در این نشست که امیرمحمد گمینی، دکترای تاریخ علم، حسین شیخ رضایی، دکترای فلسفه علم و عرفان خسروی، دیرینه شناس حضور داشتند، به بیان نظریات علمی و دینی و تعارضاتی که طی تاریخ بین این دو حوزه رخ میدهد، پرداختند.
دکتر گمینی در ابتدا اظهار داشت: تعارض دین و علم، مخصوص به دوره معاصر نیست و این مساله از دوره یونان باستان که علم و مباحث علمی آغاز شده، وجود داشته است؛ آنجا که اطبا میگفتند بیماریهایی که بر انسان عارض میشود، به دلیل اختلال مواد طبیعی داخل بدن انسان است و برای درمان آن هم باید سراغ طبیعت برویم، در حالی که دین سنتی یونانیان میگفت بیماری، به خاطر ارواحی بوده که به بدن موجودات زنده راه پیدت کرده است.
وی افزود: همچنین زمانی که علم یونان به تمدن اسلامی راه پیدا کرد، تناقضهای بین علم و دین هم بیشتر شد. اگرچه متون دینی همواره به دانش اندوزی و تعقل درباره طبیعت توصیه کرده اما مفسرانی بودهاند که برعکس این موضوع را اعتقاد داشتهاند. غزالی به هرآنچه از یونان آمده باشد با دیده تردید مینگرد و دوست ندارد بپذیرد اما در عین حال از کتابهایش برمیآید که با مباحث ریاضی علم قدیم کمتر مشکل دارد مثل پیش بینی خسوف و کسوف.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه نوک حمله غزالی به سمت فلاسفه است، گفت: غزالی با فلسفه طبیعی مشکل داشته چون آن را برخلاف خدا و فعل الهی میداند به همین دلیل هم میبینیم که در طول تاریخ به تفکیر فلاسفه هم پرداخته است.
دکتر گمینی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: در این میان، کاربرد علم و مسائلی اهمیت پیدا میکند. گاهی فقه، نیاز داشته که چیزهایی را به منجمان و ریاضیدانان بسپارد مثل رویت هلال ماه یا حساب و کتاب خمس و زکات یا تعیین جهت قبله و به این ترتیب، دین از علم استفاده کرده و علم در خدمت دین بوده است ولی گاهی هم پژوهشهایی هم در رشتههای علمی صورت میگرفته که فقها به آن نیازی نداشتهاند. مثل اینکه منجمان میتوانستهاند جهت قبله را به طور دقیق و با جزئیات عنوان کنند حال آنکه فقها به این میزان توجه نیازی نداشتند و اشتباه در تعیین جهت قبله تا ۲۰ درجه را هم مجاز میشمارند.
دکتر شیخ رضایی نیز با بیان اینکه هرجا از علم به عنوان SCIENCE صحبت میکنیم، بر این مساله اجماع داریم که علم تجربی، مظهر عقلانیت بشر است، گفت: دین نیز به عنوان یکی از قدیمیترین نهادهای اجتماعی بشر با وجود انسان پیوند خورده است و همواره این سؤال مطرح بوده که آیا میتوان بین دین و علم رابطهای برقرار کرد؟
او ادامه داد: برای پاسخ به این سؤال باید رویکردمان را نسبت باورهای علمی و باورهای دینی مشخص کنیم؛ اینکه از علم چه میفهمیم و از دین چه میدانیم. بنابر این تعاریف، پاسخهای ما درباره علم و دین متفاوت میشود. یعنی اگر مثلاً نگاهمان نسبت به علم، یک نگاه ابزارگرایانه باشد، تعارضی در ارتباط دین و علم مشاهده نمیکنیم یا مثلاً اگر نگاه ما این باشد که کتاب مقدس را با معانی استعاری و روایتگونه آن بخوانیم یا اینکه آن را بفهمیم، دیدگاهمان درباره باورهای علمی و دینی متفاوت میشود.
این پژوهشگر همچنین درباره تقسیمبندی نظریاتی که به رابطه علم و دین میپردازد، گفت: عدهای از متفکران سنتی اسلامی، این دو قلمرو را موازی یکدیگر با دو زبان متفاوت میدانند که تماس و سازگاریای با هم ندارند. گروه دیگری اما معتقدند که دین و علم، در یک قلمرو هستند و با هم سازگارند. مدافعان این دیدگاه، از دل علم برهانهایی را نسبت به وجود خدا عنوان میکنند و میگویند دین به وجود خدا منحصر میشود، نه متون و کتب مقدس و به عنوان مثالف برهان نظم را دلیلی بر ادعاهایشان مطرح میکنند و با چنان پدیدههای پیچیدهای روبرو میشوند که نمیتوانند پذیرند که دنیا، خالقی جز خدا دارد. پیچیدگیهایی مثل سیستم ایمنی بدن یا سیستم بینایی انسان.
وی همچنین با اشاره به برهانهای کیهان شناختی اظهار داشت: گروه دیگری معتقدند اگر ثباتهای فیزیکی دنیای کنونی، کمی کمتر یا زیادتر میبود، حیات میسر نمیشد و احتمال اینکه تنظیم این ضرایب فیزیکی توسط خداوند تنظیم شده باشد بیشتر از آن است که این اتفاق به صورت تصادفی رخ داده باشد.
دکتر شیخ رضایی ادامه داد: اما با طرح نظریه تکامل داروین، این دغدغه شکل گرفته که آیا اعتقاد به تکامل، ما را از خالق بی نیاز میکند؟ از سوی دیگر، طرفداران علم، با معجزه و دخالت خداوند در جهان مشکل دارند و میگویند این موضوع با علم طبیعی نمیخواند و باید حفرهای برای توجیه این قضیه وجود داشته باشد.
او همچنین گفت: مدلهای دیگری هم درباره رابطه علم و دین هست مثل شکل گفتگو که میگوید این دو را نباید از هم بینیاز دانست و دین و علم میتوانند چیزهای زیادی به هم بدهند و از هم بگیریند؛ این عده معتقدند دین و علم میتوانند نظام جامعی داشته باشند که مکمل هم هستند و در کنار هم یکدیگر را کامل میکنند.
عرفان خسروی، دانشجوی دکترای زیست شناسی دانشگاه تهران نیز به عنوان آخرین سخنران، به صحبت درباره نظریه تکامل پرداخت و گفت: تنها نظریه تکامل نیست که به محل مناقشه دین و علم تبدیل شده است. پیش فرض نظم جهان نیز موضوعی است که با بخشی از نظریههای پایایی علم در تعارض است؛ به خصوص نظریه ترمودینامیک.
وی افزود: ترمودینامیک میگوید هر چیز منظمی میل دارد نظمش از بین برود و میل به بینظمی معادل آزاد شدن انرژی است مثل اینکه نمک و آب به خودی خود، منظم هستند اما بعد از اینکه مخلوط شدند، نظمشان کم میشود در حالی که با تکامل، موجودات زنده ساختار منظمتری به خود میگیرند هرچند که تکامل، یک نظریه واحد نیست و مجموعهای از چند گزاره است که در مجموع نظریه تکامل را شکل میدهد.