کد مطلب: ۴۳۸۴
تاریخ انتشار: شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۳

شعر منتشرنشده‌ای از غلامحسین ابراهیمی دینانی

فارس: «غلامحسین ابراهیمی دینانی» جزو شاگردان مبرز امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره) محسوب می‌شود و اندیشه‌های خود را مدیون علامه می‌داند.
او می‌گوید: «علامه فهمیدند که من شعر هم می‌گویم، یک روز از من سؤال کردند و من نیز تصدیق کردم ولی ایشان صراحتاً گفتند که فعلا شعر نگو! من دلیلش را پرسیدم و علامه گفتند که چون فلسفه می‌آموزی، ذهنت تخیلی می‌شود.»
دینانی پس از یک دهه تلمذ نزد علامه طباطبایی و سال‌ها مطالعه و تدبر اکنون به چهره‌ ماندگار فلسفه ایران بدل شده و یکی از برجسته‌ترین اساتید فلسفه اسلامی است. وی گاه‌گاهی شعر هم می‌گوید که یکی از این اشعار منتشر نشده در پی می‌آید:
کجایی ‌ای حبیب امشب به کویَت من سفر کردم
نمی‌دانی چه‌ها با این دل شوریده‌سر کردم
چه شب‌ها بود آن شب‌ها چه شب امشب نمی‌دانم
نمی‌پرسی به ما چون شد شبی را تا سحر کردم
به رسوایی کشید امشب جنون دل که من او را
به کویت بردم و دیوانه را دیوانه‌تر کردم
به بستان خیال دوست خوش در سیر و پروازم
چه غم باشد اگر کنج قفس سر زیر پر کردم
صفای عشق را نازم که مستی می‌دهد دل را
خماری‌ها ز سر بیرون من از این رهگذر کردم
به خونخواری خلایق نسبتم دادند چون هر دم
ز سوز اندرون دامن به خونِ دیده‌تر کردم
شعر مذکور در ارج‌نامه غلامحسین ابراهیمی دینانی تحت عنوان «سالک فکرت» درج شده است و در بیست‌وهفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ارائه می‌شود.

0/700
send to friend
نظرات 1
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    آرش شنبه 30 فروردین 1393
    با یاد خدا برنامه های تلویزیونی استاد دینانی بسیار گیرا است .خدا عمر با عزت عطاشان کند.
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST