوانم، چه پیش از هر
نشست، چه بعدش در قالب گزارشی مختصر از آنچه در نشستها گذشته است.
باری،
برنامهریزی دقیق، گوناگونی مباحث نشستها و درسگفتارها و همایشها همیشه شگفتزدهام
میکند. دامنه موضوعات چنان گسترده است که هر کسی با هر علاقه و گرایشی میتواند
با خیال راحت در نشستها شرکت کند و قطعا دست خالی برنگردد. بسیاری از استادان
ادبیات کهن ایران در آنجا درسگفتار و نشست و نقد کتاب دارند و مهمتر از همه،
بسیاری از نویسندگان و شاعران و پژوهشگران از گوشه و کنار جهان، پایشان که به
ایران میرسد، در آنجا سخنرانی و خوانش ادبی دارند.
شهرکتاب
از معدود جاهایی است که میشود در آنجا با نویسندگان و شاعران مدرن جهان از نزدیک
آشنا شد و سیر ادبیات روز جهان را دنبال کرد. نظم و دقت گردانندگان نشستها طوری
است که اگر هر کدامشان را بنا به هر دلیلی از دست بدهی، میتوانی سی.دی ضبط شدهاش
را بگیری و گوش کنی و ببینی. چنین گوناگونی مباحث آنهم با چنین جدیت و تداومی،
جای سپاسگزاری دارد، آنهم در ایران که کمتر نویسندهای خارجی در مراکز فرهنگیاش
برنامه دارد! برنامههای هرسالهآلمانیزبانها، خیلی بهروز و پربار
است و کم و بیش هرساله، نویسندگان و شاعران مطرح حوزه زبان آلمانی در آن حضور مییابند. بازتاب آن در خارج از مرزها هم تا جایی که میدانم،
خیلی خوب بوده است و من در دیدارهای حضوری در آلمان، اتریش و سوئیس با نویسندگان و
شاعران، بارها متوجه شدهام که از دیدار و داستانخوانی و شعرخوانی در ایران خیلی
راضی بودهاند و خیلیها دوست دارند شرایطی فراهم بشود و در آن حضور یابند. حتی بارها
از من پرسیدهاند شیوه دعوت نویسندگان و حضور در آنجا چگونه است و از سوی چه نهادی
است؟ من همیشه با خاطرهخوب و دستپر از آنجا به خانه برگشتهام و گمان میکنم
بیشتر شرکتکنندگان هم نظرشان همین باشد. جا دارد از تمام دوستان دستاندرکار، از
آقای محمدخانی و سایر همکارانشان سپاسگزاری کنم. آرزو میکنم این برنامهها که
اکنون در شهر کتاب به صورت سنت درآمده، همچنان تداوم یابد.
دکتر
ندا علیزاده:
مرکز
فرهنگی شهر کتاب با فضای گرم و صمیمی و جلسات روزهای سهشنبهاش که دیگر عادت خیلیها
شده و با مدیریت قابل ستایش حامی فرهنگیان، علیاصغر محمدخانی، پیوسته یار وفادار
نویسندگان، مترجمان و کتابدوستان است. امسال نیز این یار قدیمی دوستدارانش را
تنها نگذاشت و بیش از پیش در صحنه فرهنگ و ادبیات درخشید و فعالتر از گذشته با
نشستها و کارگاههای آموزشی و مراسم تقدیری که برگزار کرد به تشویق کتابخوانان و
کتابنویسان به ادامه فعالیت در این حریم مقدس پرداخت.
دعوت
از نویسندگان و مترجمان و جلسات معرفی کتاب و برگزاری کارگاههای آموزشی و مراسم
تشویق و اهدای جوایز به فرهنگیان و تلاش برای قوت بخشیدن به روابط فرهنگی و ادبی
با دیگر کشورها ازجمله فعالیتهای امسال شهر کتاب هستند. جلسات برگزار شده نه تنها
به ادبیات کهن ایران پرداختند و بر پیشینه تاریخی، فرهنگی و ادبی ایرانزمین صحه
گذاشتند، بلکه با آغوشی باز به استقبال جدیدترین آثار ادبی، فرهنگی و هنری رفتند.
در این وادی، توجه معطوف به ادبیات همهملل بود و محدود به مرزهای جغرافیای یک
کشور نبود.
اشارهای
کوتاه نیز به فعالیتهای امسال شهر کتاب بیش از آن است که در این مختصر بگنجد و به
این سبب به ذکر برخی از آنها بسنده میکنم.
از
سفرها و ارتباطات میانفرهنگی برای گسترش روابط ادبی با دیگر ملل که به کوشش آقای
محمدخانی انجام میشود، امسال توجه بیشتر به کشورهای آلمان، ایتالیا و آلبانی بود.
در مورد کشور آلمان، شهر کتاب دوره آموزشی «فلسفه و ادبیات رمانتیک آلمانی» را با
تدریس دکتر میثم سفیدخوش در ده جلسه و نشستی با حضور مدیر خانه شعر برلین، دکتر
توماس وولفارت، درباره شعر معاصر و رسانههای جدید برگزار کرد.
تردیدی
نیست که ارتباطات فرهنگی، ادبی و هنری با ایتالیا از دیرباز وجود داشته است؛ اما
امسال این روابط به دلیل اینکه ایتالیا در سال ۱۳۹۶ میهمان ویژه نمایشگاه کتاب شد، قدرت بخشیده شد. از
فعالیتهایی که در این زمینه انجام شد، میتوان به تشکیل «انجمن ادبی ایران و
ایتالیا» به منظور گسترش روابط بین فرهنگی و شناخت متقابل تحولات ادبی و فرهنگی دو
کشور اشاره کرد. اعضای این انجمن متشکل از استادان، ادیبان و صاحبنظران
دو کشور یعنی کارلو سکونه و فائزه مردانی، اساتید دانشگاه بولونیا، فلیچتا فررارو
و بیانکاماریا فلیپینی، مدیران نشر پونته ۳۳، کلارا کرونا، آنا ونزان، ایرانشناس، بیانکا ماریا
اسکارچا مورتتی، برجستهترین استاد اسلامشناس ایتالیا و ابوالحسن حاتمی و آنتونلو
سکتَی از ایتالیا و همچنین نادیا معاونی و آنتونیا شرکا، اساتید گروه زبان
ایتالیایی دانشگاه آزاد تهران، نسرین فقیه، پریسا نظری، مصطفی مستور و علیاصغر
محمدخانی از ایران است. به علاوه نشستی نیز به مناسبت صدمین سال تولد ناتالیا
گینزبورگ، نویسنده برجسته ایتالیایی در شهر کتاب با حضور کلارا کرونا، فرشته احمدی
و منوچهر ساداتافسری برگزار شد. باز هم در خصوص کشور ایتالیا میتوان به نشست نقد
و بررسی ترجمه کتاب «اعترافات یک جوان سرخورده امروزی»، نوشته نویسنده معاصر ایتالیایی،
دانیل ماریانی، با ترجمه ویدا عامری و بزرگداشت ترجمه ایتالیایی همای و همایون به
همت دکتر ناهید نوروزی اشاره کرد. به علاوه مرکز فرهنگی شهر کتاب در برگزاری همایش
«قرابتهای ناهمسان، مقایسة عناصر ادبی و هنری در فرهنگ ایران و ایتالیا» که اسفند
ماه در دانشگاه بولونیای ایتالیا برگزار شد، همکاری داشت. در این همایش اساتید
برجستهای از دانشگاههای ایتالیا همچون کارلو سکونه، جان روبرتو اسکارچیا، سیمونه
کریستوفورتتی، مائوریتزیو پیستوزو و همچنین اساتیدی از ایران همچون امیرعلی نجومیان
مقالات و تحقیقات خود را ارائه کردند.
در
خصوص کشور آلبانی نشستی با عنوان «درهای باز، سفر بین فرهنگی ایران و آلبانی» با
حضور امیل لافه، محمدخانی، سیدحسین طباطبایی، اسکندر سالای، اسکندر موچای، آرتان
پوتو، التون لیلا و آربن تافای برگزار شد. در این جلسه درباره همکاریهای ادبی و
فرهنگی دو کشور بحث و گفتگو شد.
از
کارگاههای آموزشی برگزار شده میتوان بهخصوص به دوره ویراستاری هجده جلسهای با
تدریس استاد بنام علی صلحجو و دوره کارگاه رمان ژانر با هدف آموزش رماننویسی با
تدریس محمدحسن شهسواری اشاره کرد.
نقش
مرکز فرهنگی شهر کتاب امسال در اهدای جوایز ادبی و تشویقی نیز بسیار پررنگ بود. از
مراسم اهدای سومین دوره «جایزه دکتر رضا داوری اردکانی»
گرفته
تا ششمین دورة «جایزة دکتر فتحالله مجتبایی» و نخستین دوره «جایزه ابوالحسن نجفی».
در
مراسم دومین دوره جایزه دکتر داوری اردکانی، از شخصیتهای مهم و تأثیرگذار فلسفه
در دوران معاصر ایران، عالمان و محققانی همچون دکتر داوری اردکانی، دکتر سعید بینای
مطلق، دکتر پرویز ضیاءشهابی، دکتر محمدجواد صافیان، دکتر شهرام پازوکی و دکتر
سیدحمید طالبزاده حضور داشتند و درباره وضعیت پژوهشهای فلسفی در سال ۱۳۹۴ و ویژگی پایاننامههای برگزیده و تشویقی سخن گفتند.
در
مراسم جایزه دکتر فتحالله مجتبایی که در دی ماه ۹۵ برگزار شد، هیأت داوران جایزه متشکل از فتحالله
مجتبایی، ضیاء موحد، حسین معصومی همدانی، شهرام پازوکی و علیاصغر محمدخانی درباره
وضعیت پژوهشهای دانشگاهی در حوزه زبان و ادبیات فارسی، ادیان و عرفان سخن گفتند.
در این مراسم از میان پایاننامههای دریافتی که در سال ۱۳۹۴ دفاع شده بودند، دو پایاننامه برگزیده و یک پایاننامهتشویقی
انتخاب و معرفی شدند و مورد تشویق قرار گرفتند.
همچنین
اقدام شهر کتاب برای برگزاری نخستین دوره جایزه ابوالحسن نجفی بسیار خجسته بود.
این مراسم به منظور پاسداشت یاد استاد نجفی در عرصه ترجمه و تشویق مترجمان در
اعتلای زبان فارسی برگزار شد و از میان ترجمههای رمان و مجموعه داستان که در سال ۱۳۹۴ منتشر شده بودند، از بهترین آنها قدردانی شد. هیأت
داوران این جایزه متشکل از ضیاء موحد، حسین معصومیهمدانی، عبدالله کوثری، مهستی
بحرینی، مژده دقیقی و محمود حسینیزاد با دبیری علیاصغر محمدخانی بود. پنج اثر
راهیافته به مرحله نهایی جایزه ابوالحسن نجفی عبارت بودند از: گاردن پارتی، نوشته
کاترین منسفیلد با ترجمه نرگس انتخابی (نشر ماهی)، کپسول زمان نوشتهپل استر با
ترجمه خجسته کیهان (انتشارات افق)، آشیانه اشراف، نوشته ایوان تورگنیف با ترجمه
آبتین گلکار (نشر ماهی)، در راه نوشته جک کرواک با ترجمه احسان نوروزی (نشر چشمه)
و آنچه با خود حمل میکردند، نوشته تیم اوبراین با ترجمه علی معصومی (انتشارات
ققنوس).
بااین
مختصر سخن را کوتاه کرده و سال پربرکتی را برای همه دستاندرکاران این محفل گرم
دانش آرزو میکنم و همچون بسیاری دیگر بیصبرانه در انتظار فعالیتهای این مرکز در
آینده هستم. با امید کامیابی و پیشرفت.
علیرضا
دولتشاهی:
در
سنت، هزار همیشه نمادی از بینهایت است. عددی است و حدی گویی دستنیافتنی. گذشتن
از آن، رؤیا. شهر کتاب، این بینهایت را پشت سر نهاده است. کاری سترگ در دوران بیارجی
اندیشه. اینک گذر از هزاره باید.
دکتر
ابوالفضل حری:
قاب
اول
سالهای
ابتدایی دهه ۱۳۷۰ است. به طور اتفاقی در دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه
علامه طباطبایی دو سه شماره از مجله «ترجمه» را پیدا میکنم که ظاهرا در پنج شماره
در اواخر دهه ۱۳۶۰ چاپ شده است. سی سال بعد به طور اتفاقی درمییابیم که آن مجله به
همت و تلاش برخی افراد و بهویژه خادم نامآشنای کتاب انتشار مییافته است: علیاصغر
محمدخانی.
قاب
دوم
اوائل
دهه ۸۰ است و از میان خیل مجلات ادبی که میخوانم، یک مجله چهره تابناکتری
دارد: «کتاب ماه ادبیات و فلسفه». بعدها فرصتی دست میدهد که با آن مجله همکاری
کنم و این بار نام مدیر مسئول آن را میدانم، هرچند فرصتی دست نمیدهد با ایشان
چهرهبهچهره شوم: علیاصغر محمدخانی. وقتی پیجوی مقالهای میشوم که برای چاپ به
دفتر مجله فرستادهام، میشنوم که ایشان از دفتر مجله رفتهاند.
قاب
سوم
دو
دوره ۴ ساله سپری شده است. حالا، سال ۱۳۹۴ است و من در فرصت مطالعاتی به سر میبرم. درمییابم که
شهرکتاب قرار است برای کتاب تازه انتشاریافتة من نقد و بررسی برگزار کند. پیجویی
که میکنم، به چهرهای نامآشنا، اما نادیده برمیخورم: علیاصغر محمدخانی!
قاب
چهارم
سال ۱۳۹۵. شهر کتاب. روبروی فردی نشستهام که سالهاست استوار و
مصمم به هنر، ادبیات، فرهنگ و کتاب خدمت میکند: علی اصغر محمدخانی.
دکتر
مهدی محبتی:
در
روزگار کمبود کار و ادعاها و دعویهای گزاف از یک سو و افراطها و تفریطهای غریب
و عجیب از دیگررو، شهرکتاب و اندک نیروهای دلدادهاش، کار کردند و بیادعا فرهنگ
گستریدند و با اعتدال و میانهروی در نوع نگرش و گزینش، فرهنگ و ادب پارسی و
ایرانی ـ اسلامی را پاس داشتند و با برگزاری چیزی قریب به هزار نشست فرهنگی، به
همگان از جمله خود ایرانیان دگرباره یادآوری کردند که ثروت ادبی و فرهنگی ما اگرنه
ارزشمندتر از نفت وانرژی هستهای، لااقل همتراز آنهاست. به نظر من شهرکتاب با
عملکرد خود بهترین مفسر این جمله مقام معظم رهبری بود که ادبیات و «شعر ثروت ملی
است». چیزی که دیگر نهادها هم باید عمیقا درک کنند و با آب طلا بر سردفترها و ادارههایشان
مکتوب نمایند.