از دهم دیماه، درسگفتارهایی دربارهی ناصرخسرو در مرکز فرهنگی شهرکتاب آغاز شد و قرار است در یکسال آینده در روزهای چهارشنبه، زندگی و آثار و آراء این شاعر و نویسنده و متفکر ایرانی با حضور استادان و صاحبنظران تحلیل و بررسی شود. بنا داریم که در طول هفته هم، بخشهایی از آثار ناصرخسرو، شعرهای او، کوته نوشتهایی دربارهی ناصرخسرو، دیدگاههای محققان دربارهی ناصرخسرو و مطالب کوتاهی برای آشنایی بیشتر در پایگاه شهرکتاب منتشر شود و گام به گام در این یکسال با ناصر خسرو همراه شویم. در بخش اول «گام به گام با ناصرخسرو» شعر مشهور «درخت دانش» را با هم میخوانیم.
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را برون کن ز سر باد و خیرهسری را
بَریدان از افعال، چرخ بَرین را نشاید ز دانا نکوهش، بَری را
هم امروز از پشت، بارت بیفکن میفکن به فردا مر این داوری را
چو تو خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک، چشم نیک اختری را
به چهره شدن چون پری، کی توانی؟ به افعال ماننده شو مر پَری را
اگر تو از آموختنسر بتابی نجوید سر تو همی سروری را
بسوزند چوب درختان بیبَر سزا خود همین است و مر بیبری را
درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را
نگر! نشمَری،ای برادر گزافه به دانش دبیری و نه شاعری را
که این پیشههایی است نیکو نهاده مر الفغدنِ نعمتِ ایدری را
دگرگونه راهی و علمی است دیگر مرالفغدنِ راحتِ آن سَری را
پیمبر بدان داد مر علمِ حق را که شایسته دیدش مر این مهتری را
به هارون ما داد موسی، قران را نبوده است دستی بر آن سامری را
من آنم که در پای خوکان نریزم مر این قیمتی دُرِّ لفظ دری را