سیوسومین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی سنایی با عنوان «سرایندهی طریقالتحقیق کیست؟» با سخنرانی دکتر غلامرضا دهبد چهارشنبه دهم مرداد در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
مثنوی طریق التحقیق را اغلب از جمله آثار سنایی شمردهاند، اما پروفسور بو اوتاس با پژوهش و بررسی دقیق این انتساب را نادرست میداند. کتاب شامل این بحث و نیز متن ویراسته انتقادی طریق التحقیق است و علاوه بر ارائه یک متن ویراسته از متون ادبیات فارسی از نظر شیوه کار نیز ارزشهای روششناسی دارد.
غلامرضا دهبد با اشاره به آنچه در بالا گفته شد، سخنانش را با جملهای شاعرانه اما با دقت علمی از زبان محمدرضا شفیعیکدکنی آغاز کرد و گفت: این استاد پیشکسوت بر این باور است که میتوان ادبیات ایران را به پیش از سنایی و پس از سنایی تقسیم کرد؛ نشان دادن اهمیت این شاعر یک نوع دورانسازی است زیرا اهمیت سنایی باید گویا باشد و دقت علمی داشته باشد. پس از اینکه سالها طریقالتحقیق سرودهی سنایی شمرده میشد، برخی از پژوهندگان و ادبیاتشناسان دربارهی انتساب آن به سنایی شک کردند و بو اوتاس، پژوهشگر نامدار سوئدی، ضمن تصحیح انتقادی و عالمانه، دلایل روشنی را برای این که این اثر نمیتواند از آن سنایی باشد، ارائه کرد. کار بو اوتاس سه ارزش را دربرگرفت: متن انتقادی و سنجیدهی طریقالتحقیق را فراهم و منتشر کرد. با پژوهش خود نکتهای را در تاریخ ادبیات ما و نیز کارنامهی سنایی روشن کرد. شیوه و روش او برای شناخت سراینده واقعی این اثر برای جامعهشناسی ما و پژوهشهای ادبی راهگشا و آموزنده بود.
باید بستر تاریخی آثار سنایی را بیشتر بشناسیم
سنایی استادی است که در جنبههای مختلف شخصیت وی را میبینیم کسی که در شعرش اوجهای تردید ناپذیری از شعر فارسی دیده میشود. کسانی هستند که در حوزه ادبیات ثابت کردند که کتاب «مثنوی طریقالتحقیق» نمیتواند از سنایی باشد و برخی دیگر این استدلال را رد کردهاند، این بحث بستری تاریخی دارد که یکی از این بسترها خود سنایی است. کاری که روی آثار سنایی میتوان انجام داد مشکلات و پیچیدگیهایی است که در آثارش وجود دارد البته این ابهام در شاهنامه هم هست.
درباره آثار سنایی با یک مشکلی روبهرو هستیم، به عنوان مثال نسخههایی از مشهورترین اثر وی «حدیقهالحقیقه» از ۳۸۰۰ بیت تا ۱۴۰۰۰ بیت است. یعنی هم نسخه ۱۴۰۰۰ بیتی دارد و هم نسخه ۳۸۰۰ بیتی. در یک دوره تمام مثنویهایی که بر وزن بحر خفیف «حدیقهالحقیقه» بوده به سنایی نسبت داده شده است. زمینه تاریخی دیگر این است که نسخههای تاریخی چگونه به ما منتقل شدهاند. در قدیم نسخهها دستنویس بوده، کاتب از روی چند نسخه نوشته شده یکی را قبول میکرد. روی برخی نسخهها در طول تاریخ مسائلی مانند گم شدن و سوختن و هم عقاید گوناگون تاثیرگذاشته است. در قرن ۱۱ عبدالطیف عباسی ۸۰ نسخه از«حدیقهالحقیقه» را میخواند و تلفیقی از اینها را ارائه میدهد و ما یک سنت نسخهشناسی به این نوع داشتیم اما از ۱۵۰ سال پیش وارد مرحله جدید شدیم یعنی اروپاییهایی پیدا شدند که زبان فارسی میدانند و ادبیات فارسی خواندند. دستهای پیدا شدند که آثار ادبیات فارسی را به شیوهای علمی تدوین کردند و به ما تحویل دادند. مانند نیکلسون با تدوین کشفالمحجوب. و به ما نشان دادند که شیوه قدیم دیگر جوابگو نیست. از نخسین کسانی که وارد این حوزه شدند علامه قزوینی است.
چه کسی راهنمای اوتاس برای مثنوی طریقالتحقیق شد؟
تصحیح در اروپا به یک فن تبدیل شده است و نسخه واقعی میتواند مبنای هر پژوهش، داوری و نقد ادبی باشد. تذکره تاریخ ادبیات ما است اما هرکس گذارش به تذکره افتاده باشد مشاهده میکند که چه مقدار افسانه و روایتهای بی پایهای در آن است. در ۱۹۷۳ اوتاس تطبیقی درباره کتاب «مثنوی طریقالتحقیق» انجام میدهد و دو کتاب مفصل درباره این اثر دارد. در یکی از کتابهای خود این مثنوی را تصحیح کرده، صرف نظر از اینکه مؤلف این اثر کیست؛ بر اساس نسخ یک شیوه منطقی و سنجیده، یک چاپ انتقادی، قابل استفاده، سرمشق و الگو ارئه داده. او همچنین بحثی درباره مؤلف و درباره کتاب «مثنوی طریقالتحقیق» انجام داده است.
احمد آتش، شرقشناس، نخستین کسی است که گفته «مثنوی طریقالتحقیق» نمیتواند از سنایی باشد و این راهنمایی شد برای اوتاس تا تحقیق درباره این مثنوی را آغاز کند. اوتاس متن تصحیح شده و انتقادی علمی از «مثنوی طریقالتحقیق» به جامعه ما داده است؛ شیوهای در تصحیح و یافتن مؤلف بهکار گرفته است که این شیوه الگو است. همچنین ارزش روششناسی برای ما دارد. این کتاب را سالها به عنوان یکی از آثار سنایی دانستهاند. اوتاس شواهد درونی و بیرونی را برای رد این استدلال میآورد؛ از شواهد بیرونی به این موضوع اشاره دارد که تا قرن ۱۰ در هیچکدام از تذکرهها اسمی از «مثنوی طریقالتحقیق» به عنوان اثری از سنایی نیامده. از یک جایی به بعد در تاریخ این اثر را متعلق به سنایی دانستند به این دلیل که این مثنوی با همان موضوعات ذهن سنایی که آمیزهای از عرفان و اخلاق است و در بحر خفیف سروده شده است.
اوتاس در شواهد بیرونی از تاریخ مرگ سنایی گفته است
«مثنوی طریق التحقیق» با «حدیقه الحقیقه» از نظر سبک بسیار به هم شباهت دارند و اما اختلافاتی هم دارند. احمد فروزانفر درباره اختلاف این دو اثر میگوید آن روح تجبر که در «حدیقهالحقیقه» وجود دارد در مثنوی نیست بلکه اینجا لحن ملایم و آرامی است که گویی کس دیگری سراینده آن است. هرکسی هم خواننده آثار سنایی باشد متوجه تفاوت این مثنوی با آثار سنایی خواهد شد. اوتاس در شواهد بیرونی از تاریخ مرگ سنایی گفته است که مرگ سنایی را بین ۵۲۵ تا ۵۴۰ دانستهاند و تاریخ تألیف این مثنوی در متن به صراحت ۵۲۸ نوشته شده است اگر تاریخ مرگ سنایی ۵۲۵ باشد طبعاً نمیتواند این اثر را در ۵۲۸ نوشته باشد اما مشکل آنجاست که تاریخ مرگ این شاعر به طور دقیق مشخص نیست و این بحث معتبری برای این استدلال نیست. شواهد درونی وجود دارد که اوتاس به آن اشاره کرده است. اولیا چلبی در قرن ۱۱ نخستین کسی است که میگوید این مثنوی منسوب به سنایی نبوده و برای شیخ اوحدالدین بن حسن بن النخجوانی کرمانی است. اوتاس بیان میکند که شاعر بیتی را سروده که در آن از کلمه نخجوان استفاده کرده است پس میتواند منسوب به النخجوانی کرمانی باشد.
عبارتهای کلیدی سنایی و سامان دادن تفکر صوفیانه
در مثالی دیگر شاعر در بیت اول شعری که سروده نوشته است نشنیدی که آن حکیم چه گفت و در بیت دوم، بیتی از شعر سنایی را آورده؛ آیا ممکن است شاعری به خود بگوید حکیم و بیتی دیگر از اشعارش را تکرار کند؟ در قسمتهایی از این مثنوی شاعر از اوضاع بد روزگارش بسیار مینالد و از زن و فرزندانش میگوید در حالی که سنایی زن و فرزندی نداشته و مورد توجه شاهان بود. اوتاس مطرح میکند که اگر اثری را از یک فرد گمنام به یک فرد مشهور نسبت بدهند طبیعی است تا این که اثری را از یک فرد سرشناس به یک آدم گمنام نسبت بدهند. شفیعی کدکنی در کتابی که درباره قصاید سنایی نوشته است ۴ مثنوی را منسوب به سنایی دانسته و سه مثنوی دیگر را مطلقاً از سنایی نمیداند در حالی که در تذکرهها بسیاری از مثنویها را متعلق به سنایی خواندند. اوتاس در کتاب خود چندین صفحه جدول از اختلاف نسخ آورده است. همچین «مثنوی طریق التحقیق» ۹۴۸ بیت دارد. و با بسمالله الرحمن الرحیم شروع شده و قسمتهایی در وحدانیت خدا، مناجات، مدح پیامبر و چهار خلیفه دارد و مباحث عرفانی و اخلاقی خاصی را مطرح میکند. فکر میکنم این مثنوی را میتوان به عنوان یک واحد درسی خواند و در آن طریقه فکر کردن صوفیان را نشان داد.
بحثها یا مباحث یا عرفانی است یا اخلاقی، بعضی از اینها حدیث و یا آیهای را شرح داده است. در رضا و تسلیم و کلا عبارتهای کلیدی است که تفکر صوفیانه را سامان میداده و اینجا آمده است. ما مثل خیلی چیزهای دیگر وارد مرحله جدید ادبیات فارسیشناسی میشویم. در گذشته گاهی کتاب چاپ میشده که روی جلد آن نوشته میشده بر اساس نسخه معتبر اما هیچ اسمی از آن نسخه برده نشده است و این در حالی است که در مورد حافظ و شاهنامه و مثنوی نیز چنین سخنی آمده است. امیدواریم که تکوین تاریخ در این زمینه شکل گرفته باشد و امروزه تاریخ ادبیاتشناسی ما به شکل تخصصی فعالیت کند و در این زمینه کارهای علمیتر انجام شده است.
دهبد سخنانش را با خواندن غزلی شگفتانگیز از سنایی به پایان رساند. غزل شگفتانگیزی که سنایی از زبان شیطان نقل میکند و دارای ظرافت زبانی و هنجارشکنی ادیبانهای است که شیطان مینالد و میگوید مشکل من چیزی دیگری است و من رقیب عشقی داشتهام والا من موجود بدی نبودهام.
نگاهی به فعالیتهای اوتاس در زمینه سناییشناسی
اوتاس در سال ۱۹۵۹ شروع به مطالعهی زبانهای ایرانی برای شرقشناس مشهور سوئدی اچ اس نیبرگ در اوپسالا بوده و در سال ۱۹۷۳ از پایاننامهی دکتری خود دفاع کرد. پایاننامهی او ویرایشی منتقدانه از شعر کالسیک صوفی طریقالتحقیق به زبان فارسی است که منتسب به سنایی است. وی مطالعات متعددی از صوفیگری فارسی را منتشر کرده است. در حوزهی ادبیات، اوتاس هم منتخب آثار کلاسیک فارسی همچون مولانا و ابوالقاسم فردوسی و هم نویسندگان معاصر ایرانی همچون محمد علی جمالزاده و صادق هدایت را مورد مطالعه قرار داده است. در سال ۱۹۶۵ ترجمهی سوئدی داستان کوتاه هدایت تحت عنوان بوف کور را پدید آورد. کل ترجمهها و مقالات اوتاس در باب ادبیات فارسی در دو جلد در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، ادبیات فارسی: مقالات و ترجمهها که توسط دانشجوی سابق ایرانی وی اشک داهلن ویرایش شد. در سال ۲۰۱۲ منتخبی از مقالات بو اوتاس در باب ادبیات فارسی منتشر کرده بود. ادبیات فارسی مقالات را میتوان به عنوان اولین مقدمهی گسترده بر ادبیات فارسی در نظر گرفت و منتخبی از ترجمههای وی، ادبیات فارسی ترجمههایی که برای اولین بار تصویری از شاهکارهای زبان فارسی را به زبان سوئدی ارائه میکند.