خبرآنلاین: برای بهدستآوردن عناوین کتابهای پرفروش هر ماه، در غیاب اطلاعات و آماری رسمی در سایت خانه کتاب و ادبیات ایران، راهی پیشِ روی اهالی رسانه نیست جز تماس با کتابفروشیها و پرسوجو از آنها؛ مسیری که طی سه ماه گذشته در خبرآنلاین برای بهدستآوردن پرفروشهای مرداد، شهریور و مهر طی شد و در طول آن کتابفروشیها به دلایل مختلف، از تعداد نسخههای فروختهشده خود نگفتند و تنها به ذکر عناوین بسنده کردند.
برای بهدستآوردن عناوین کتابهای پرفروش آبان ۱۴۰۰ با ۱۵ کتابفروشی؛ در شهر تهران با بیدگل، ثالث، امیرکبیر، چشمه، اسم، مولی، آگاه، کتاب افق و انتشارات هاشمی و شهر کتابهای مرکزی، ساعی و ونک تماس میگیریم و در دیگر استانها با شهر کتاب اهواز و همینطور کتابفروشی اردیبهشتِ رشت و پاتوقِ کتابِ زاهدان ارتباط برقرار میکنیم و طبق اطلاعات به دست آمده به نتایج زیر میرسیم.
نیلوفر: ما پرفروش نداشتیم/ من اینطور نمیتوانم جواب بدهم
در این میان، کتابفروشی نیلوفر واقع در خیابان انقلابِ تهران اگرچه طی ماههای گذشته برای اعلام پرفروشهای مهر و شهریورش با خبرآنلاین همکاری کرده بود، این بار و در جواب این پرسش که پنج عنوان پرفروش آبانماه نیلوفر چه بوده است؟ میگوید «ما پرفروش نداشتهایم!» و وقتی میشنود که قبلتر همکاریهایی شده است ادامه میدهد: «من اینطور نمیتوانم جواب بدهم!»
حمیدرضا صدری که از مد نمیافتد
براساس اطلاعات بهدستآمده که جزئیات آن در جداولِ زیر قابل مشاهده است اتوبیوگرافی (زندگینامه خودنوشتِ) زندهیاد حمیدرضا صدر با عنوان «از قیطریه تا اورنجکانتی» که توسط نشر چشمه منتشر شده است همانطور که در شهریور و مهر پرفروش بود در آبان نیز پرفروش است.
«از قیطریه تا اورنجکانتی» روایتی خودنوشت از زندگی زندهیاد حمیدرضا صدر، منتقد سینما و کارشناس فوتبال از روزهای دستوپنجه نرمکردنش با بیماری سرطان است که در بخشی از آن چنین میخوانیم: «همهچیز با سرفهای حین خواب شروع شد. مگر نه اینکه بسیاری از چیزهای مهم حین خواب شروع شدهاند؟ مگر نه اینکه رخدادهای بزرگ معمولا از دل کوچکترین وقایع برآمدهاند؟ مگر نه اینکه پیشامدهای بد بیخبر درِ خانه را کوبیدهاند؟»
از میان ۱۵ کتابفروشی که با آنها تماس میگیریم این اثر در ۵ کتابفروشیِ چشمه، شهر کتاب مرکزی، شهر کتاب ونک و کتاب افق در تهران و اردیبهشتِ رشت پرفروش است.
ادامه پیشتازی کتابِ تازه ابراهیم گلستان
«برخوردها در زمانه برخورد» کتابی است از ابراهیم گلستان منتشرشده توسط نشر بازتابنگار که در معرفی آن چنین میخوانیم: «این کتاب خاطرات ابراهیم گلستان از دوران ملیشدن یا به قول خودش ملیکردن صنعت نفت است. او در این دوران کارمند شرکت نفت در آبادان بوده و مطالب این کتاب هم در همین شهر میگذرد.»
گلستان در مقدمه تازهای که به تاریخ مرداد ۱۴۰۰ بر این کتاب نوشته توضیح داده است که «این کتاب از باهمآوردن دو گزارش درمیآید که من سالها پیش نوشته بودم درباره آغاز پیشامد برجستهای که زمانی کوتاه پیشتر از آن نوشتنها روی داده بود». سالها قبل، گلستان بخشی از این کتاب را منتشر کرد که گزارش برخورد او با دیلن تامس، شاعر اهل ولز در آبادان بود اما باقی کتاب تاکنون منتشر نشده بود.
این کتاب همانطور که در مهرماه جزو پرفروشها بود، در آبان نیز در ۴ کتابفروشی نشر چشمه، بیدگل، شهر کتاب مرکزی و انتشارات هاشمی در تهران پرفروش است.
ورود ایران دَرودی به دُورِ پرفروشها پس از درگذشت
«در فاصله دو نقطه» اتوبیوگرافی زندهیاد ایران درودی است. او که ۷ آبان ۱۴۰۰ در ۸۵ سالگی درگذشت در این کتاب ماجرای زندگی خود را از هنگام تولد شروع کرده و نکته به نکته تمامی آنچه شخصیت او را ساخته است به زبانی ساده بازگو میکند.
در بخشی از این کتاب چنین آمده است: «تا این مرحله از زندگی دانستهام که میباید کولهبار غمها و دلتنگیها را بر زمین گذارد و به استقبال آینده رفت حتی اگر این آینده یک روز یا یک ساعت یا فقط یک لحظه باشد. مطمئن هستم بهترین لحظه، لحظه بعدی زندگیام خواهد بود. شاید لحظه بعدی، نوید خلق اثری باشد که هنوز نیافریدهام. ولی در لحظه بعدی، اثری به ابعاد آرزوهایم، اثری به رنگ عشقهایم، اثری به شفافیت تمام آینهها، خلق خواهم کرد و سپس این اثر را در بالاترین نقطه آسمان برخواهم افراشت تا تصویر تمامی این جهان در آن انعکاس یابد.»
در «فاصله دو نقطه» در آبان ۱۴۰۰ در دو کتابفروشی در تهران؛ شهر کتاب مرکزی و شهر کتاب ساعی جزو پرفروشهاست.
خودشناسیها و خودسازیهایی که خوب میفروشند
کتابهایی که تحت عنوان خودسازی و خودشناسی، موفقیت، راههای کسب آرامش و... میشناسیم از جمله «تکههایی از یک کل منسجم» نوشته پونه مقیمی، «باشگاه پنج صبحیها» نوشته رابین شارما با ترجمه رضا اسکندریآذر، «ایکیگای» (راز ژاپنیها برای زندگی طولانی و شاد) نوشته هکتور گارسیا و فرانسیس میرالس با ترجمه امیرحسین تقیلو و میثم کلانتری و... همچنان پرفروشاند و پیشتاز. کتابهایی که خوانندگان پرشمارشان میخواهند در آخرین ساعت هر روز، چند دقیقهای برای خواندن عبارات تاکیدیشان وقت بگذارند، چشمانشان را ببندند، بخوابند و دست کم گمان کنند این اتفاق تاثیری فوقالعاده بر زندگیشان خواهد گذاشت.