به گزارش روابط عمومی شهرکتاب فرشته- جلسه نقد و بررسی من از گورانی ها میترسم با حضور بلقیس سلیمانی، اسدالله امرایی و رکسانا حمیدی پنجشنبه ۱۱ تیرماه در شهرکتاب فرشته برگزار شد.
من از گورانیها میترسم، داستان ترسهای یک زن میانسال به اسم فرنگیس است، که برخی از آنها حاصل روان ناآرام او و برخی محصول شرایط اجتماعی است.
در ابتدای مراسم رکسانا حمیدی دربارهی نویسندهی اثر این چنین بیان کرد: بلقیس سلیمانی در سال ۱۳۸۴ با اثری به نام: بازی آخر بانو، که اولین رمان ایشان است، کار خود را آغاز کرد و این رمان مورد توجه منتقدین قرار گرفت و جوایزی را به خودش اختصاص داد و رویکرد جامعه شناسی، روانشناسی و اجتماعی در کار ایشان بسیار پررنگ و باز است. از آثار خانم سلیمانی میتوانیم به، بازی آخر بانو، خاله بازی، به حادث خوش آمدید، سگ سالی و کار آخر به نام: من از گورانیها میترسم اشاره کرد. وی همچنین به عنوان تهیه کننده رادیو، مدیر گروه ادبیات عامه در کتاب ماه ادبیات فلسفه، عضو هیات تحریریه بوده و در حال حاضر اداره جلسات ناول(رمان) خوانی را در شهر کتاب به عهده دارد.
در ادامهی مراسم، اسدالله امرایی نظر خود را در مورد اثر به نویسنده، اینطور بیان کرد: جایی که شاید دچار مشکل است این جاست که شما، آدمهای زیادی را در داستان آوردهاید، در صورتی که بعضی از این شخصیتها، وجودشان الزامی نیست. شخصیتهای اصلی داستان: عبول، ژاله و دکتر هستند و حتی به کاراکتر پدر و مادر هم به شکل فرعی، پرداخته شده. همچنین امرایی نظر خود را در مورد اینکه نحوهی ویراستاری کتاب نیز تا حدی دچار ایراد میباشد و نیز نحوهی نگارش متن کتاب، نباید در برخی قسمتها عامیانه نوشته شود، عنوان کرد.
سلیمانی در پاسخ به اظهارت امرایی گفت: اصطلاحی هست که می گویند نباید نویسنده هوشمندتر از کتاباش باشد ولی در حال حاضر خلاف این ماجرا اتفاقی میافتد یعنی نویسنده باید پشت سر کتاب همه جا حضور داشته باشد و از آن دفاع کند. البته کتاب باید توانایی دفاع از خود را داشته باشد.
وی در ادامه افزود: بخشی از صحبتهای آقای امرایی به بحث ویراستاری بر میگشت که این موضوع در ایران همچنان یک معضل اساسی است. عدم وجود ویراستار حرفه ای داستان نویسی در ایران باعث شده که جای خالی آن را نویسنده پر کند که به نظر من اجحاف در حق نویسنده است.
سلیمانی خاطرشنان کرد: مسئله بر سر این است که ما میخواهیم جهانی داستانی با درهای متعدد بسازیم. ما نباید نشانههای ورود به داستان را طوری قرار دهیم که درهای داستان به روی خواننده بسته بماند. من مخاطبمان من توده ای از ادبیات داستانی ایران هستند. که به دنبال نقد و نظریه نیستند بلکه اهل کتاب هستند و علت عدم خاموشی چراغ ادبیات داستانی ایران همین مخاطبان هستند.