شرق: «تاریخ و ادبیات ایران» عنوان مجموعهای است که بهتازگی چند
کتاب آن توسط نشر نی منتشر شده و در آینده هم عنوانهای دیگری از آن به چاپ خواهد
رسید. چند کتابی که تاکنون از این مجموعه منتشر شده، به محمدبن زکریای رازی،
رودکی، شاهنامه ابومنصوری و تاریخ بلعمی اختصاص دارند و نویسنده هرچهار کتاب نیز دکتر
محمد دهقانی است. مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران» بر آن است تا گزیدهای از «بهترین
شاهکارهای ادبی ایران» را همراه با شرح و تفسیر لازم به زبانی ساده و روشن ارائه
کند و میکوشد نشان دهد که «این شاهکارها در کدام فضای تاریخی پدید آمده و متقابلاً
چگونه بر آن تأثیر نهادهاند». این مجموعه صرفاً به تاریخ و ادبیات ایران پس از
اسلام میپردازد و میکوشد تاریخ ادبی ایران را در پیوند با تاریخ عمومی جهان
بررسی کند و «به تحولات فکری و فرهنگی کشورها و اقلیمهایی هم که به نحوی با ایران
در ارتباط بودهاند اشاره کند و بهاینترتیب گسترهای روشنتر برای مقایسه تاریخ
و ادبیات ایران و جهان پدید آورد». سری اول این مجموعه شامل بررسی و زندگی آثار
پنجاه شاعر و متفکر و نویسنده تا پایان قرن هفتم هجری(سیزدهم میلادی) است.
«رودکی، پدر شعر فارسی»، عنوان دومین کتاب از مجموعه
«تاریخ و ادبیات ایران» است؛ محمد دهقانی در این کتاب ابتدا به شرح زندگی و افکار
رودکی پرداخته و سپس گزیدهای از اشعار او را آورده است. گزیدهای که شامل قصیدهها،
غزلها، اشعار حکمتآمیز، قطعهها و مثنویها و ابیات پراکنده است. اگرچه تاریخ
دقیق زندگی رودکی مشخص نیست اما او در دورانی زندگی میکرد که به نوشته دهقانی،
«یکی از بهترین دورههای تاریخ ایران و شاید بتوان گفت درخشانترین عصر تمدن ایران
پس از پیدایش اسلام بود». اطلاعات زیادی از زندگی رودکی در دست نیست اما مشهور است
که او نابینا بوده بااینحال همانطور که در کتاب هم اشاره شده، دستکم در بین
شعرهایی که امروز از رودکی در دست است نشانهای مبنیبر نابینایی او وجود ندارد. دهقانی در بخشی
از مقالهاش درباره رودکی و اهمیت او در شعر فارسی نوشته: «رودکی را باید پدر شعر فارسی بهشمار
آورد. او البته نخستین کسی نیست که به فارسی شعر گفته است. پیش از او و همزمان با
او هم بودهاند شاعران فارسیزبانی که شاید میان مردم عصر خود شهرت و محبوبیتی
داشتهاند اما از آنها شعرهای زیادی برجای نمانده، و آن مقدار هم که هست از حیث
زیبایی و استواری و رعایت اسلوب شعر فارسی در مقامی فروتر از شعر رودکی قرار میگیرد.
در تصویری که شعر رودکی از احوال آدمی و طبیعت بهدست میدهد همان تازگی و اصالت و
طراوتی را میبینیم که گاهی در نگاه حیرتآلود و درعینحال صمیمانه کودکان به جهان
دیده میشود. واژهها و مفاهیم بکر و شفاف و دستنخوردهاند...»
«شاهنامه ابومنصوری» عنوان سومین کتاب از مجموعه «تاریخ
و ادبیات ایران» است که این کتاب نیز با مقدمهای از محمد دهقانی شروع میشود و
بعد از آن مقدمه شاهنامه ابومنصوری همراه با شرح آن آمده است. شاهنامه ابومنصوری، کتابی
است که به همت ابومنصور عبدالرزاق طوسی فراهم آمده و با عنوان شاهنامه ابومنصوری
مشهور شده است. از این کتاب، فقط مقدمهای چندصفحهای باقی مانده که همین چند صفحه
امروز کهنترین نمونه نثر فارسی بهشمار میرود. ابومنصور عبدالرزاق طوسی، یکی از
سپهسالاران سامانی بوده که در منابع قدیمی به نیکی از او یاد شده است. اما پرسشی
که درباره «شاهنامه ابومنصوری» مطرح است این است که چرا از این کتاب تنها مقدمهای
چندصفحهای بهجا مانده است؟ دهقانی در مقدمه کتاب درباره این موضوع نوشته: «اول اینکه
اهتمام عموم ایرانیان به شعر و سخن منظوم موجب میشد که برای نثر و کلام منثور
چندان اهمیتی قائل نشوند و از رونویسی و تکثیر کتابهای منثور، بهویژه اگر مانند
شاهنامه ابومنصوری سنگین و پرورق میبود، خودداری ورزند. دیگر اینکه کتاب پرحجمی که معمری به
دستور ابومنصور فراهم آورده پس از مدتی با حریف قدرقدرتی چون شاهنامه منظوم فردوسی
روبهرو شد و کمکم عرصه را به آن وانهاد و از میدان بهدر رفت...».
چهارمین کتاب مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران» به «تاریخ
بلعمی» اختصاص دارد. «تاریخ بلعمی» را میتوان تدوین متفاوتی از «تاریخ طبری» دانست.
منصوربن روح در سال ۳۵۲
قمری به وزیر خود ابوعلی بلعمی دستور داد که «تاریخ طبری» را به فارسی
ترجمه کند. مترجم در این مقدمه کوتاه شیوه کار را به اجمال توضیح داده است. او در
ترجمهاش، سلسله اسناد هر قصه و نام راویان را که طبری در تاریخ خود به تفصیل
آورده حذف کرده و جز این، بخشهایی را از کتاب طبری کاسته یا بر آن افزوده است.
شکل فارسی کتاب بهگونهای تدوین شده که به نوشته مترجم، هم رعیت و هم سلطان
بتوانند به راحتی آن را بخوانند و دریابند. دهقان در بخشی از مقدمه کتاب درباره
«تاریخ بلعمی» نوشته: «گزارش بلعمی را باید ترجمهای آزاد و درواقع تدوین تازهای
از تاریخ طبری دانست که با حذف و اضافات بسیار همراه است. این ترجمه غالباً ساده و
ظاهراً نزدیک به زبان محاوره مردمانی است که مخاطب اصلی آن بودهاند. کلمات عربی
در آن بهنسبت اندک واژههای اصیل فارسی در آن فراوان بهکار رفتهاند. فعلها و واژههای
اینک مهجوری چون کفیدن، کفانیدن، اوباردن، پرگست، اسپرغم، امرود، شارستان،
فریشتگان، ایدون، ایدر، بدست، مزگت، و... در تاریخ بلعمی بسیار دیده میشوند.
استفاده از شگردهای ادبی، مانند تشبیه و استعاره و سایر صنایع لفظی و معنوی، در آن
بسیار کم و تقریباً نزدیک به هیچ است. از این حیث ترجمه بلعمی را میتوان پیرو سبک
ساده و بیپیرایه طبری محسوب کرد».
دهقانی در این کتاب بخشهای کوچکی از ترجمه بلعمی را
انتخاب کرده و برخی بندها و جملههایی که نبودشان آسیبی به متن نمیزدهاند را
کوتاه کرده است. او شرح و معنی واژهها و عبارات دشوار را نیز در کتاب آورده
است.