این رمان را نشر افق در ۲۶۸ صفحه منتشر و روانه کتابفروشیها کرده و در غرفهاش در نمایشگاه نیز عرضه خواهد کرد.
این رمان داستان پسربچهای است که یک روز در مدرسه به او میگویند، پدر و مادرش ناگهان و بیخبر به یک سفر رفتهاند و او باید به خانه پدر بزرگش برود.
او که نمیداند پدر و مادرش برای چه و به کجا رفتهاند، به خانه پدر بزرگ و مادربزرگش میرود.
پدر بزرگ او سبیلهای بسیاربزرگی دارد و با سبیلهایش مشهور است، اما از وقتی که از تلویزیون برای ضبط برنامهای درباره سبیلهای او میآیند و برنامه پخش میشود، اتفاقی غیر عادی رخ میدهد. سبیلهای پدر بزرگ روز به روز بزرگتر میشود. رشد سبیلهای او هم باعث به هم خوردن نظم زندگیشان میشود و هم خبرنگاران و مدیران دولتی را به خانه آنها سرازیر میکند و هم موقعیت پسربچه را تحت تاثیر قرار میدهد.
مادر بزرگ اصرار دارد که پدر بزرگ سبیلهایش را کوتاه کند و پدر بزرگ مردد است، اما تصمیم به پسربچه سپرده میشود. پدر بزرگ ریاست سبیلهایش را به نوهاش میسپارد و میگوید اگر استفادهای برای سبیلها پیدا کند که مفید باشد، حاضر است آنها را نگه دارد. اما آیا او میتواند چنین راهی پیدا کند؟
ادامه رمان جستوجوها و کوششهای پسر برای حفظ سبیلهای بابابزرگ سبیل موکتی است، جستوجو و کوششهایی که رفته رفته به یک حرکت اجتماعی تبدیل میشود.
این رمان داستانی فانتزی و طنزآمیز دارد و از زبان همان پسربچه نوشته شده است.
«بابابزرگ سبیل موکتی» سومین رمان علی اصغر سیدآبادی است. او پیش از این «شاهزاده بیتاج و تخت زیر زمین» را در نشر چشمه و «پروانه سفید و پنجرههای رنگارنگ» را در نشر قطره منتشر کرده است که «شاهزاده بیتاج و تخت زیر زمین» توسط شورای کتاب کودک ایران برگزیده شده است. سیدآبادی هم چنین سال گذشته «سرگذشت شعر» را برای نوجوانان در انتشارات افق منتشر کرده است.