در این نشست دو ساعته، سلیمی، ناشر کتابهای ضابطیان نیز حاضر بود و به همراه نویسنده درباره سفر و سفر رفتن گفتگو کردند.
منصور ضابطیان در پاسخ به این سؤال که چرا نام کتابهای او با غذاهای متعدد همراه است، گفت: برخلاف آنچه به نظر میرسد، آدم شکمویی هستم و غذا خوردن را دوست دارم به علاوه، بخشی از تجربه سفر، با غذا خوردن همراه است و مارک و پلو و برگ اضافی، هر دو، کنایهای هم به سفر رفتن دارد و هم به غذا. برگ در کتاب برگ اضافی، هم به غذای محبوب ایرانیها اشاره دارد و هم به برگه کاغذ و نوشتن سفرنامه.
وی همچنین درباره سفر داخلی و خارجی اظهار داشت: من از هر فرصتی برای سفر استفاده میکنم ولی سفرهای داخلی بیشتر جنبه کاری دارد و معمولاً برای تهیه گزارش یا برنامه یا دیدار با مخاطبان به سفرهای داخلی میروم.
این نویسنده در بخش دیگری از سخنانش گفت: ما معمولاً سراغ چیزهایی میرویم که نداریمشان و از آنجاکه به دلایل مختلف اقتصادی و اجتماعی، مردم شادی نیستیم، میخواستم در سفرنامههایی که مینویسم نشان دهم که شاد بودن کار خیلی سختی نیست و باید به دنبال بهانههایی برای شادی باشیم.
سلیمی، ناشر نیز درباره سفر رفتن گفت: من هم اهل سفر هستم اما نه به اندازه آقای ضابطیان، نکته جالب توجه درباره سفر رفتن این است که ما برای انجام خیلی از کارها به دنبال یک همراه خوب میگردیم و اگر این همراه را پیدا نکنیم، از انجام آن کار منصرف میشویم در حالی که تجربه تنهایی انجام دادن برخی از کارها، جذاب است و به آدم احساس اقتدار میدهد!
سفر برای ما ایرانیها یک کالای تجملاتی است
همچنین ضابطیان در پاسخ به این سؤال که سفر رفتن سخت است یا نه، گفت: ما باید بپذیریم که سفر یک ضرورت است و این، ربطی به داخل یا خارج از کشور ندارد بلکه منظور، مفهوم سفر است. متاسفانه ما در ایران به این موضوع به عنوان یک کالای تجملاتی نگاه میکنیم و بر این باوریم که وقتی همه چیزمان آماده بود و هیچ مشکلی مالیای نداشتیم، بعد میتوانیم سفر کنیم در حالی که در دیگر کشورهای دنیا اینطور نیست و هر جوانی با یک کوله پشتی به مسافرت میرود. بنابراین مهم این است که همه ما با هر دیدگاه و وضعیت مالیای که داریم، سفر کنیم.
وی همچنین ادامه داد: بخشی از ترس ما برای سفر رفتن به جبر جغرافیایی برمیگردد و بخش دیگر ترسمان، به دلیل این است که شناخت درستی از آدمها نداریم و فکر میکنیم که پایمان را که از ایران بیرون بگذاریم، جیبمان را میزنند یا آزارمان میدهند، در حالی که اینطور نیست و یکی از اهداف من از نوشتن کتابهایم این بوده که این ترسها را از مردم دور کنم تا همه از پیلهای که به دور خود تنیدهایم، جدا شویم.
این نویسنده درباره سفرنامه خواندن و نوشتن نیز گفت: هیچ وقت سفرنامههای معروفی مثل سفرنامه ناصرخسرو یا سفرنامههای مستشرقین را به طور کامل مطالعه نکردهام. به علاوه سفرنامههای معاصر خوبی هم برای خواندن نداریم و بیشتر آنها کسالتبار هستند اما تصور میکنم اگر سفرنامههایی با رعایت زبان و نگارش مناسب نوشته شود، رغبت به خواندن این نوع نوشتار بیشتر میشود. تجربه چاپ و انتشار کتابهای مارک و پلو، مارک و دوپلو و برگ اضافی هم این موضوع را تأیید میکند.
وی افزود: حتی اگر کتاب برگ اضافی را مطالعه کنید، متوجه میشوید که ریتم این کتاب تندتر شده است چون احساس کردم جامعه استتوسخوان امروز حوصله خواندن یک بخش ۲۰ صفحهای را درباره یک کشور ندارد.
مردم دنیا مهربانتر از ما هستند
ضابطیان درباره رفتار با توریستها در ایران و سایر کشورهای دنیا نیز اظهار داشت: واقعیت این است که مردم دنیا خیلی مهربانتر و میهماننوازتر از ما هستند. به غیر از اینکه ما در برخورد با توریستهای خارجی، هیجانزده میشویم و میخواهیم به آنها کمک کنیم، در خیلی از موارد، بین توریستها تفاوت قائل میشویم و رفتارمان با آنها متفاوت میشود. در واقع ما به هماناندازه که مردم مهماننوازی هستیم، به همان میزان هم سعی میکنیم گوش توریستها را ببریم.
وی افزود: درحقیقت من تنها در سه کشور از میان کشورهایی که به آنها سفر کردهام، دیدهام که مردمشان، عصبانیاند و به توریستها کمک نمیکنند در باقی کشورهای دنیا این امر پذیرفته شده که باید از توریست حمایت و به او کمک کرد، به خصوص در کشورهایی که اقتصادشان بر پایه توریسم قرار گرفته است.
گفتنی است ضابطیان در پایان این مراسم، بخشهایی از تازهترین کتابش را برای حضار روخوانی کرد و سپس کتابهایش را برای حضار امضا کرد.