دکتر مسعود امید، مولف کتاب فلسفه اخلاق در ایران معاصر:
«بیشتر متفکران معاصر ایرانی «اخلاق به ما هو اخلاق» را بررسی کردهاند، اما اکنون نیاز به تدوین فلسفه اخلاق ایرانی احساس میشود. ما اخلاق ایرانی را داریم، یعنی دارای منش و شیوه زندگی خاصی هستیم، پس باید بتوانیم فلسفه خاص این زندگی را هم بنویسیم.» دکتر مسعود امید، استاد فلسفه در دانشگاه تبریز و مولف کتاب «فلسفه اخلاق در ایران معاصر» با طرح دیدگاه بالا افزود: «طرح پرسش پیرامون اینکه مولفههای اخلاق در ایران معاصر چیست، اولین گام در زمینه یادشده به حساب میآید. بعد از این مرحله باید به بررسی روابط این اخلاق با دین، سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت و فنآوری و دیگر زمینهها پرداخت. پس اگر متفکر ایرانی وارد فاز بحث فلسفی در اخلاق شده، امیدواریم وارد فاز دوم این مسیر، یعنی ارائه فلسفه اخلاق ایرانی نیز بشویم.»
در نشست هفتگی مرکز فرهنگی شهر کتاب، مسعود امید، مولف کتاب فلسفه اخلاق در ایران معاصر، علاوه بر معرفی کتاب خود، به بیان دیدگاهها و چشماندازهایش از مقوله فلسفه اخلاق نیز پرداخت. امید گفت: «بهرغم آنکه در مقطع کارشناسی درس فلسفه اخلاق در برنامه درسی قرار دارد، پیش از کتاب حاضر منبعی درسی برای این دوره تدوین نشده بود و این در حالی است که در دانشگاه پیام نور هم مقطع کارشناسی ارشد فلسفه اخلاق شکل گرفته است.»
استاد رشته فلسفه در دانشگاه تبریز با اشاره به مساله بروز ابهام در اندیشه و عمل اخلاقی ایرانیان در مقطع اخیر، تصریح کرد: «متفکران ایرانی در زمینه فلسفه اخلاق در موقعیت خوبی قرار گرفتهاند؛ چرا که میخواهند به انجام تاملات نظری در حوزه اخلاق اقدام کنند. وضوح دادن به مفاهیم اخلاقی و تعیین ملاکهای واقعبینانه، نیازمند پشتوانه نظری است. نمیتوان فیالبداهه شروع به تعیین خوب و بد کرد. بایستی اینها را به بحث گذاشت تا اهل فن نظر بدهند که خوب بودن در این شرایط به چه چیزی گفته میشود یا خویشتندار بودن، عفیف بودن، باتقوی بودن و ... . پس ابهامزدایی از اندیشه و عمل اخلاقی از ضرورتی تاریخی برخوردار شده است. روزگاری در یونان هم سقراط با همین مشکل مواجه شد. او دید که اندیشه و عمل اخلاقی در یونان دچار ابهام شده و یونانی امروز دیگر یونانی دیروز نیست. وی شاهد تغییر در رفتار و منش یونانیها بود و بر همین اساس تاملات خود در باب اخلاق را هم سامان داد.»
«متفکران ما علاقه زیادی دارند تا رابطه اخلاق با حوزههای دیگر، نظیر دین، سیاست، تعلیم و تربیت، تکنولوژی و... و میزان تاثیر و تاثر متقابل این حوزهها را بر یکدیگر بررسی و مشخص کنند.» مولف کتاب فلسفه اخلاق در ایران معاصر با بیان نکته بالا یادآور شد: «فلسفه اخلاق در جهان به دو بخش تقسیم میشود: اخلاق تحلیلی و اخلاق هنجاری. من در کتاب خود از حیث روششناسی، شیوه کار را مبتنی بر روششناسی فلاسفه خودمان گرفتهام. مثلا متفکران ما تصورات اخلاقی را مقدم بر تصدیقات اخلاقی بحث میکنند. یعنی اول میگویند خوب یعنی چه و چگونه مفهومی است؟ آیا مفهومی است مثل کوه، معلول، طبیعت، و... یا به تنهایی مفهومی مستقل دارد؟ بعد میگویند تعابیر اخلاقی ما چگونه تعبیرهایی است و سپس مقوله تصدیقات را مطرح میکنند و بعد از آن هم مباحث علمالنفس فلسفی و مسائل انسانشناسی را پیش میکشند. اگر این پرسش مطرح شود که آیا ما چیزی به اسم گرایش اخلاقی داریم یا نه، بحث از عرصه معرفتشناختی به عرصه روانشناختی خواهد رفت.»
امید در ادامه سخنان خود به شیوه مناسب مطالعه آثار فلسفی پرداخت و تاکید کرد: «کتاب فلسفی با کتاب تاریخی یا رمان تفاوت زیادی دارد و بایستی با تامل و درنگ کامل خوانده شود. وقتی سراغ متفکران خودمان هم میرویم نباید از این درنگ و تامل غفلت داشته باشیم. در مورد فلسفه اخلاق همه ما عادت داریم آراء متفکران غربی را مطالعه کنیم و باور نداریم برخی از متفکران ما هم در این حوزه افکار و تقریراتی داشتهاند. متاسفانه به علت فاصلهای که با ایدهها و فضای فکری اندیشمندانمان پیدا کردهایم، با نوع نوشتار آنها نیز شاید در ابتدا احساس بیگانگی داشته باشیم.»
«مراد از فلسفه اخلاق چیست؟» این استاد دانشگاه با طرح پرسش فوق چنین پاسخ داد: «کار فلسفه اخلاق یا کار عالم اخلاق این است که بیاید خوب و بدها و بایدها و نبایدها را برای مردم مشخص کند. البته علم اخلاق در سنت ما عهدهدار عرضه شیوههای چگونگی به دست آوردن فضائل و زدودن رذائل هم بوده؛ یعنی نوعی از روانشناسی در اخلاق ما وجود داشته است. علمای اخلاق فقط مسوول بیان خوبیها و بدیها هستند، اما معنی خوب و بد چیست و غایت اخلاق کجاست؟ در واقع ما با دو منظر متفاوت روبرو هستیم: یک بار گفته میشود امانتداری کار خوبی است، ولی ممکن است یکی این سوال را بپرسد که اصلا خوب به چه چیزی گفته میشود؟ اگر فردی یک عمر به امور اخلاقی بپردازد به چه چیزی خواهد رسید؟ آیا دین و عرفان میتوانند جای اخلاق را بگیرند؟ تعبیر هنری با تعبیر اخلاقی چه تفاوتی دارد؟ آیا خوبی همان زیبایی است؟ علم اخلاق فقط به این پرسش پاسخ میدهد که چه کارهایی خوب است و چه کارهایی بد؛ اما فیلسوف اخلاق در پی عرضه مبنای خوب بودن و بد بودن است و تعریف و ملاک و غایت و ارتباط اخلاق با حوزههای دیگر را تبیین میکند.»
«اگرچه ما در گذشته مباحثی مثل اخلاق فارابی، ابن سینا، خواجه نصیر و اخلاق عرفا را داشتهایم، به نظر میرسد تا ۷۰ سال اخیر شاخهای مستقل به نام فلسفه اخلاق در ایران وجود نداشته است.» امید در تشریح نکته مذکور گفت: «متون کلامی شیعی و اشعری و معتزلی بحث حسن و قبح را مطرح میکردند، اما خود این بحث را هم متمرکز میکردند در افعال الهی و به طبع آن در مورد انسان هم این افعال را مورد بحث قرار میدادند. بحث کلامی میخواهد رابطه خدا با جهان و رابطه خدا با انسان را حل کند. اما در فلسفه است که بحث فلسفه اخلاق به عنوان یک شاخه مستقل پیش کشیده میشود و در ایران نیز سابقهای بیش از ۷۰ سال ندارد. همچنین ما امروز با بحثهای معرفتشناختی، معنیشناختی، هستیشناختی و منطقیای روبرو هستیم که در گذشته وجود نداشتهاند. توجه به کتابهای اخلاق کلاسیک ایرانی و دقت به شرایط کنونی به صورت شهودی ما را به این باور خواهد رساند که اکنون امر جدیدی متولد شده است و کتاب فلسفه اخلاق در ایران معاصر با گردآوری آراء متفکران متفاوت ایرانی در سطوح متفاوت فکری، سعی در عرضه گزارشی است از این مولود نو.»
«کتاب در فصل نخست به بررسی آراء فلاسفه یونانی در مورد اخلاق میپردازد تا خواننده را از ریشه این نگرش که پایه در یونان دارد آگاه کند. در فصل دوم دیدگاههای مارکسیستهای ایرانی در مورد فلسفه اخلاق معرفی میشود و در فصل بعد از نگرش ۱۳ متفکر ایرانی به فلسفه اخلاق سخن به میان میاید.» مولف کتاب فلسفه اخلاق در ایران معاصر در معرفی فصلهای کتابش متذکر شد: «گزینش متفکران ایرانی و ترتیب قرار گرفتن آنها بر اساس تالیفات و جزوههای درسی این افراد بوده. یعنی به تقریرات متفکران متعدد رجوع کردم و وقتی دیدم که در آراءشان دغدغه فلسفه اخلاق دارند، به ترتیب تاریخ نشر، دیدگاههای آنها را بدون قضاوت یا نقد، به صورت توصیفی آوردم. این اثر میتواند ایرانیان را در جریان تفکر معاصر خودشان قرار دهد و بدین ترتیب گامی است در مسیر زدودن آنچه «حجاب معاصرت» نامیده میشود. در اندیشه معاصر ما تعدد و تنوع دیدگاه وجود دارد و به هیچ وجه با امری یکسان و یکدست مواجه نیستیم. تفکر در ایران یکسویه و انحصاری نبوده. تعدد و تکثر در عالم فلسفه و فلسفهورزی امری است نه تنها مبارک، بلکه ضروری؛ چرا که این تنوع و تعدد است که سبب تحقق گفتگو و انجام تعامل و بروز تعالی میشود. سطح دیدگاه افراد مطرح در کتاب هم متفاوت است و برخی حتی در سطوح پایین قرار میگیرند، اما چون بنا بر عرضه کامل دیدگاههای عرضهشده بود، عین آنها را نقل کرده و گزارش دادهام.»