چهلودومین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی سنایی به تحلیل و بررسی «جایگاه استاد محمدتقی مدرسرضوی در تصحیح و تفسیر آثار سنایی» و رونمایی از تصحیح جدید حدیقهالحقیقه به همت دکتر محمدجعفر یاحقی و دکتر مهدی زرقانی اختصاص داشت که با حضور دکتر محمدجعفر یاحقی، دکتر مهدی محبتی و دکتر مهدی زرقانی چهارشنبه ۲۵ مهر برگزار شد.
بیتردید مهمترین گام برای هرگونه تحلیل و استنتاج از اثر کلاسیک ادبی در مرتبهی اول، ارائهی متنی منقح و مستند از آن اثر است. بدون دستیابی به اصل گفتهها یا متنی نزدیک به اصل، هرگونه برداشت و تحلیل و تفسیر، قدم نهادن در جادهای مهآلود و لغزان است که نمیتوان مطمئن بود ره به کجا خواهد برد. در تصحیح و معرفی آثار سنایی، استاد مرحوم مدرس رضوی بیش و پیش از همه تلاش کرد و با تحمل رنجهای طاقتسوز آثاری نسبتا مستند و منقح از آنها ارائه داد که کماکان مورد استناد اهل تحقیق و علاقهمندان آثار سنایی است.
حدیقه سنایی مورد توجه اهل ادب بوده است
محمدجعفر یاحقی، یکی از مصححان کتاب حدیقهالحقیقه سنایی گفت: سرودههای سنایی در ادبیات بسیار مهم است؛ بهویژه که به نظر ما نقطه عطفی در مطالعات ادبی است و در حوزه عرفانی، تحول غزل، شعر و قصیده فارسی نقش بسیار اساسی داشته است. حدیقه سنایی همیشه مورد توجه اهل ادب بوده و یکی از مهمترین کتابهای سنایی و نظم و شعر فارسی است که تاثیرات خاص خود را در فضای فرهنگی ایران و اندیشه ادبیات ما گذاشته است چنان که تأثیرش هم بر عطار، هم بر مولوی و هم بر دیگران مشهود است. در لغتنامه دهخدا استشهادهای فراوانی بر آثار سنایی به طور عام و حدیقه به طور خاص شده است. حدیقه از همان آغاز و زمان حیات سنایی، مورد توجه بوده و از شاعران بسیار نزدیک به زمان سنایی آثاری داریم که به نظر میرسد تحت تأثیر حدیقه است.
مثلاً در کشفالاسرار میبدی که تقریبا همزمان با سنایی است، ابیاتی از حدیقه آمده است یا مثلا احمد غزالی هم تقریبا همزمان با حدیقه سنایی است، اما ردپای سنایی در آثار احمد غزالی دیده میشود. حدیقه واپسین اثر سنایی است که سالهای آخر عمر با آن درگیر بوده است و طبق بعضی روایات موجود، سنایی تا آخرین لحظات عمر خود حدیقه را سروده است و شاید به همین دلیل بعضیها بر این باورند که حدیقه ناتمام است و اگر سنایی وقت داشت و حیاتش اجازه میداد، میتوانست آن را ادامه دهد و تکمیل کند. اگر این فرض درست باشد، طبیعی است که این کتاب در زمان حیات سنایی تنظیم نشده یا به عبارت دیگر صورت منقح آن به تأیید شاعر نرسیده است.
کتاب پروفسور دوبروین مهمترین منبع سناییشناسی است
آثار سنایی توسط دیگران و حتی پس از مرگ این شاعر پرآوازه تنظیم شده است. به طور مشخص، شخصی به نام محمدبن علیبنرفاع، که از دوستان نزدیک و از شاگردان سنایی بوده، حدیقه را تنظیم و به سلطان غزنوی عرضه میکند. در واقع صورت نهایی حدیقه تبویب و تنظیم محمدبن علیبنرفاع است. مسئله تنوع نسخهها و اختلافاتی که در نسخههای خطی حدیقه وجود دارد هم ناشی از تغییر و تبدیلهایی است که در آنها صورت گرفته و اینکه خود سنایی نتوانسته در آخر عمر، صورت منقح از کار خودش ارائه کند. همچنین به نظر میرسد که بعداً تحریرهای مختلفی از سنایی مورد استفاده کاتبان و ناسخان قرار گرفته و ما امروز نسخههای متفاوت و گوناگونی با تعداد ابیات مختلف و متنوع و حتی گزیده یا کوتاه شده از آثار سنایی روبهرو هستیم. به همین دلیل نسخههای حدیقه با هم اختلاف دارند.
به عنوان نمونه پروفسور دوبروین درباره آثار سنایی کارهای ارزشمندی انجام داده است. کتاب او درباره سنایی یکی از مهمترین منابع سناییشناسی و بهویژه راجع به حدیقه است. در این کتاب درباره حدیقه، نسخههای آن، چاپهای گوناگون، تاثیرات و ابعاد مختلف آثار خیلی خوب کار شده و همچنین نظریههایی که دوبروین در این کتاب داده، بسیار مهم است. بنابراین در کنار استاد مدرسرضوی باید از استاد دوبروین هم به عنوان سناییشناس خارج از کشور یاد، تقدیر و تجلیل کنیم. از نسخههایی که پروفسور دوبروین، جمعآوری و پیشنهاد کرده در تصحیح این اثر بهره بردهام. البته ما همه نسخههای حدیقه را جمعآوری کردیم و از بین آنها، ۷ نسخه را انتخاب کرده و در این تصحیح استفاده کردیم. از حدیقهالحقیقه سنایی چاپهای هندی هم صورت گرفته است. پیش از این چاپهایی که در ایران از آن صحبت شده است، حدیقه در هند نیز چاپ شده است. به نظر من هندوستان در امر چاپ و نشر کتابهای فارسی پیشتاز است و بسیاری از کتابهای ما نخستینبار در هندوستان چاپ شده است.
نخستین چاپ مهم حدیقهالحقیقه کتاب مدرسرضوی است
زمانی که انگلیسها به هند رفتند، با گنجینه عظیم نسخ خطی فارسی مواجه شدهاند و شاید یکی از دلایلی که انگلیسیها، بعدا آنقدر به ایرانشناسی و فرهنگ ایران توجه کردند، همین گنجینهای بود که در هندوستان از نسخ فارسی میدیدند و بعداً بسیاری از این نسخ را به انگلستان منتقل و در آنجا آرشیو کردند. چاپ حدیقهالحقیقه در ایران نیز سیر تاریخی خود را دارد. در ایران نخستین چاپ مهم حدیقه، همان چاپ مرحوم مدرسرضوی است که در سال ۱۳۲۸ منتشر شده و مدتها در اختیار سناییپژوهان و محققان بوده است.
این کتاب در سال ۱۳۵۹ از سوی انتشارات دانشگاه تهران دوباره به چاپ رسید که زندهیاد مدرسرضوی در مقدمه آن از کمبودهای اثر گفته بود که به علت ضعف بینایی و... موفق به رفع آن ضعفها نشده است؛ همین دغدغهای که مدرسرضوی داشت، سبب شد که فکر کنیم از نظر او هم این کتاب کامل نبوده و نیاز به تجدید نظر دارد، در نتیجه همین امر ما را گستاختر کرد که قدم در این راه بگذاریم و این کار را انجام دهیم که حاصل کار را انتشارات سخن چاپ کرده است. سر تعظیم فرود میآورم بر آستان استاد بزرگ شادروان مدرسرضوی که سنگ بنای بزرگی را گذاشت؛ هم سناییشناس و هم خواجهنصیرشناس بزرگی بود و شاگردان زیادی را در دانشگاه تهران تربیت کرد که همه مدیون او هستند. روانش شاد که راه درستی را آغاز کرده و ما اگر قدمی برداشتهایم جای پای اوست و هیچ کار تازهای نسبت به کار او نکردهایم.
حدیقهالحقیقه سنایی دو تحریر متفاوت دارد
مهدی زرقانی از دیگر مصححان حدیقهالحقیقه نیز سخنانش را با ادای احترام به مرحوم مدرسرضوی، پروفسوردوبروین و همچنین استاد شفیعیکدکنی که در حوزه سناییپژوهی کتابهایی نوشتهاند، آغاز کرد و گفت: به نظر ما حدیقه دو تحریر متفاوت دارد، یک تحریر مفصل و یک تحریر مختصر و هر کدام از اینها خانوادهای از نسخه دارند. تحریر مختصر حدود ۵ هزار بیت است که مریم حسینیان آن را چاپ کرده و تحریر مفصل حدود ۱۱ هزار بیت است که ما به آن پرداختهایم. اما جالب است که حتی در تحریر مفصل هیچ دو نسخهای را پیدا نکردیم که نظم ابواب آن مثل هم باشد. پروفسور دوبروین نکتهای را مطرح کرده است که در جامعه عصر سنایی دو طبقه اجتماعی قاضیان و واعظان خیلی مورد احترام بودند و نسخههای حدیقه از نظر نظم مطالب باید به این مساله نزدیک باشد.
رتوریک حدیقه کاملا مناسب حال واعظان است، یعنی برتر بودن طبقه اجتماعی واعظان در جامعه، خودآگاه یا ناخودآگاه سنایی را متوجه این نکته کرده که رتوریک حاکم بر حدیقه را از نوع متناسب با ژانر وعظ انتخاب کند و باز به همین خاطر است که در حدیقه حکایتهای طولانی که نیازمند بحثهای طولانی است، نمیبینید. اساساً حدیقه ژانری نیست که حکایت در آن غلبه داشته باشد، بلکه برعکس بیشتر تمثیل و مثل در آن غلبه دارد. زمینه غالب حدیقه، تمثیل است؛ نه داستان و حکایت، چنانکه در عطار و بعد از آن در مثنوی مشاهده میکنیم. میتوان گفت علت این تمثیلگرایی سنایی هم به این خاطر است که متناسب با ژانر وعظ است و واعظان منبری میتوانند از این اثر بیشترین بهره را ببرند.
سنایی در حدیقهالحقیقه یک عارف نیست بلکه حکیم است
در پژوهشی که تاثیر سنایی در آثار بعدی او بررسی شده هم این نکته مشاهده میشود که آن بافتهایی که بیتهای سنایی را از حدیقه استشهاد کرده بودند، بیشتر بافتهایی است که متناسب با ساختار وعظ است. یعنی وقتی یک شاعر یا نویسنده، آن جا که میخواهد وعظ کند به حدیقه سنایی متصل میشود؛ بنابراین میتوانیم بگوییم حدیقه اثری است که با رتوریک وعظ سروده و تدوین شده است، و جالبی کار سنایی این است که این موضوع هیچ صدمهای به ماهیت و هویت معنایی متن وارد نمیکند، اگر هم در نسخههای مختلف حدیقه جابهجایی مطالب را میبینیم، این جابهجایی خصلت ژانری است که سنایی در آن میسراید. ورودی حدیقه، ورودی عرفانی نیست و بحث کلام است؛ درست برعکس مثنوی که ورود آن با عرفان است. سنایی تنها عارفی است که به او حکیم میگویند و به نظر میرسد بیشتر به حکیم معروف است تا عارف. در حدیقه با کمال تعجب مدخلها و فصلهایی میبینید که در هیچ اثر عرفانی دیگر به این شکل نمیبینید.
مثلاً حدیقه بابی درباره بیماریهای مختلف دارد و در باب بعدی دارو برای آن بیماریها که وقتی وارد این بابها میشوید، اصلاً فضای عرفانی ندارد. همچنین در ادامه بابی به نجوم اختصاص داده و بابی هم درباره تعبیر خواب دارد که به کلی به عرفان مربوط نمیشود. وقتی سنایی که لقب حکیم دارد، با سنایی که حدیقه را با کلام شروع میکند و سنایی که در اثر خودش به موضوعات مختلفی پرداخته را کنار هم میگذاریم، به نتیجه میرسیم که سنایی قصد داشته یک دایرهالمعارف از دانشهایی که داشته و در زمان او رایج بوده در حدیقه بیاورد، بنابراین حدیقه سنایی خصلت دایرهالمعارفی پیدا کرده است و نخستین اثر منظوم هم هست که این خصلت را دارد. به این ترتیب من سنایی را در حدیقه در درجه اول یک عارف نمیبینم، بلکه او یک حکیم است.
سنایی به قدری شاعر دوره گذار است و به قدری ویژگیهای دوره گذار را درونی خودش کرده که به هیچ ایدئولوژی و گفتمان خاصی تن نمیدهد و تسلیم هیچکدام نمیشود. اساساً بر فراز همه ایدئولوژیها حرکت میکند و از همه آنها بهره میبرد، لذا در حدیقه هم صدای ابنسینا را میشنوید و هم صدای غزالی. به تعبیر یکی از استادان، سنایی در حدیقه اساساً یک شخصیت شیشهای دارد، یعنی کاملاً خودش را به نمایش گذاشته و اصلا خودش را سانسور نمیکند، عظمت و بزرگی سنایی به این است که هیچ ایدئولوژی نتوانسته او را در خودش زندانی کند. خدای سنایی در حدیقه بیشتر خدای جبار است، در حدیقه خدای متکلمان را مشاهده میکنیم. اگر کسی خواست تصویر خدای عارفان را در سنایی ببیند، باید سراغ غزلهای او برود، چرا که در غزل خدای عارفانه مطرح شده است.
اینکه استاد ما گفته سنایی شاعر دورانساز است، یک تعارف و تعریف نیست، چرا که سنایی واقعاً طراح بوطیقای غزل عرفانی است و به راحتی میتوان دید که پایهای که سنایی در غزل گذاشت، در عطار و مولوی گسترش یافت و در حافظ به اوج رسید. بنابراین سنایی در غزلهایش بوطیقای غزل عرفانی را طراحی میکند و واقعا فوق العاده هم طراحی میکند. نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که ما نباید نقش و عمل لهجه یا گویش را در تصحیح نادیده بگیریم. یکی از خوش اقبالیهایی که ما داشتیم، این بود که در بسیاری از مواقعی که به همراه دکتر یاحقی در حال تصحیح حدیقه بودیم، دانشجویان دکتری افغانستانی ما هم همراهمان بودند و بسیاری از گرههای متن را حل کردند.
حدیقه از همان بدو پیدایش تاثیر فراوانی داشته است
مهدی محبتی نیز گفت: تصحیح جدید حدیقهالحقیقه توسط یاحقی و زرقانی فرزند جدیدی است که به ادبیات هدیه دادهاند و این مساله اهمیت بسیاری دارد. عجیب است که حدیقه از همان بدو پیدایش تاثیر فراوانی داشته و ما کمتر کتابی در زبان فارسی داریم که به اندازه حدیقه زود تاثیر گذاشته باشد. حتی بر کسانی جوانتر از خود سنایی، مثل احمد غزالی موثر بوده که در سوانح بیتی از حدیقه آورده است.
همچنین در یکی از معروفترین نسخههای کلیله و دمنه هم تاثیر سنایی و حدیقه را میبینیم یعنی در کلیله و دمنه که کلاسیکترین و معتبرترین متن ادبیات فارسی است، از حدیقه نه یک بیت که یک حکایت داریم و از این میتوان میزان تأثیر سنایی را نتیجه گرفت. سنایی در متون مختلف ادبی و غیرادبی در ادوار مختلف تا جامی و عصر معاصر تاثیر بسیاری داشته است. نخستین اظهار نظر عجیب و غریب نسبت به حدیقه را در افلاکی میبینیم که داستانی روایت میکند و در آن حکایت میبینیم که تصور اصحاب مولانا این است که حدیقه سنایی عصاره و چکیده قرآن است.
حدیقهالحقیقه سنایی در منتهای درجه زیبایی و معناست
در همان زمان شمس تبریزی است که در مقالات خود ۱۸ بار از سنایی یاد میکند که چهار بار آن ابیات حدیقه را میآورد ولی باید توجه داشت که نگاه شمس مثل مولانا سرسپردگی محض نیست و دارای طیف مختلفی است. مثلا در جایی دو بیت از خاقانی را از کل حدیقه و دیوان سنایی برتر میداند. مدرسرضوی بر این باور است که حدیقهالحقیقه سنایی در منتهای درجه زیبایی و معناست و در جایی نکته ظریفی دارد که میگوید تا کسی چندین بار مثنوی مولوی را که در واقع تفسیر و شرح ابیات حدیقه است، نخواند و تامل ننماید، بر حقیقت حدیقه مطلع نشود.
یعنی اگر کسی میخواهد حدیقه را بفهمد از مولانا وارد شود بعد سراغ عطار برود و در نهایت به حدیقه برسد. نمونههای دیگری نیز از اظهار نظر شاعرانی چون سعدی درباره حدیقه سنایی وجود دارد. همه این اظهارات، ما را به اینجا میرساند که در واقع حدیقه چه موافق و چه مخالف آن باشیم، کتابی فوق العاده مهم و بسیار تاثیرگذار است. مثلا وقتی که حدیقه به وجود میآید، مخزن الاسرار نظامی و بعد اسرارنامه عطار برانگاره حدیقه به وجود میآیند. درواقع تاثیرگذاری آن، آنقدر زیاد است که میتوان در این زمینه کتابی نوشت.
چرا سنایی ذهن داستانپردازی ندارد؟
علیاصغرمحمدخانی نیز ضمن گرامیداشت یاد محمد دبیرسیاقی گفت: مرحوم مدرسرضوی به عنوان نخستین مصحح حدیقهالحقیقه سنایی است. وی درباره سنایی چندین اثر دارد و اولین کسی است که در روزگار ما تصحیح حدیقه را انجام داده و در کنار سنایی، یکسری کار هم درباره خواجه نصیرالدینطوسی دارد، بنابراین مرحوم مدرسرضوی نقش مهمی در معرفی دو شخصیت سنایی و خواجه نصیر به مخاطبان و جامعه علمی و فرهنگی کشور داشته و دارد. تصحیحاتی از حدیقه در فاصله تصحیح مدرسرضوی در سال ۱۳۲۸ منتشر شده تا تصحیحی که این هفته از حدیقه به چاپ رسیده است. اساس کار محمدجعفر یاحقی و مهدی زرقانی در تصحیح جدید، نسخه منچستر و ۵ نسخه دیگر از حدیقه است. مولفان مقدمه مبسوطی نزدیک به ۸۰ صفحه راجع به سنایی در این تصحیح نوشتهاند و بحثی دارند درباره اینکه سنایی نقطه عطف شعر فارسی است و همچنین به اینکه حدیقه مهمترین اثر سنایی است، اشاره شده و نگاهی هم به زندگی، آثار و سویههای شعر سنایی دارد.
مسئله دیگری که در مقدمه اشاره شده، مسئله تضادهای مفهومی است. خدای سنایی و دو مفهوم کلیدی زهد و معرفت در آثار سنایی از دیگر مسائلی است که در مقدمه حدیقه به آن پرداخته شده است. همچنین به مسئله اخلاق و بلاغت در حدیقه و اینکه چرا سنایی ذهن داستانپردازی ندارد اشاره شده است. بحث دیگری که خیلی هم مهم است، مسئله حضور سنایی در آثار دیگران بعد از خودش است، که چه در میان فیلسوفان و چه در میان شاعران خیلی گسترده مطرح بوده و از آن طرف هم این مطرح شده که چه کسانی قبل از سنایی بر او اثر گذاشتهاند. در مجموع اینها موضوعاتی است که در مقدمه تصحیح جدید از حدیقه به آن پرداخته شده است. در این یک سال که درباره سنایی مطالعه و بحث میکردیم، با وجود اینکه درسگفتارهایی درباره سنایی را یک سال ادامه دادیم، باز احساس میکنم که باید ده سال دیگر آثار سنایی را بخوانیم تا بتوانیم او را بشناسیم. یعنی آثار سنایی، تاثیرگذاری و جایگاه او در ادب فارسی جای بحث بیشتری دارد.
نگاهی به تصحیح جدید حدیقهالحقیقه سنایی
حدیقهالحقیقه در مقایسه با دیگر آثار پرارزش سنایی هم چون غزلها و قصائدش از همه نامورتر و مورد قبول طبایع مردمان بیشتری در طول سدههای متوالی بوده است. موضوعات این کتاب، علاوه بر ستایش خدا و پیامبر و خاندان و اصحاب او، درباره عقل و علم و حکمت و عشق است. حدیقه الحقیقه از منظومههایی است که بر بسیاری از شاعران تأثیر گذارده است. سنایی با سرودن این منظومه، باب تازهای را در سرایش منظومههای عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود. شاعران بزرگی همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفهالعراقین و مخزنالاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند و سالها بعد، عطار و مولوی سرایش مثنویهای عرفانی را به اوج تکامل رساندند.
از سالها پیش به مناسبتی توجه مصححان کتاب حاضر به موضوع تصحیح تازهای از حدیقه سنائی جلب شده بود. مشکلات متن مدرس و دشواریهای موجود در متن آن چاپ و تاکید خود وی بر ضرورت تجدیدنظر در آن از یک طرف و پیدا شدن نسخههای کهنی که دبروین معرفی کرده بود و نشر چاپ منقح متن پنج هزار بیتی و مختصر حدیقه از طرف دیگر، میتوانست سلسله جنبان این مهم باشد. نسخه عکسی چاپ کابل را در شادروران غلامحسین یوسفی در سال 1356 ش. که برای شرکت در کنگره سنایی به افغانستان رفته بود، از کابل آورده و از چند سال پیش در اختیار مصححان کتاب حاضر بود.
نسخه خطی کتابخانه جان رایلندز منچستر با تاریخ آخر شوال 681 و نسخه خطی کتابخانه دانشگاه هایدلبرگ با تاریخ 687 نیز در این فاصله شناسایی شده بود که شادروان مدرس آگاهی از آنها نداشته و بنابراین در چاپ وی، از آن استفاده نشده است. سرانجام با دستیابی به لوح فشرده چند نسخه از نسخ اهدایی دبروین به دانشگاه لیدن به پایمردی و راهنمایی خود ایشان، کار تصحیح حدیقهالحقیقه آغاز شد. اکنون تصحیح جدید متن ده هزار و هشتصد بیتی حدیقه سنایی براساس نسخه منچستر که کهنترین نسخه متن تفصیلی حدیقه است. با مقایسه با پنج نسخه کهن دیگر و ضبطها و تفاوتهای ویژه با چاپهای قبلی و شرح و تعلیقات و فهارس از سوی انتشارات سخن منتشر شده است.