در این هفته، هنرمندانی از رشتههای هنری مینیاتور، منبتکاری، خاتمکاری و خط ـ نقاشی به همراه یک گروه موسیقی سنتی در مرکز فرهنگی کشکایش آثار خود را عرضه کردند. در کنار نمایشگاههای فرهنگی و هنری، نشست فرهنگی حافظ برگزار شد که خانم دکتر نسرین فقیه ملکمرزبان عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا دربارهی نقش استعاره و تمثیل در تاویلپذیری شعر حافظ سخنرانی کرد که با استقبال مخاطبان روبهرو شد. با خانم دکتر فقیه دربارهی این نشست و وضعیت زبان و ادبیات فارسی در پرتغال گفتوگویی کردهایم که از نظر علاقهمندان میگذرد:
خانم دکتر فقیه، شما در هفته فرهنگی شیراز در پرتغال دربارهی شعر حافظ سخنرانی داشتید بفرمایید که برنامههای این نشست چگونه بود و مخاطبان چه کسانی بودند؟
در کشور پرتغال چون زبان پرتغالی است و این زبان بهجز کشور پرتغال و برزیل گویشوری ندارد بنابراین زبان و ادبیات فارسی کمتر طرح شده است البته آثار ادبی فارسی به زبانهای انگلیسی و پرتغالی در اختیار علاقهمندان قرار دارد. من در نشست علمی و فرهنگی که دربارهی حافظ در مرکز فرهنگی کشکایش برگزار شد دربارهی نقش استعاره و تمثیل در تاویلپذیری شعر حافظ به زبانانگلیسی سخن گفتم که به مسائلی چون مفاهیم رایج هدف و مرجع در استعارههای حافظ، تمثیلهای رایج در اشعار حافظ، فضاهای برجسته در اشعار حافظ، ترکیب معانی و چند معنایی در شعر حافظ و تاویلپذیری در الفاظ و معانی گونهگون شعر حافظ اشاره کردم البته در این نشست، محقق شرقشناس پرتغالی پدرو تشیارا داموتا در ارزش شعر حافظ و عرفان شرق بحثهایی را مطرح کرد و اشعار پرتغالی خود را در ترجمه غزلیات حافظ قرائت کرد. مدیر این جلسه پروفسور کارملو از هلند بود و خانم دکتر غنچه تضمینی( ساکن پرتغال) ترجمه مباحث را بعهده داشت.
واکنش مخاطبان پرتغالی نسبت به مباحث مطرح شده در نشست چگونه بود؟
بعد از سخنرانی، چندین مراجعهکننده داشتیم که یکی از ایشان نویسنده کتابهای تاریخی ـ داستانی بود و اطلاعات بیشتری از حافظ مطالبه میکرد و چندین نفر هم به برگزارکنندگان برنامه مراجعه کرده و خواهان خرید دیوان حافظ به زبان پرتغالی بودند که متاسفانه در آنجا موجود نبود البته چند غزل از حافظ به زبان پرتغالی برگردانده شده است.
وضعیت زبان و ادبیات فارسی در کشور پرتغال چگونه است. آیا از ادبیات کلاسیک و معاصر فارسی به زبان پرتغالی ترجمههایی وجود دارد و مردم چهمقدار با ایران و فرهنگ ایران آشنا هستند؟
متاسفانه از ادبیات فارسی، آثار کمی به پرتغالی ترجمه شده و یا اگر وجود دارد شناخته شده نیست. غیر از ترجمهی فیتز جرالد از رباعیات خیام، کتاب زیادی از ادب فارسی در آن کشور نیست ولی علاقهی مردم به فرهنگ ایران مشهود است و باید تلاش کرد که برنامههای فرهنگی بیشتری دربارهی ادبیات فارسی و عرفان اسلامی گذاشته شود.
برخی از محققان با فلسفه و حکمت اسلامی از راه آثار هانری کربن آشنا هستند. میتوان کتاب های کوچک از ادبیات فارسی به صورت دو زبانه فراهم کرد و در اختیار مردم پرتغال گذاشت و برنامههایی تطبیقی دربارهی ادبیات معاصر دو کشور برگزار کرد.
من بعد از برگشت به ایران از طریق ایمیل، مقالهها یا مطالبی که نیاز دارند برایشان ارسال میکنم و مناسب است که در همایشهای ادبی و فرهنگی که در ایران برگزار میشود از محققان و نویسندگان پرتغال هم دعوت شود تا ارتباط فرهنگی گستردهتر شود. مثلا با آقای داموتا بحثهای ادبی و فلسفی داشتم. ایشان سفرهایی به هند و ژاپن داشتهاند و در عرفان شرق و عرفان مسیحی تسلط دارند و در عرفان اسلامی با آثار نجمالدین کبری، سهروردی، غزالی و ... بسیاری از شعرا و عرفای اسلامی آشنایی دارند و در کتابخانهشان به زبانهای فارسی و انگلیسی به این آثار دسترسی دارند. امید است که با همکاریهای مرکز فرهنگی و بینالملل شهر کتاب با نهادهای فرهنگی و علمی کشور پرتغال، افقهای جدیدی باز شود.