ایسنا: این داستاننویس در اینباره نوشته است: «طبیعی است که هر نویسنده تحت تأثیر آثار ماقبل از خود باشد. گویا داستایوفسکی جایی گفته است ما همه از زیر شنل گوگول درآمدیم. به گمانم اغلب نویسندگان ایرانی هم به نوعی تحت تأثیر هدایت باشند. راجع به من بیشک «بوف کور» بر من تأثیر گذاشته، دیگر آنکه آن ۱۰ رمان کلاسیکی که سامرست موام گفته، تأثیرگذار بوده، البته به غیر از «بلندیهای بادگیر» برونته که در حد آثار بزرگ دیگر نیست. سامرست موام سنگ هموطنش را به سینه زده. کارهایی مثل «جنگ و صلح»، «برادران کارامازوف»، «مادام بواری»، «سرخ و سیاه» و «آرزوهای بزرگ»، «موبی دیک» به علاوه «آنا کارنینا» و «جنایات و مکافات» که سامرست موام نگفته، کارهایی هستند که هر کس که مینویسد، باید بخواند. جزو مقدمات نوشتن رمان هست. دیگر کارهایی مثل «صد سال تنهایی» مارکز و «پدرو پارامو» از خوان رولفو و اغلب کارهای کافکا مثل «قصر» و «محاکمه» و «مسخ» و بعضی کارهای ساعدی مثل بعضی از داستانهای «عزاداران بیل» و «واهمههای بینام و نشان» و کارهای کوتاه دولتآبادی مثل «هجرت سلیمان» و «آوسنه بابا سبحان» و «لایههای بیابانی»، همچنین «معصومها» و «هر دو روی یک سکه» هوشنگ گلشیری و «ریشههای الکس هیلی» و «دایی جان ناپلئون» کارهایی بود که ما در جوانی خواندیم و هنوز گاهی میخوانیمشان و ازشان یاد میگیریم.»