کد مطلب: ۶۰۶۲
تاریخ انتشار: پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴

کمونیست موماتر، روایت بیگانگی آلمان شرق و غرب

کلبرگ که از معتبرترین نویسندگان و مترجمان آلمان به شمار می‌رود، از سال ۲۰۰۰ به طور رسمی به عنوان نویسنده در شهر برلن، زندگی ادبی خود را آغاز کرد. وی برنده‌ی چندین جایزه‌ی معتبر ادبی مانند: جایزه ادبی آنا زگرز ۱۹۹۶ و جایزه‌ی ادبی اوانگلیشر بوخ پرایز است.
در ابتدای مراسم میشل کلبرگ که به بهانه‌ی انتشار کتابش در ایران سفر اولش را تجربه می‌کرد از حضور در ایران ابراز خوشحالی کرد.
طی این مراسم نویسنده به زبان اصلی بخشی از کتاب (تولد موسیقی جاز کول» روی دیگری از سکه را نشان می‌دهد. داستان، ماجرای هنرمند ساکن آلمانی شرقی (پیش از فروپاشی دیوار برلن) است: یک نوازنده‌ی موسیقی جاز از ایالت ساکسن. رودلف با اجازه‌ی دولت آلمانی شرقی برای دیدن مادربزرگ پیرش به آلمان غربی سفر می‌کند و سپس یا ترفندی، خود را به فرانسه می‌رساند. خیابان‌های پرنور و پرسروصدای پاریس او را شگفتزده ساخته و تحت تأثیر قرار می‌دهد. حکایت را میزبان پاریسی، یکی از بستگان نادیده‌ی رودلف، تعریف می‌کند: «با لحنی تحقیرآمیز درباره‌ی شهرهای آلمان غربی حرف می‌زدم. ولی هیچ داوری‌ای در مورد آلمان شرقی نمی‌کردم. چون آلمان شرقی را نمی‌شناختم، به خودم چنین حقی نمی‌دادم.» در رستوران، رودلف درباره‌ی کارش حرف می‌زند و این که نوازندگان حرفه‌ای آلمان شرقی باید تدریس موسیقی هم بکنند و شرکت در کلاس موسیقی برای همه‌ی بچه‌ها الزامی است. محیط رنگارنگ و پرنور و صدا و بازی فلیپر که تاکنون ندیده بود، رودلف را به‌شدت به وجد می‌آورد و جمع به نداشته‌های مردم آلمان شرقی پی می‌برند. اما وقتی که میزبان فرانسوی می‌خواهد از فلان کلوب جاز پاریس حرف بزند، می‌بیند که رودلف آلمانی آن‌جا را بهتر از او می‌شناسد. همین‌طور مشهورترین نوازنده‌های جاز جهان را، آثارشان را و نقدهایی که بر آن‌ها وارد است. او از جشنواره‌های موسیقی ورشو و فهرست بلندبالایی از هنرمندانی نام می‌برد که اجرایشان را دیده و شنیده ؛ کسانی که میزبانان فرانسوی به‌ندرت همه‌شان را می‌شناختند. در کلوب جاز هم یک نوازنده‌ی سرشناس امریکایی ناگهان اجرای برنامه‌اش را متوقف می‌سازد تا از «دوست قدیمی»اش رودلف، که در میان جمعیت نشسته، بخواهد در این اجرا او را همراهی کند. چند سال می‌گذرد. این بار دیدار دیگر راوی با رودلف در تابستان ۱۹۹۰ در پاریس صورت می‌گیرد. دیوار برلن فرو ریخته و نظام سیاسی آلمان شرقی تغییر کرده است. اما این تغییر در رودلف هم صورت گرفته است: «سایه‌ی سنگینی روی خلق و خوی خوش همیشگی رودلف افتاده بود. هر سکه‌ی پول را دوبار این ور و آن ور می‌کرد و با لب‌های نازک و پیشانی‌ای پر از چین و چروک به دخترهایش اجازه‌ی سوارشدن به چرخ‌فلک را نمی‌داد. او می‌گفت: «حالا دیگه شرایط سخت شده. همه اون‌قدر مشکل دارن که دیگه حال شنیدن موسیقی رو ندارن... مدارس آلمان شرقی هم متأسفانه از برنامه‌های درسی آلمان غربی پیروی می‌کنن و به همین دلیل هم کلاس‌های درس موسیقی از برنامه‌ی مدارس ما برداشته شده.» دست آخر رودلف تصمیم می‌گیرد برای گذران زندگی‌اش، با کمک پدر راوی، یک دفتر نمایندگی بیمه باز کند. از آن پس نوازنده‌ی سرشناس موسیقی جاز، شب‌ها تا دیروقت به خانه بر نمی‌گردد و هر روز از یک حومه‌ی شهر به حومه‌ی دیگر می‌رود تا قراردادهای بیمه‌ی بیشتری بفروشد.)  را به زبان اصلی خواند و پس از آن مراسم با پرسش و پاسخ پیرامون کتاب، ادامه پیدا کرد.
 داستان خوانده شده، شروع یک زندگی دوباره در سال ۱۹۸۰ را بیان می‌کند، زمانی که آلمان غربی و شرقی از هم جدا بودند و معمولاً مردم در آلمان شرقی اجازه‌ی خارج شدن از آنجا را نداشتند و زمان دیکتاتوری کمونیست‌ها بود .
کلبرگ گفت: این داستان بیگانگی بین آلمانی‌های شرقی و غربی را بیان می‌کند.این جمله‌ی کلبرگ با واکنش دولت آبادی مواجه شد، وی اینگونه سوالش را مطرح کرد که خویشاوندی چه نقشی داشت و آیا منتفی شد؟
کلبرگ در پاسخ گفت: این تجربه تا قبل از برچیده شدن دیوار برلن ادامه داشت و مباحث ایدئولوژیک این کینه و دشمنی را افزون کرد .
دولت آبادی در واکنش به صحبت‌های کلبرگ گفت: ملتی که بعد از نیم قرن خواستار یکپارچگی هستند حداقل انتظار می‌رود که نسبت به شخصیت‌های داستان به شناخت متقابل برسند .
کلبرگ با تاکید بر صحبت‌های دولت آبادی بیان کرد : این یکپارچگی و روابط باید متقابل باشند . با توجه به گذشت این همه سال آن طور که باید و شاید این یکپارچگی صورت نگرفته است.
دولت آبادی در پاسخ گفت: به مناسبت روز ملی آلمان دعوتنامه‌هایی که برایم ارسال می‌شود با این جمله شروع می‌شود: «اتحاد بین دو آلمان» در صورتی که باید نوشته شود وحدت آلمان شاید به خاطر ملاحظاتی که کلبرگ توضیح داد این گونه نوشته شده!

ب

ب

ب

ب

ب

ب

ب

 

کلید واژه ها: شهر کتاب فرشته -
0/700
send to friend
نظرات 1
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    بابک پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394
    در قسمت چکیده نامِ مترجمِ برجسته‌ی کشورمان به اشتباه "محمود حسینی زاده" تایپ شده است. لطفاً اصلاح کنید: "محمود حسینی‌زاد" درست است.
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST