یکشنبه شب، ۲۶ بهمن ماه، کارین لیتنر، آهنگساز و فلوتنواز اتریشی در شهر کتاب مرکزی حاضر شد و تازهترین قطعاتی را که ساخته بود، برای حضار اجرا کرد. او پیش از اجرا، برای حضار توضیح داد که سه قطعه نخستینی که مینوازد، حاصل سالها زندگی و کار او در ایرلند است و آهنگهای قدیمیاش را ۱۰سال قبل که ایرلند را ترک کرد، نوشت.
وی همچنین گفت: زندگی در ایرلند برای ساخت این قطعات بسیار الهام بخش بوده و به علاقه من برای ساخت موسیقیهای سنتی ایرلندی کمک کرده است به خصوص زمانهایی که بیرون از شهر بودم و با طبیعت ایرلند ارتباط برقرار میکردم.
لیتنر درباره ساخت قطعه «قلعه هایلاند» یعنی نخستین قطعهای که شب گذشته در شهر کتاب مرکزی اجرا کرد، گفت: این قطعه را زمانی نوشتم که آسمان صاف و زیبا بود، گوسفندان در مراتع گردش میکردند، کشتی در کرانه دریا لنگر انداخته بود و بچهها در فضای سبز بازی میکردند، تمام این صحنهها برای من بابت ساخت «قلعه هایلاند» الهام بخش بود و حاصل آن، موسیقیای آرام و تسکین بخش است.
این آهنگساز در ادامه برنامه قهوه و موسیقی برای نواختن قطعه دوم آماده شد و درباره آن اظهار داشت: این قطعه هم از ساختههای قدیمی من است و آن را برای دوستی نوشتهام که مجسمهساز بسیار خوبی در ایرلند بود و مجسمههای برنزی میساخت اما متاسفانه از اسب افتاد، برای یک ماه به کما رفت و این قطعه را در آن مدت نوشتم، زمانی که هیچ کس نمیدانست آیا به زندگی بازمیگردد یا نه.
لیتنر سپس چند قطعه برای حضار اجرا کرد؛ قطعاتی که مربوط به فیلمهای قدیمی میشد و او موسیقی آنها را با فلوت تنظیم مجدد کرده بود. وی در این باره گفت: از آنجاکه کودکان زیادی در سالن هستند، دوست دارم بخشهایی از موسیقی کارتون دیو و دلبر را برای کودکان اجرا کنم.
وی پس از اجرای آهنگ کارتون دیو و دلبر، یکی دیگر از قطعات قدیمیاش را که خودش ساخته بود، نواخت اما با سازی به غیر از فلوت. لیتنر در این باره گفت: این قطعه با ساز آیریش بک پایپ ساخته شده که یک ساز سنتی ایرلندی است و اگر خوب به متن موسیقی گوش دهید، میتوانید صدای زنگوله پای برهها را در آن بشنوید و تصویر زیبای طبیعت را در نتهای آهنگ ببینید.
این فلوتنواز اتریشی همچنین از انتشار یک آلبوم مشترک با سیامک کلانتری در وین خبر داد و گفت: مراحل ضبط این آلبوم مشترک به اتمام رسیده است و به زودی منتشر میشود.
پس از این بود که لیتنر، هشتمین قطعهاش را نواخت و دربارهاش گفت: این آهنگ، یادآوری یک مه ایرلندی رقیق است که همانند حریر بر سر آسمان کشیده شده و این طبیعت زیبا، الهامبخش من برای ساخت موسیقی بوده است.
وی در پایان اجرای آخرین قطعه از چهارمین آلبومش را به دوست ایرانیاش تقدیم کرد.