نخستین جلسه از دورهی نقد روایتشناسی با تدریس ابوالفضل حرّی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در آغاز کلاس حری گفت: هدف کلی از این جلسهها این است که نقد و نظریهی روایتشناسی را بشناسیم. ابزارها و راهکارهای این علم ما را در شناخت درست متنهای ادبی یاری خواهد کرد و با کمک آنها خواهیم توانست به سنجش و ارزیابی متنها اقدام کنیم.
وی در ادامه یادآور شد: روایتشناسی و نقد روایتشناختی، هم ابزاری است برای بررسی آثار ادبی و هم برای لذت بردن از آنها. این علم راههای کسب لذت از آثار ادبی را در اختیار ما قرار میدهد. ما در این دوره برخلاف دورهی گذشته اصول حاکم بر آثار ادبی را بررسی خواهیم کرد. در نقد روایتشناختی ابتدا لازم است در مورد نقد و نقد ادبی مواردی را بدانیم و شِمای کلی نقد ادبی را ترسیم کنیم. وقتی از نقد روایتشناختی صحبت میکنیم، در واقع از نقد صحبت کردهایم.
حری تصریح کرد: در بررسی هر اثر ادبی ابتدا به جهانی که اثر در آن خلق میشود باید توجه کرد. از سوی دیگر این اثر با شخصِ خلاق در ارتباط است و برای مخاطب آفریده میشود. از زمان ارسطو و افلاطون اعتقاد بر این بود که اثر ادبی بازتاب جهان بیرونی خودش است و اثر ادبیای موفق است که مطابق با جهانِ واقع باشد. در این نقد ما دنبال مابهازای بیرونی میگردیم. نقد محاکاتی یا نقد تقلیدی از این نگاه نشأت میگیرد. ارسطو معتقد بود اثر ادبی آینهای است که در برابر جامعه نهاده میشود. افلاطون در روایتشناسی برای اولین بار بازنمایی گفتمان را مطرح کرد. ارسطو اعتقاد به فرم داشت و به همبستگی فرم و محتوا فکر میکرد. نقد محاکاتی، نقد روزگار افلاطون و ارسطو است.
مدرس دورهی نقد روایتشناسی تأکید کرد: بعد از رنسانس گفته میشد که ادبیات باید آموزنده و لذتبخش باشد و در گرایشهای نقد ادبیِ بعد از رنسانس خواننده اهمیت پیدا میکند. در دورهی نئوکلاسیسم هم این ایده هست و وقتی از سدهی ۱۸ وارد دورهی رمانیتک میشویم، خالق اثر اهمیت پیدا میکند و به این توجه میشود که نویسنده تحت چه شرایطی اثر را آفریده است. در سدهی بیستم توجه از همهی اینها گرفته میشود و روی خود اثر متمرکز میشود.
حری گفت: اگر قرار باشد هر اثری معنایی خاص داشته باشد، اثر باید آن معنا را نشان بدهد و گفتههای پسینی مؤلف مهم نیست. آن نقدی که به مخاطب توجه دارد، نظریههای نقد مبتنی بر خواننده را ایجاد میکند. اگر خودِ نویسنده را بررسی کنیم که خیلی هم مطلوب جامعه است، نظریههای نقد مبتنی بر نویسنده پدید میآید. اگر خود، جهان واقع باشد، نظریههای مبتنی بر جهانِ واقع شکل میگیرد. اما اگر خود اثر مبنا باشد، به عنوان یک کلِ بههم بافته، نظریههای مبتنی بر متن یا نقدِ متنمحور شکل میگیرد.
وی در پایان یادآور شد: نقد روایتشناختی نقدِ سدهی بیستم است. در این سده چه گفتن اهمیت خود را از دست میدهد و چگونه گفتن اهمیت پیدا میکند. از این سده است که به ادبیات از منظر ادبیت نگاه میشود و ایدهی هنر به مثابه شگرد طرح میشود.
این دورهی آموزشی روزهای شنبه ساعت ۱۴ تا ۱۶ برگزار میشود.