آرمان ملی: «عبور از آینه» عنوان یکی از آثار پژوهشی صدف درخشان، شاعر و نویسنده است که اخیرا از سوی نشر فصل پنجم، تجدید چاپ شده. او در این کتاب، به بررسی تطبیقی «آنیما» در شعر زندهیاد احمد شاملو و نزار قبانی، شاعر سرشناس ادبیات عرب پرداخته است؛ کتابی که برگزیده سومین کنگره بینالمللی زبان و ادبیات فارسی بوده و مورد توجه منتقدان و کارشناسان قرار گرفته است. بازنشر این کتاب، مجالی به دست داد تا حول محور شعر و ادبیات تطبیقی با درخشان، به گفتوگو بنشینیم. او فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی (مقطع دکتری) است و تاکنون مجموعههای متعددی چون «صدفها آبستن مروارید میشوند»، «ریلها دوربرگردان ندارند»، «مرد لاجوردی» و «ببرها پلک نمیزنند» را روانه بازار کتاب کرده است.
اخیرا کتاب پژوهشی «عبور از آینه» که در سال ۹۷ به قلم شما انتشار یافته بود، بازنشر شده است. کمی درباره این اثر و عنوان دوم آن، توضیح دهید.
«عبور از آینه» پلی بین ادبیات و روانشناسی است و در آن به بررسی تطبیقی آنیما - که طبق روانشناسی کارل گوستاو یونگ همان بانوی روح مرد است- در آثار دو شاعر نامدار ایرانی و عرب؛ احمد شاملو و نزار قبانی پرداختم. آنیما، کهن الگویی که در ناخودآگاه ضمیر مرد حضور دارد و از مهمترین کهن الگوها در اندیشه یونگ است که عقیده دارد تمام تمایلات روانی زنانه در روح مرد وجود دارد. هر مردی تصویر جاویدان زن را در درون خویش حمل میکند البته؛ نه تصویر این زن یا آن زنِ بهخصوص را؛ بلکه تصویرنمایی زن را دارد که به باور یونگ، این روان زنانه در مرد با اتصال او به ناخودآگاه جمعی، منبع الهام در آفرینش هنری میشود. این اثر در سال ۹۷ توسط انتشارات آنیما برای اولین بار چاپ و در مهر ۱۴۰۱ توسط انتشارات فصل پنجم، چاپ دوم آن وارد بازار شد. «عبور از آینه» برگزیده سومین کنگره بینالمللی زبان و ادبیات فارسی است و شامل ۲۰۰ صفحه و در پنج فصل مجزا میشود. در فصل اول آن، اصطلاحات روانشناسی چون ضمیر خودآگاه، ضمیر ناخودآگاه فردی و جمعی، سایه، نقاب، آنیما و آنیموس را بررسی کردم. در فصل دوم به بررسی آنیما در اشعار نزار قبانی و در فصل سوم، به بررسی آنیما در اشعار شاملو پرداختم. در فصل چهارم نیز بررسی زبان سوم شعر در اشعار شاملو و قبانی و در فصل پنجم که فصل آخر کتاب است به بررسی تطبیقی آنیما در اشعار احمد شاملو و نزار قبانی پرداختم.
آنیما از منظر یونگ، تجسم احساسات زنانه در مردان است. در این کتاب، کدام مصادیق روانی و روحی در شعر شاملو و قبانی، مقایسه و تطبیق شدهاند؟
در این کتاب، پارامترهای آنیما و عشق، آنیما و طبیعت، آنیما و مادر، آنیما و وطن، آنیما و جنسیت، آنیما و باروری و آنیما و یکی شدن(فرآیند فردیت) در اشعار هر دو شاعر مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. زیباترین تصاویر در قسمت یکی شدن و فردیت در اشعار این دو شاعر به چشم میخورد. چنان من و تو در شعر میآمیزد که هیات زیبای ما متجلی میشود که خودکامگیها از بین میرود و مخاطب را غرق لذت خواندن شعری به ژرفنای «ما» میکند که به راستی هم شاملو و هم قبانی بسیار زیبا آن را در شعر وارد کردن؛ امپراطوری زیبای «ما» را در شعر خود بنا نهادند.
ممکن است از چند مشابهت در بین شعر دو شاعر، اشاره کنید؟
هر دو این شاعران، ارزش خاصی برای زن در اشعار خود قائل شدهاند؛ طوریکه شاملو، آیدا را و قبانی، بلقیس را در اشعار خود میآورد و زیباترین عاشقانهها را به این دو زن مشخص تقدیم میکنند. آنها از شعر فراتر میروند و از یک زن مشخص، به یک زن جمعی میرسند و گویی این دو شاعر برای دفاع از حق زنان جامعه، خود در اشعار خود زیباترینها را میسرایند. شاملو و قبانی در اشعار خود از نگاه فردی به نگاه جمعی میرسند. زن در اشعار این دو شاعر، زن حقیقی است و دیگر آن عروسک پشت پردهنشین که بیشتر در ادبیات کلاسیک با آن مواجه هستیم، نیست. زن در شعر آنها، حضوری فیزیکی دارد؛ بیپرده و دور از هرگونه لفافه. شاملو و قبانی نگاه جنسیتی به زنان را نمیپسندند و کالا بودن زن را غیرقابل تحمل میدانند. قبانی و شاملو تعریف جدیدی از مفهوم زن و زنانگی در اشعار خود ارائه میدهند که برخاسته از اندیشه شاعران نوگراست. هر دوی این شاعران علاقه ژرفی به وطن خود دارند که در قسمت آنیما و وطن اشعار این دوشاعر که مربوط به حوزه وطن است، بررسی شده است. هر دو آنها، شاعرانی اجتماعی هستند که از اسارت، مسائل فردی خود را رها کرده و به اجتماع خود توجه خاصی دارند و نگران انسانها در یک جامعه بیمارند. همچنین؛ یکی از زیباترین مشخصههای شعر این دو شاعر در فرآیند فردیت یا یکی شدن است که این دو، چنان در اشعار خود به فرآیند زیبای «ما» میپردازند و زیباترین تصاویر را در این گونه شعرهای خود میآفرینند؛ چراکه عشق، جزء لاینفک زندگی این دو شاعر است. عشق اساسیترین محور در شعر شاملو و قبانی است که بیشتر نگاه جمعی به عشق داشتهاند. این دو شاعر قبل از هر چیزی انسان را لحاظ میکنند.
پژوهش شما، یک پژوهش بینارشتهای است؛ یعنی مطالعه آثار ادبی از دریچه روانشناسی. نظر شما به عنوان فردی که صاحب تحصیلات آکادمیک است و سابقه حضور در فضاهای علمی و پژوهشی را دارد، نسبت به سطح این مطالعات در کشور و ضرورت آنها چیست؟
ادبیات تطبیقی، حوزه مهمی از ادبیات است که به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباطها و شباهتهای بین ادبیات و زبانها و ملیتهای مختلف میپردازد. در واقع ادبیات تطبیقی ابزاری است برای بررسی ادبیات جهان و بررسی مقایسهای آثاری که برخاسته از زمینههای فرهنگی گوناگوناند. ادبیات دو کشور یا چند کشور را باهم مقایسه میکند و در واقع ادبیات رو به جهانی شدن است، ادبیات تطبیقی از ابتدای قرن نوزدهم مورد توجه قرار گرفت و در اوایل قرن بیستم، هویتی مستقل یافت و به باور من تعامل بین فرهنگها از طریق ادبیات تطبیقی صورت میگیرد؛ پس این رشته بسیار پراهمیت است؛ چراکه مرزها را در مینوردد و اصولا واژه و شعر جغرافیا نمیشناسد؛ چنانکه میبینیم آثار حافظ تا چه حد بر گوته اثر میگذارد که حتی گوته بخشی از آثار خود را «حافظ نامه» نام مینهد. ادبیات تطبیقی در واقع ابزاری است برای دیدن افکار و شنیدن انسانها؛ فارغ از رنگ، نژاد و زبان و ملیت. از همینجا، اهمیت آن و تاثیر آن در جوامع مشخص میشود در واقع ادبیات تطبیقی از شاهکارهای نقد ادبی است که به بررسی عناصر، سبکها، چهرههای ادبی و بهطور کلی ادبیات در دو یا چند فرهنگ و زبان میپردازد. در واقع، به دنبال یافتن ریشههای مشترک است که بین دو ملت و یا دو فرهنگ موجود است و حتی گاهی تفاوتهای فرهنگی را هم نمایان میکند. امروزه با توجه به گسترش ارتباطات، ضرورت ادبیات تطبیقی بیشتر احساس میشود.
با توجه به سابقه ادبی و داوری در جشنوارههای مختلف، وضعیت شعر امروز ایران را چطور ارزیابی میکنید و چه پارامترهایی را در آن پررنگ یا کمرنگتر میدانید؟
شعر امروز ایران با معضلی به نام دنیای مجازی روبهرو است. بیشک شبکههای مجازی ما، شعر را به قهقرا بردهاند؛ چنانکه شاهدیم نثرهای بیمایهای در شبکههای مجازی تحت عنوان شعر منتشر میشود و سلیقه مخاطب را تا همین حد نازل میکند. حال در این میان، سرقتهای ادبی هم صورت میگیرد. متأسفانه شبکههای مجازی، منبعی برای انتشار جعلیات شده است و مخاطب به جای اینکه شعر هر شاعری را از روی کتابهای آن شاعر بخواند، از روی موبایل میخواند. این سوادهای مجازی ماحصلش میشود شعرهای جعلی که در فضای مجازی به وفور یافت میشود. اما درباره کیفیت شعر باید بگویم که در شعر امروز، نوآوری کم است و متأسفانه بیشتر شاعران به ورطه تکرار افتادهاند. تقلید آفت شعر ما شده است و شاعر باید اثر انگشت خود را پای شعرش داشته باشد. بیشتر شاعران سپیدسرا، مطالعهای در حوزه ادبیات کلاسیک و متون کهن ندارند و فکر میکنند چون سپیدسرا هستند، نیازی به ادبیات کهن ندارند؛ در صورتی که یک شاعر باید مطالعه ژرفی در حوزه ادبیات کهن داشته باشد؛ چنانکه میبینیم شاملو، موسیقی شعر خود را از نثر آهنگین تاریخ بیهقی وام میگیرد که من در فصل چهارم کتاب عبور از آینه با ذکر نمونههای زیاد به این مقوله پرداختهام و جالب است که امروز که با شما مصاحبه میکنم، روز اول آبان و روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی هم است. شاعر امروز باید شعر دیروز خود را بشناسد و از شعر دیروز به شعر امروز برسد. مطالعه ادبیات کهن شاعر را با نمادهای فرهنگی اسطورهای ملی میهنی آشنا میکند و شاعر از تلمیح در اشعار خود بهره میبرد؛ علاوهبر اینکه دایره واژگانی شاعر را گسترده میکند، مقولهای که بیشتر شاعران امروز در آن ضعف دارند. خود من به عنوان یک شاعر سپیدسرا که تمامی کتابهای شعرم در این فضاست اما سالها ادبیات کلاسیک و متون کهن را مطالعه و در این حوزه پژوهش کردهام و بعد به شعر آزاد رسیدم.
به نظر شما، شعر همچون ادوار گذشته، همچنان برای مخاطب و جامعه ایرانی، همان کارکرد تاریخی خود را دارد یا نه؟
بیشک شعر و ادبیات فارسی، مایه فخر ما ایرانیان در سراسر گیتی است. شعر در تاریخ ایران زمین، پیشینهای ژرف دارد، شاعر با توجه به فضایی که در آن زندگی میکند، حال و هوای تاریخ زمان خود را در شعرش میآورد. بهعنوان مثال؛ شعرهای اعتراضی که حافظ در زمان امیر مبارزالدین محمد حاکم شیراز سروده و با آوردن واژه «محتسب»، او را نشانه گرفته و بر او و ظلم او اعتراض میکند. حافظ از فضای خفقان شیراز میگوید و در واقع شعر و تاریخ با هم گره میخورند؛ آنجا که حافظ در غزل زیبای
«دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند/ پنهان خورید باده که تعزیر میکنند» فضای خفقان در شیراز را به تصویر میکشد و یا حکیم بزرگ توس با سرودن شاهنامه، سالها بعد از تسلط اعراب بر ایرانیان، شناسنامه ملی میهنی برای ایرانیان میآفریند و نقش بسیار مهمی را در تاریخ ادبیات ما و ماندگاری زبان پارسی ایفا میکند. شعر فارسی از برجستهترین بخشهای هنر فارسی است که همیشه با تحولات اجتماعی عجین بوده است به عنوان مثال در انقلاب مشروطه این عجین شدن را به وضوح میبینیم. در همین کتاب عبور از آینه، نزار قبانی را که شاعر زن و شراب میشناسند؛ بعد از شکست اعراب از اسرائیل، شعرهای مقاومتی، مبارزاتی و اعتراضی میسراید؛ پس میبینیم که در خطههای دیگر هم چنین بوده که شعر از حوادث تاریخی زمان خود جدا نیست و تاریخ اجتماعی در شعر شاعران تجلی مییابد؛ چنانکه شاملو شعرهای مبارزاتی و اعتراضی دارد که یکی از زیباترین این شعرها، شعری است که برای مرگ مرتضی کیوان میگوید. به باور من هرجا که شعر هست، تاریخ هم نفس میکشد و تاریخ در قالب واژگان زیبا صف آرایی میکند و هر جا که تاریخ است، شعر متولد میشود. به قول عذرا پارند، شاعر آمریکایی ادبیات، خبری است که کهنه نمیشود؛ پس همواره شعر بر مخاطب خود تاثیر میگذارد و کارکرد تاریخی خود را دارد؛ همانطور که ما شاهدیم در انقلابها، جنگها، جشنها، آیینها همیشه این شعر است که به عنوان سمبل و نماد جلوهگری میکند.
آیا به زودی، شاهد انتشار مجموعه یا پژوهش تازهای از شما خواهیم بود؟ لطفا درباره این آثار، توضیح دهید.
در حال حاضر تصمیم دارم که گزیدهای از اشعارم را که گلچینی از پنج کتاب شعر من با نامهای «ریلها دوربرگردان ندارند» - که هم اکنون چاپ پنجم آن توسط نشر ایجاز در بازار موجود است- کتاب «صدفها آبستن مروارید میشوند» (نشر فصل پنجم)، کتاب «چهل سال زن» (نشر فصل پنجم)، کتاب «مرد لاجوردی» (نشر مروارید) و کتاب «ببرها پلک نمیزنند» (نشر فصل پنجم) است، چاپ کنم. در حوزه پژوهش، در حال حاضر در حوزه شعر زنان مشغول پژوهشی هستم که موضوع رساله دکتری من است و بعد از چاپ این کتاب پژوهشی، به تفسیر درباره شعر زنان و شاعران زنی که در این کتاب به آنها پرداختم و موضوع تحقیق من بوده است صحبت خواهم کرد.