دوازدهمین دفتر «سعدی شناسی» مجموعهای تخصصی درباره اندیشه، زندگی و آثار سعدی است چاپ شد.این دفتر شامل 16 مقاله تحقیقی به قلم دانشوران و سعدیشناسان ایرانی است که هر کدام، بازگوکننده و راهگشای جنبهای از هنر سخنوری و ژرفای اندیشه سعدی است.
از میان جستارهای دفتر تازه «سعدی شناسی»، نخست باید از نوشته دکتر علیمحمد حقشناس یاد کرد. میدانیم که در گستره ادب فارسی نزد بسیاری از بزرگان ایرانی، گاه به داستانها و حکایتهای جسته گریختهای برمیخوریم که به ظاهر دور از آزرم و چارچوبهای پذیرفتهشده اجتماعیاند.
دکتر حقشناس در مقاله «شجرههای ممنوعه در گلستان سعدی»، موضوع این بخش از ادبیات فارسی را پیش میکشد و آنها را بنا به دلایلی که در مقاله بدان اشاره شده، «ادبیات گلخنی» مینامد و مینویسد که این شاخه از ادبیات با آنچه به آن هجویات و هزلیات میگویند، تفاوت دارد. سپس پرسشهایی از این دست را طرح میکند که چرا ادبیات گلخنی ما همواره با نوعی تسامح و نادیده گرفتن مواجه بوده است و کسی نکوشیده که آنها را از پهنه ادبیات ایران بزداید؟
حقشناس در این مقاله به حدسها و گمانهایی دست مییازد و در نهایت آنچه را که خود میپسندد و با واقعیت ادبیات ما سازگارتر تلقی میکند، پاسخی برای پرسشهایش در نظر میگیرد.
دکتر سعید حمیدیان؛ استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در مقاله خواندنی «تشنیعهای ناروا بر سعدی» به جستوجو و واکاوی این موضوع میپردازد که چرا برخی از روشنفکران ایرانی به سعدی ستیزی برخاستهاند و سخنان ناروایی در حق او به زبان آوردهاند؟
حمیدیان شواهدی نقل میکند و مینویسد که جهان، بلاغت و لطافت سخن سعدی را ستایش میکند و بسیاری از بزرگان اروپایی شیفته طنز او شدهاند؛ اما شگفت است که برخی از روشنفکران ایرانی، همان لطافتهای طنزی را «شوخیهای بارد و عادی» انگاشتهاند و زیبایی کلام او را درنیافتهاند.
آنگاه میپرسد: «چرا سعدی تا بدین اندازه آماج طعن و قدح بوده است؟» سپس برای یافتن پاسخ این پرسش، انتقادهای روشنفکران از سعدی را به دو دسته ملاحظات محتوایی و ملاحظات شکلی تقسیمبندی میکند و به بحثی استدلالی و دانشورانه در اینباره میپردازد. حمیدیان مینویسد که آن نظرگاهها ناشی از تصوراتی نادرست پیرامون تغزل سعدی است.
دکتر امیدعلی احمدی در مقاله مفصل «محتوای جامعهشناختی گلستان سعدی»، با نگاهی نو و روشمند این اثر مشهور سعدی را بررسی میکند و آن را نمونه عالی و مهمی در تاریخ ادبیات ایران میشمارد که تحلیل جامعهشناختی آن، امکان درک و فهم دورهای دشوار و پیچیده از تاریخ ایران را فراهم میکند و زمینهای بدست میدهد تا به توصیف جامعهشناختی از وضع اجتماعی و فرهنگی آن عصر برسیم. برای چنین کاری، او برخی نظریههای جامعهشناسی را مورد توجه قرار میدهد و گلستان سعدی را اثری در نظر میگیرد که پیامد یک واقعه یا پدیده اجتماعی است. نویسنده، نخست دیدگاه صاحبنظران درباره گلستان را فهرستوار میآورد، سپس اوضاع اجتماعی عصر سعدی را بررسی میکند و سیر قهقرایی، آشفتگی و بحران دائمی جامعه آن روز را یادآور میشود و در نهایت به خصلتهای اسطورهای گلستان، تنوع موضوعی و مضمونی حکایات، تناقض نماییها، زبان طنزآمیز سعدی، استفاده از جهانبینی سیستمی و موارد دیگر میپردازد.
وی به این نتیجه میرسد که در گلستان، توصیفی همه جانبه از نهادهای اجتماعی وجود دارد و این توصیفها هر یک به بعدی از ابعاد زندگی اجتماعی مربوطاند. آن چنان که میتوان گفت که سعدی، نه به گوشهای خاص از زندگی، بلکه به گستره حیات فردی و اجتماعی آدمی نظر داشته است.
حسن میر عابدینی محقق فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در مقاله «سعدی و داستاننویسی معاصر» اشاره میکند که حکایتهای سعدی از آن رو اهمیت دارد که تجربیاتی ملموس از زندگی مردم زمانه خود و بازتابی از آداب و رسوم متداول عصر است. سعدی در این حکایتها، سفری ذهنی به جهان داستانی دیگران میکند و سپس آنها را جزو تجربیات خود میآورد.
در سراسر تاریخ ادبیات ایران، نویسندگان فراوانی از این شیوه هنری سعدی سود جستهاند اما داستاننویسان معاصر، آن گونه که میر عابدینی نشان میدهد، در دو بعد «نثر» و «ساختار» تحت تاثیر سعدی بودهاند. نویسندگان سنتگرایی همانند جمالزاده و حجازی از جنبه مضمونی و ساختار پندآموز حکایات سعدی، متاثر شدهاند و نویسندگان نوگرا متوجه امکانات تازهای بودهاند که نثر سعدی پدید میآورده است.
از میان نویسندگان نوگرایی که دلباخته سعدی و بسیار متاثر از او بودهاند، میتوان به ابراهیم گلستان اشاره کرد. عابدینی مینویسد که گلستان شیفته موسیقی کلمات زبان فارسی و از جمله گلستان سعدی بود. از این رو ادبیات داستانی معاصر را نمیتوان ادبیاتی بیریشه و یکسره برگرفته از غرب تلقی کرد. بلکه این ادبیات ادامه ادبیات کلاسیک ماست و از آبشخورهای کهن سیراب شده است.
کامیار عابدی در جستار خود، شکل یابی، غنا و پروردگی زبان فارسی را وامدار گویندگانی میداند که هر کدام نماد این مراحل بودهاند. از آن میان، به تعبیر او، سعدی «آموزگار دوره پختگی زبان ادب فارسی» است. پس تعجبی ندارد که نویسندگان ایرانی همواره از ذهن و زبان او تاثیر پذیرفته باشند.
از عنوان نوشته عابدی هم همین نکته برمیآید. او در مقاله «نثرنویسان معاصر در مکتب سعدی» به شناسایی گروهی از نویسندگان ایرانی سده بیستم میلادی میپردازد که به گمان او کمابیش شاگرد مکتب سعدی بودهاند؛ ادیبانی چون فروغی، نفیسی، یغمایی، اسلامی ندوشن و تاریخنگارانی چون عباس اقبال، باستانیپاریزی و دانشوران فرهنگی چون ایرج افشار. حتی روزنامهنگاران، مترجمان و طنزنویسان معاصر نیز به گمان او در محدوده تاثیرپذیری از سعدی قرار میگیرند.
عزتالله فولادوند در جستار «در ستایش سعدی» خواننده را به اندرزهای سعدی توجه میدهد و پند و نصایح این سخنوران بزرگ فارسی را متاثر از سه موضوع سیاست، خانواده و تهذیب نفس میداند. فولادوند مینویسد که سعدی در اندرزهایش مسایل غیر علمی را به یکسو مینهد و به مسایلی میپردازد که با زندگی عادی ارتباط دارند اما در ژرفای اندیشه او دو صفت به ظاهر متضاد دیده میشود که یکی واقعنگری و دیگری آرمانخواهی است. از این روی شاید بتوان سعدی را «رئالیستی ایدهآلیست» نامید.
دکتر محمد قراگوزلو، سنجش میان اندیشههای سعدی و ابن خلدون را با اهمیت تشخیص داده و در مقالهای به نام «نظریه انحطاط از منظر سعدی و ابن خلدون» آرای این دو را از دید جامعهشناختی بررسی کرده است. هر چند این دو اندیشمند به فاصله یک سده از هم میزیستهاند و آن گونه که نویسنده مقاله متذکر میشود «قیاس تطبیقی» دو اثر «گلستان» و «مقدمه ابن خلدون» دشوار است، اما همانند میان اندیشههای ابن خلدون و سعدی درباره انحطاط، آنقدر هست که بتوان به چنین سنجشی دست زد. سرفصلهای جستار بلند دکتر قراگوزلو موضوعاتی همچون پرهیز از ستم، خشونت، مردمدوستی، نقد هجو آمیز قدرت و... است.
امید کارگری در مقاله دیگر از «سعدیشناسی»، «التفاصیل»، فریدون توللی شاعر معاصر را با گلستان سنجیده و ضمن معرفی ساختار کتاب توللی، اصول نقیضهسازی را در آن اثر بررسیده است. از دید او التفاصیل توللی، نقیضه گلستان سعدی است. نقیضه اصطلاحی است برای نامگذاری محتوای یک اثر. در لغت نیز به معنای مخالفت و وارونه پاسخ دادن شعر یا سخن کسی است.
«سعدی و لافونتن» عنوان جستاری از دکتر جلالالدین کزازی است. او چند حکایت سعدی را با سرودههای لافونتن، نویسنده و سخنور فرانسوی سده هفدهم، کنار هم قرار داده تا نشان دهد که چگونه این ادیب اروپایی سه سده پس از سعدی از اثر او تاثیر پذیرفته است. کزازی سخن سعدی را به آیینتر و هنریتر از سرودههای لافونتن دانسته است.
بررسی حکایتهای سعدی از دید شکل و فرم، موضوع مقاله فاطمه عابدی به نام «ساختمان داستانهای گلستان سعدی» است. نویسنده به این نکته توجه میدهد که بسیاری از حکایتهای سعدی از گونه داستان، به معنای امروز آن، نیستند و بسیاری از آنها از حد «طرح واره» یا «لطیفه» فراتر نمیروند.
عابدی در این مقاله ساختمان یا ساختار حکایتهای گلستان را بررسی کرده و آنهایی را درخور اهمیت شناخته است که از پی رنگ یا روابط علت و معلولی میان حوادث برخوردارند و توصیف موقعیت یا بیان پند و اندرز نیستند.
در این شماره از «سعدی شناسی» مقالهای از استاد درگذشته جلالالدین همایی، به نام «طبله عطار و نسیم گلستان»، تجدید چاپ شده است. هر چند بیش از چهل سال از نگارش مقاله همایی میگذرد اما بازخوانی آن ضرورت دارد، از آن رو که دربردارنده نکتههای خواندنی و به یاد سپردنی است. همایی در این مقاله گلستان سعدی را از منظرهای گوناگون بررسی میکند و به زبان او و نثر مسجعاش میپردازد. سنجش میان نثر سعدی و شیوه نگارش مقالهنویسان، از بخشهای دیگرنوشته اوست.
دو مقاله دیگر دفتر دوازدهم «سعدی شناسی» نیز از دید شناخت منابع و مآخذ مرتبط با سعدی یادکردنیاند. یکی «رویکردهای تازه به گلستان (سال 1376 تا 1385) » از فرزانه معینی که بررسی و تحلیل چند مقاله مهم درباره سعدی و آثار اوست و دیگری «کارنامه سعدی پژوهی» از فاطمه علیزاده که معرفی از کتابهای منتشر شده پیرامون سعدی در سال 1387 است.
از مقالات دیگر این مجموعه باید به «لطایف عرفانی عشق در باب پنجم گلستان سعدی» نوشته دکتر محمدیوسف نیری و «حکایتهای گلستان سعدی از دید مناسبت و کارکرد دو عنصر نثر و نظم در آنها» پژوهش دکتر محمود عبادیان اشاره کرد.
دوازدهمین دفتر از مجموعه «سعدی شناسی» به کوشش کوروش کمالی سروستانی با شمارگان 1000 نسخه و بهای 3 هزار تومان از سوی مرکز سعدی شناسی (شیراز) چاپ و منتشر شده است و در اختیار دوستداران سخن سعدی و ادب پارسی قرار گرفته است.