هشتم فوریه (۱۹ بهمن) مقارن است با نخستین سال درگذشت ژان کلود کرییر، فیلمنامهنویس و بازیگر فرانسوی، او در سال ۱۳۸۹ به دعوت مرکز فرهنگی شهر کتاب در نشست نقد و بررسی کتاب «عارف جانسوخته» اثر نهال تجدد حضور یافت که به همین مناسبت گزارش این نشست در پی میآید.
در این نشست که با حضور برخی از اهالی فرهنگ و هنر همراه بود،ژانکلود کاریر (فیلمنامهنویس فرانسوی و مترجم سرودههای مولانا)، نهال تجدد (نویسنده کتاب)، مهستی بحرینی (مترجم این اثر) و پیروز سیار (مترجم زبان فرانسه)، به سخنرانی پرداختند.
کتاب «عارف جان سوخته» زندگی مولانا جلالالدین (شاعر و عارف قرن هفتم ایران) را در قالب رمان به تصویر کشیده است. این کتاب در سال ۲۰۰۳ میلادی به زبان فرانسه منتشر شده و ترجمه مهستی بحرینی از آن در سال جاری به بازار کتاب ایران عرضه شده است.
نهال تجدد، نویسنده ایرانی این کتاب، مقیم فرانسه است. وی با کمک همسر خود، ژانکلود کاریر، فیلمنامهنویس فرانسوی و برنده سه جایزه اسکار، تاکنون فعالیتهای مختلفی برای شناساندن مشاهیر ادب فارسی به اروپا انجام دادهاند. از جمله این فعالیتها میتوان به ترجمه ۱۰۰ غزل از «دیوان شمس» و اجرای تئاتری بر اساس «منطقالطیر» (اثر عطار نیشابوری) اشاره کرد.
کاریر:ترجمه آثار مولانا ساده نیست. به عنوان مثال واژه «عشق» در جهان غرب به معنای احساسی است بین دو انسان با جنس مخالف. مولانا هم میگوید که گرفتار عشق است و عشق او را به بالا میبرد. اما عشقی که مولانا میگوید کاملا متضاد است.
این نمایش توسط کاریر تالیف و به کارگردانی پیتر بروک (کارگردان و ایدهپرداز انگلیسی تئاتر) اجرا شده است.
در ابتدای نشست نقد کتاب «عارف جان سوخته»، پیروز سیار، مترجم زبان فرانسه، شرح مختصری از زندگی ادبی و آثار نهال تجدد و ژانکلود کاریر ارائه داد. به باور او، کاریر سهم بزرگی در معرفی سینما و تئاتر و ادبیات ایران در اروپا داشته است.
پس از سیار، کاریر به زبان فارسی به حاضران سلام کرد. سخنرانی او به صورت همزمان توسط همسرش به فارسی ترجمه میشد.
این فیلمنامه نویس از آشنا کردن دنیای غرب با فرهنگ سرزمینهای دور، به عنوان هدف خود در زندگی یاد کرد و گفت: زمانی با پیتر بروک روی «منطقالطیر» کار میکردیم و از بازیگران میخواستیم در تمرینات از این اثر الهام بگیرند و تلاش کنند از داستان سیمرغ عطار در تمرینات خود استفاده کنند، اما هرگز فکر نمیکردم که این اثر به نمایشنامه تبدیل شود؛ تا اینکه بروک از من خواست برای جشنوارهای یک نمایشنامه با اقتباس از عطار بنویسم و این تئاتر آنقدر مورد استقبال قرار گرفت که همه ما را غافلگیر کرد. این اثر امروزه به ۳۰ زبان ترجمه شده و اطمینان دارم این نمایشنامه در حال حاضر نیز در گوشهای از جهان در حال اجرا ست.
وی از ترجمههایی که در فرانسه روی آثار مولانا صورت مي گيرد،انتقاد کرد و گفت: اعتراف میکنم که ترجمه فرانسوی آثار مولانا، ترجمهای ناموزون و پر از غلط بوده است. به همین علت، هنگامی که همسرم از مولانا به عنوان شاعری بزرگ نام میبرد، من متوجه حرف او نمیشدم. آنگاه او به من گفت اگر میخواهی مولانا را درک کنی، باید آن را به زبان فارسی بخوانی.
کاریر که با همکاری همسر و مادر همسرش (نهال و مهین تجدد) ۱۰۰ غزل از «دیوان شمس» مولانا را به زبان فرانسه ترجمه کرده، ادامه داد: سالها طول کشید تا بتوانیم ترجمه بهتری از سرودههای مولانا ارائه دهیم. چیزی که ما میخواستیم ترجمهای بود که هم معنی را مد نظر داشته باشد و هم قافیه و آهنگ حفظ شود. بعد از این تلاشها روی آثار مولانا بود که به بزرگی او پی بردم.
این هنرمند، مولانا را شاعری دانست که در تمام سرودههایش از ما میخواهد به بالاترین حد خود برویم. وی در این مورد تصریح کرد: مولانا شاعر است، نه فیلسوف. برای همین نمیگوید: بالا کجاست؟ اما همواره انسان را به صعود دعوت میکند.
کاریر ترجمه آثار مولانا را دشوار دانست و در این مورد توضیح داد: ترجمه آثار مولانا ساده نیست. به عنوان مثال واژه «عشق» در جهان غرب معنای خاصی دارد. عشق در غرب احساسی است بین دو انسان با جنس مخالف. مولانا هم میگوید که گرفتار عشق است و عشق او را به بالا میبرد. اما عشقی که مولانا میگوید کاملا متضاد است. عشق مولانا، عشقی است که انسان را تسخیر میکند و دیگر هیچ حسی نمیتواند با آن برابری کند. فردی چون مولانا تنها میتواند عاشق باشد. عاشق همه چیز. آدمها، درختها، ستارهها و هرچیز دیگر.
این فیلمنامهنویس در پایان سخنانش عنوان کرد: بعد از ۲۵ سال آشنایی با عطار و مولانا و سعدی و حافظ، باید بگویم که این شاعران به مرتبهای رسیدهاند که هرگز نخواهند مرد.
او در پایان ترجمه فرانسه غزلی از مولانا (با مطلع: «من از کجا، غم و شادی جهان ز کجا») را برای حاضران قرائت کرد.
پس از کاریر، همسر ایرانی او (نهال تجدد) و مولف کتاب «عارف جان سوخته»، در مورد کتاب خود و ترجمه فارسی آن توضیح داد.
وی در ابتدا خاطر نشان کرد که هدف او بیشتر شناساندن مولانا به فرانسویها بوده است. تجدد گفت: در فرانسه بیشتر صحبت از حافظ و خیام است و هنگامی که از مولانا صحبت میشود، خیلیها میپرسند: مولانا کیست؟
تجدد ادامه داد: در ایران اگر بگوییم «شمس تبریزی» دیگر هیچ نیازی به توضیح نیست. اما فرانسویها نه تنها نمیدانند شمس کیست، حتی نمیدانند تبریز کجاست. من سعی کردهام اثری کاملا مستند و قابل فهم را برای عموم مردم فرانسوی زبان تالیف کنم و به همین علت از قالب رمان استفاده کردهام.
این نویسنده، استقبال از کتاب «عارف جان سوخته» را مناسب دانست و گفت: از این کتاب استقبال خوبی صورت گرفته و به انگلیسی نیز ترجمه شده است. همچنین ترجمه ترکی آن به زودی منتشر میشود. اخیرا در جلسههایی که در فرانسه تشکیل میشود، من احساس میکنم شناخت آنها به مولانا افزایش پیدا کرده است.
وی همچنین از مهستی بحرینی، مترجم فارسی این کتاب تقدیر کرد و ترجمه او را ترجمهای بسیار روان و روشن دانست.
در این نشست جمعی از اصحاب و فرهنگ و هنر و چهرههایی چون عزتالله انتظامی، فاطمه معتمد آریا، رضا سید حسینی، طهمورث ساجدی، احمد جلالی و علیرضا رئیسیان حاضر بودند.
در پایان این جلسه، کاریر که از دوستان نزدیک لوییس بونوئل (شاعر و فیلمساز سوررئالیست فرانسوی) بوده است، در پاسخ به سوال خبرنگار "ایبنا" مبنی بر ردپای فراواقعگرایی در سرودههای مولانا و شاعران کلاسیک فارسی زبان، گفت: بدیهی است که نهضت سوررئالیسم، مقدم بر هرچیز، نهضتی در حوزه شعر است.
در این نشست جمعی از اصحاب و فرهنگ و هنر و چهرههایی چون عزتالله انتظامی، فاطمه معتمد آریا، رضا سید حسینی، طهمورث ساجدی، احمد جلالی و علیرضا رئیسیان حاضر بودند.
در این نهضت چیزی که واضح است، طرد كردن و پس زدن جهان عادی و معمول و کنار گذاشتن قواعد روزمره زندگی است. تمام شاعران برجسته شعر سوررئال، ضرورت چنین گسستی را حس میکردند و این دقیقا همان چیزی است که در آثار مولانا وجود دارد.
وی که برخی از اشعار مولانا را به زبان فرانسه ترجمه کرده ، ردپای فراواقعگرایی در سرودههای مولانا را آشکار دانست و افزود: تمام شاعران سوررئالیست، از جمله بونوئل، کشش و گرایش فراوانی به شاعران عرفانی شرق داشتهاند؛ چراکه یک شاعر بزرگ هیچوقت نمیتواند صبر و آرام و قرار داشته باشد و چیزی درون او همیشه در حال انفجار است. این همان چیزی است که در مورد شاعرانی چون مولانا اتفاق افتاده است.
ژان کلود کاریر متولد ۱۹ سپتامبر ۱۹۳۱ در فرانسه است. هرچند وی در دوران کاریاش به نمایشنامهنویسی، فیلمنامهنویسی، نویسندگی، تدریس و حتی بازیگری مشغول بوده، اما عمده شهرتش از فیلمنامهنویسی به دست آمده است.
نام بیش از صد اثر سینمایی و تلویزیونی در کارنامه او ثبت شده که منتقدان، برخی از این فیلمها را آثاری مهم در تاریخ فیلمسازی میدانند.
وی کار جدیاش را در سینما با لوییس بونوئل، (کارگردان اسپانیایی و سازنده آثاری چون «سگ آندلسی») آغاز کرد و تا پیش از مرگ بونوئل در ۶ فیلم با او همکاری داشت.
برخی از افتخارات هنری این نویسنده ۷۶ ساله عبارتند از: برنده جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه برای فیلم «جشن یادگاری» (۱۹۶۳)، دو بار نامزدی اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی برای فیلمهای «بار هستی» (۱۹۸۸) و ...