۲۸
اردیبهشت مصادف با روز بزرگداشت خیام نیشابوری، ریاضیدان و شاعر بزرگ
ایرانیست. به همین مناسبت گزارش نشست «خیام و
فردوسی در چین» که پیش از این در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شده
است برای بازخوانی مجدد در پی خواهد آمد:
هادی مشهدی: پیگیری
و رصد اقدامات و تالیفات مستشرقین، همواره یکی از رویکردهای اساسی مرکز
فرهنگی شهر کتاب بوده است. در اینباره تا کنون نشستها و نقد بررسیهای
متعددی انجام یافته است. شهر کتاب از ورای این رویکرد، آثار ترجمه شده،
مقالات و تالیفات متعددی را که بر اساس آثار کلاسیک و معاصر فارسی، صورت
گرفتهاند، به مخاطبان و علاقهمندان این حوزه معرفی میکند، و هم از
دیگرسو، بستری برای برقراری ارتباطهای فرهنگی و ادبی بین ایران و دیگر
کشورها فراهم میکند.
سهشنبه سیام اردیبهشت، نشستی از ایندست، با
عنوان «خیام و فردوسی در چین»، بهمنظور بررسی فعالیتهای ایرانپژوهان
چینی، بهویژه جان خوننین، در مرکز فرهنگی شهر کتاب، برگزار شد. در این
نشست، سید محمدترابی، پژوهشگر در حوزهی ادبیات چینی و استاد دانشگاه
علامه طباطبایی و علی محمد سابقی، رایزن فرهنگی اسبق ایران در چین، حضور
داشتند.
عشقورزی در قلمرو فرهنگ و فلسفه!
ترابی،
به پیشینهی تمدنی و فرهنگی مردم چین و ایران اشاره کرد و این دو ملت را
از این حیث بزرگ خواند. وی، در تایید این معنا به نقل قول دو مستشرق غربی
پرداخت و تصریح کرد: آلبرت هوتم شیندلر، دربارهی ایران میگوید: هرگاه نام
ایران را به یاد میآورم، سرزمینی در نظر من مجسم میشود، که مردمانش روی
قالیهای نفیس راه میروند و به زبان شعر سخن میگویند. و ویل دورانت
دربارهی چین میگوید: در میان اقوام قدیمی جهان، چینیها قدیمیترین کسانی
هستند، که به عمق فرهنگ، تمدن، فلسفهدوستی و هنر پی برده و عشق
ورزیدهاند؛ سازمان شاهنشاهی آنها در شمار بهترینهای این نوع قرار داشته
است.
وی در ادامه، به بخشی از فعالیتهای فرهنگی و ادبی خود در بازگشت
از چین، اشاره کرد و ادامه داد: میباید یادگاری از وطن خودم در چین
مینهادم و هم یادگاری از آنجا به وطن میآوردم؛ جهت تحقق منظور اول،
مرکز فرهنگ ایران در چین را تاسیس کردم؛ البته با همت و همیاری محمد جواد
ثابتی صنعت، رایزن فرهنگی وقت در چین، که حالا در اینجا نیست. برای
دستیافتن به منظور دوم، جان خوننین را واداشتم تا یک اثر تاریخی چینی را
به فارسی برگرداند. کتاب تاریخ مختصر چین، ماحصل این همکاری است.
ترابی،
جان خوننین را به مشکی تعبیر کرد که خود میبوید. با این همه، در شرح
برخی از ویژگیهای وی تاکید کرد: از میان تمامی ویژگیهای پرفسور جان
خوننین، یکی برجستهتر و استثتناییتر است؛ اینکه او همواره بدون شائبهی
غرض و با تلاشی بسیار صمیمانه کار میکرد. مادامی که من در چین بودم،
خوننین ایران را ندیده بود و تصور نمیکنم هیچگاه به ایران آمده باشد؛
سبب این امر بیماریهای او بود؛ از اینروی میزان عشق و علاقهاش به ایران،
همواره برای من جالب توجه و ستودنی بوده است. اولین همکاری من و خوننین،
در ترجمهی بوستان به چینی صورت گرفت؛ از ورای این همکاری، من به خوبی
میزان علاقهی او به این کار را دریافتم. واژهای که میتوانم در وصف
علاقهی او بهکار برم، «بیشائبهی غرض» است، اما نمیدانم تا چه حد اصل
مطلب را میرساند؛ به این معنا که او هیچ غرض مادی و سودای پست و مقام
نداشت.
وی، آثار حماسی فارسی و چینی را خویشاندان هم دانست و در تایید
این معنا گفت: بنا بر روایت بندهش، در فصل پانزذهم، فقرات بیستوچهارم تا
سیویکم، نسب ایرانیها و چینیها به سیامک میرسد. سیامک، فرزند مشی و
مشیانه، و این دو فرزندان کیومرث هستند. و کیومرث، همان است که بنا به
روایت اوستا، نخستین انسان. گرچه به روایت شاهنامه، او نخستین خدیوی است که
کشور گشود. این نسبنامه، علاوه بر بندهش، در چهردادنسک هم ثبت شده است.
از دیگرسو، در اسطورههای ایرانی، چین، تبت و بلاد شرقی ایران، بخشی از
سرزمین تحت قلمرو فریدون بوده است، که او، آنها را به تورج یا تور
واگذارد؛ همانجا که در شاهنامه به توران موسوم است. میتوان گفت به سبب
بروز اختلاف میان فرزندان فریدون، چین از ایران افسانهای و اساطیری جدا
شد.
ترابی، مشابهتهای ادبی در آثار حماسی ایران و چین را ضمن اشاره به
مصادیقی بازگو کرد: از حیث مشابهت آثار حماسی چینی با شاهنامه، میتوان دو
اثر را نام برد: اول؛ کتابی با عنوان «شیجی» که در حدود سال ۱۴۵ پیش از
میلاد، به همت «سیما چیان» نگارش یافته است. این اثر، صد و سی فصل، و بیش
از ۵۲۰هزار کاراکتر چینی را در بر دارد. شیجی، در سطح یک حماسهی راستین و
طبیعی است، زیرا میتواند بیانگر روحیات مردم چین باشد. با ارجاع به آرای
ارسطو میتوان مهمترین ویژگیهای یک اثر حماسی را در این کتاب بازیافت.
این اثر در قالب شرح حال و تذکره نوشته شده است. شرح زندگی افراد مختلف از
بالاترین تا پایینترین مراتب اجتماعی در شیجی درج شده است، شخصیتها
همگی واقعی هستند و تمام خصلتهای نیک و بد آنها ذکر شده است. اینها را
میتوان از مهمترین ویژگیهای یک اثر حماسی دانست. تاریخ چین از آغاز تا
سال ۲۰۶ پیش از میلاد، یعنی دورهی هان، در این اثر گنجانده شده است.
وی
ادامه داد: ارسطو در فن شعر، کاتارسیس را به عنوان یکی از مهمترین
ویژگیهای یک اثر حماسی برشمرده است، به این معنا که در مطالعه ایندست
آثار از ابتدا تا انتها، باید نوعی تزکیه و حماسه در وجود انسان روی دهد.
این اتفاق در شاهنامه و هم شیجی به خوبی صورت میگیرد. یکی مهمترین
مشابهتهایی که میان این اثر و شاهنامه میتوان یافت، تاثیر آنها در حفظ و
تکامل زبان ملی است.
ترابی، به اثر حماسی دیگری در گسترهی ادبیات
چینی اشاره کرد و مصادیق مشابهت آن با شاهنامه را برشمرد. وی تاکید کرد:
این کتاب، اثری منظوم است، که در میانهی سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۶۴۴ تدوین شده
است؛ موضوع آن به انقلابها و تحولات چین در زمان سلسلهی چو اختصاص دارد.
ماجراهای این کتاب عمدتا شکل و صورتی روحانی دارد و غالبا به صورت شفاهی از
نسلی به نسلی دیگر منتقل شده است. دربارهی مولف آن اختلاف نظر وجود دارد.
این کتاب از حیث متن، از اصالت آن دیگری برخوردار نیست، اما مشابهتهایی
میان برخی از داستانهای آن با شاهنامه وجود دارد.
وی در ادامه، برخی
از مشابهتهای مذکور را برشمرد و افزود: معمولا در گفتارها و مقالات غربی،
یا به یک سوال و پرسش اساسی پاسخ داده میشود، و یا پرسشی تازه مطرح
میشود، که یافتن پاسخ آن میتواند دغدغهی خاطر محققان باشد. من نیز
میخواهم با توجه به مشابهتهای موجود، و البته تفاوت در سرنوشت مابهازای
سهراب در حماسهی چینی، پرسشی مطرح کنم: در بستر داستان رستم و سهراب، آیا
میتواند روایت دیگری منجر به زنده ماندن سهراب، بهمدد نوشدارو، وجود
داشته باشد یا خیر؟ نباید تصور کنیم در این صورت شاهنامه دگرگون میشد و
کار فردوسی دشوار. همانندیهای شاهنامه با این حماسهی چینی از سویی، و
موجود بودن نوشدارو در داروخانهی سلطنتی شاه، و هم جستجوی رستم برای یافتن
آن، نمیتواند حاکی از این باشد که به احتمال قوی یا ضعیف، داستان روایت
دیگری داشته، که طبق آن سهراب از مرگ رهایی یافته است؟
اراده و عزم، بهدنبال عشق!
سابقی،
ضمن اشاره به میراث فرهنگی و تاریخی چین، نوع نگاه و رویکردهای اهالی
فرهنگ و ادبیات این کشور، در رویاروی با ادبیات دیگر ملل را، تشریح کرد. وی
گفت: سرزمین چین یکی از کهنترین سرزمینها، و تمدن آن یکی از پربارترین
تمدنهای جهان بوده و هست. بر اساس یکی از جهانبینیهای رایج چینیها از
دوران باستان، چین مرکز زمین محسوب میشود و فرهنگ و تمدن آن، کاملترین
فرهنگ و تمدن جهان. از اینروی ایشان تا اوایل قرن بیستم، توجه زیادی به
ادبیات سایر کشورها نداشتند. در اواخر قرن نوزدهم و طی رویارویی با غرب،
این رویکرد تغییر کرده و آنها به مطالعه حول ادبیات و فرهنگ دیگر کشورها
پرداختند. با اینکه مبادلات و روابط تجاری میان ایران و چین سابقهی
دیرینه دارد، ادبیات ایرانی نزد چینیها ناشناخته بوده است، البته حضور
سعدی در چین را باید استثنا قرار داد.
وی ادامه داد: پس از شکست
امپراتوری چین از غربیها، تعدادی از دانشجویان چینی در خارج از کشور خود
به ادامهی تحصیل پرداختند؛ از اینطریق آنها با ادبیات کشورهای دیگر، از
جمله ایران، آشنا شدند. در آن دوران، چین با نوعی تلاطم اجتماعی و فرهنگی
رویارو بوده است؛ شاید این امر در گزینش ضحاک برای اولین ترجمه از ادبیات
فارسی، موثر بوده است؛ در واقع این رویکرد، به موجب فضای اجتماعی آن مقطع
در چین صورت گرفته است. پس از ترجمهی این اثر، برگردان دیگر آثار ایرانی
به روندی بدل شد. در آن مقطع، ۲۱نفر از روشنفکران چینی، که غالبا به دوران
پس از روی کار آمدن حزب کمونیست اختصاص دارند، حول شاهنامه کارهایی صورت
دادهاند. از دیگر فعالیتهای ایشان در حوزهی ترجمهی متون فارسی، میتوان
به ترجمه و انتشار بیش از ۲۴ منتخب و گزیده از رباعیات خیام اشاره کرد.
کاملترین آنها از فارسی به چینی، به همت جان خوننین صورت گرفته است.
سابقی،
در شرح گسترهی فعالیتهای جان خوننین تصریح کرد: او پایهگذار ترجمهی
مستقیم از فارسی به چینی است، شاگردانی نیز در این زمینه تربیت کرده است که
کارهای سترگی صورت دادهاند. نخستین ترجمه از شاهنامه در سال ۱۹۳۴، و
نخستین اثر دربارهی خیام در ۱۹۲۲، سامان یافته است. ترجمهی آثار فارسی در
کشورهای اروپایی سابقهای دیرینه دارد، اما جوانترین گروهی که اقدام به
ترجمهی این آثار کردهاند، چینیها هستند؛ آنها در مدتی کوتاه راه
مستشرقین اروپایی را طی کردهاند؛ این نشانهی اراده و عزم جدی آنها در
این حوزه است. یکی از کارهای سترگ ایشان، فراهم آوردن مجموعهی گنجینههای
ادبی ایران است، که در سال ۲۰۰۲ منتشر شده است و شامل کل شاهنامه، کلیات
مثنوی، دیوان حافظ، گلستان و بوستان سعدی، رباعیات خیام و اشعار رودکی
میشود. برگردان همهی اینها در عرض ۱۰سال محقق شده است. از سال ۱۹۱۲ تا
سال ۱۹۹۸، بیش از هفتصد اثر فارسی در حوزهی ادبیات به زبان چینی برگردانه
شده است.
وی ادامه داد: در ۱۹۵۷، اولین کرسی زبان فارسی در دانشگاه پکن
دایر شد. جان خوننین، جزو اولین دانشجویان این رشته بوده است. از همان
سال تا کنون، بیش از ۳۰۰ نفر در دانشگاههای مختلف چین، در این رشته فارغ
التحصیل شدهاند، که تمام ایشان، بهصورت مستقیم و یا غیر مستقیم شاگرد او
بودهاند. افراد دیگری در خانوادهی خوننین نیز به فراگیری و آموزش زبان
فارسی اشتغال داشتهاند؛ این بیانگر علاقهی خاص او به زبان و فرهنگ ایرانی
است. خوننین ۳۳ کتاب در حوزهی ادبیات فارسی تالیف و ترجمه کرده است. او
به رغم سن زیاد، همچنان فعالیتهای خود را ادامه میدهد، آخرین اثری که در
دست ترجمه دارد، تاریخ فرهنگ ایران به قلم دکتر عیسا صدیقی است.
سابقی
به ترجمهی فیتس جرالد از رباعیات خیام اشاره کرد و افزود: میدانیم که
این اثر تاکنون منبع و مرجع بسیاری از مترجمان دیگر بوده است، اما خوننین
طی مقالهای، برخی از اشکالات آن را برشمرده و آنها را باعث بروز خطا در
کار دیگر مترجمان دانسته است.