کد مطلب: ۱۶۹۶
تاریخ انتشار: شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۱

بازگویی داستان‌های سفر در آثار عطار

آناهید خزیر: بیست‌ویکمین مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ی عطار به بررسی سفرهای آیینی در منظومه‌های عطار (منطق‌الطیر، مصیبت‌نامه، الهی‌نامه) اختصاص داشت و دکتر مریم حسینی عصر روز چهارشنبه (۱۶ فروردین) به بررسی گسترش مفهوم «خود» و تکامل خویشتن به‏ یاری «اسطوره» در آثار عطار پرداخت.
حسینی در این درس‌گفتار بر اساس نظریه‌های اسطوره‌شناختی کمپبل و یونگ اسطوره‌های آیینی طلب و تشرف و آزمون، مرگ و مفهوم قربانی، هبوط و سفر به سرزمین مرگ و نیستی و آگاهی بر نیمه‏‌های ناپیدا، احیاء و رستاخیز، تولد دوباره و نجات‏ انسان، جاودانگی و خداگونگی را بررسی کرد.
حسینی در ابتدای سخنانش گفت: واژه‌ی «سفر» یکی از مدخل‌های فرهنگ نماد‌ها است. چهار پنجم داستان‌های جهان نیز دارای بن مایه و موتیف سفر هستند. سفر‌ها،‌گاه آفاقی و بیرونی‌اند، مانند سفرنامه ناصرخسرو و سفرنامه ابن‌بطوطه. گاهی نیز سفر، تخیلی و خیالی است، مثل داستان رابینسون کروزئه یا سفرهای گالیور. بن‌مایه‌ی اصلی همه‌ی این سفر‌ها، مطالعه‌ی همه جانبه‌ی درون بشر است و نویسنده خواسته است که آرزوهای خود را بازگو کند اما دسته‌ای از سفر‌ها، علمی ـ تخیلی است، مانند سفرهای ژول ورن. بخش دیگر از سفر‌ها، انفسی است. این دسته از سفر‌ها، گزارش مراحلی است که یک قهرمان پشت سر می‌گذارد تا گنجی را پیدا کند. چنین نمونه‌هایی را در اسطوره‌ها، به فراوانی می‌توان دید. از داستان اودیسه گرفته، که یک سفر دریایی است، تا داستان هفت‌خوان رستم و اسفندیار و داستان کیخسرو. خود زندگی اسفندیار نیز یک نمونه از سفرهای آیینی است. حتا چنین بن‌مایه‌ای را در داستان‌های عامیانه هم می‌بینیم. مانند داستان‌های هزار و یک شب، یا داستانی که قهرمان آن یک بحری است، همانند «سندباد نامه»، یا «سمک عیار» و «حاتم نامه».
ادبیات ایران و داستان‌های رمزی سفر
بخش مهمی از داستان‌های سفر در ادبیات ایران، سفرهای عرفانی است. یک نمونه‌ی آن «معراج‌نامه»هاست که خود بحث بسیار مفصلی است. داستان‌های رمزی ابن سینا «حی بن یقظان» و «رساله الطیر» و نیز داستان‌های سهروردی، مثل «عقل سرخ» یا «آواز پر جبرییل» را هم باید نام برد. به ویژه باید از «قصه الغربت» یاد کرد که نمونه‌ی عالی این گونه داستان‌های سفری عرفانی است. در ادبیات منظوم ایران نیز نخستین کسی که داستان رمزی سفر را نوشت، سنایی است و کتاب «سیر العباد» او. بعد از او عطار چنین داستان‌هایی را می‌نویسد. سه منظومه‌ی اصلی او «الهی‌نامه»، «منطق‌الطیر» و «مصیبت نامه»، بازگویی داستان‌های سفر است. عطار همه‌ی داستان‌های آفاقی و انفسی خود را در این سه منظومه آورده است.
اما سفر آیینی، سفری است که با مناسکی همراه است و گذر از مراحلی را شامل می‌شود. ژوزف کمپبل در کتاب «قهرمان با هزار چهره»، که ترجمه‌ی فارسی بسیار خوبی از آن در دست است، توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان این گونه سفرهای آیینی را بهتر شناخت. او نمونه‌های فراوانی از اسطوره‌ها، به ویژه اسطوره‌های یونانی، را مثال می‌آورد و از ادبیات شرق، تنها به داستانی از هزار و یک شب می‌پردازد. در چنین سفری (سفر آیینی)، سالک باید مناسکی را طی کند تا به گنج پنهانی دست پیدا کند. گذر او از مراحل سفر، در اصطلاح «مناسک گذر» نامیده می‌شود. در فرهنگ ایران و تصوف اسلامی هم داستان‌های ریشه‌داری از سفرهای آیینی و چنین مراحل‌گذاری، می‌توان یافت. بسیاری از کتاب‌هایی که درباره‌ی تصوف‌اند، فصلی نیز درباره‌ی «آداب سفر» دارند. مانند «آداب الصوفیه» نجم‌الدین کبرا و باخرزی یا «التصفیه فی احوال المتصوفه» منصور بن اردشیر عبادی، که در آن‌ها آداب سفر تعریف شده است.

سفر آیینی راهی برای خود‌شناسی است
در سفرهای آیینی، قهرمان در مسیری قرار می‌گیرد تا به خود‌شناسی دست یابد و به هویت اصلی خویش برسد. در سه منظومه‌ی عطار، این اتفاق می‌افتد. یکی از آن‌ها «الهی‌نامه» است که داستان گفتگوی پدری با شش فرزندش است. در آغاز این منظومه، عطار می‌گوید که همه چیز در وجود انسان خلاصه می‌شود: «اگرچه جای تو در زیر خاک است/ ولیکن جان پاک از جای پاک است؛ نه محصور ملایک گوهر توست؟ / نه تاجی از خلافت بر سر توست؟؛ خلیفه زاده‌ای گلخن‌‌ رها کن/ به گلشن شو گران طبعی‌‌ رها کن؛ به مصر اندر برای تست شاهی/ تو چون یوسف چرا در قعر چاهی؛ از آن بر ملک خویشت نیست فرمان/ که دیوت هست بر جای سلیمان». عطار به گنجی در درون انسان اعتقاد دارد که باید به آن ارج نهاد.
در داستان «الهی‌نامه»، پسر اول در طلب دختر شاه پریان (آنیما) است. او نماد نفس است. مرحله‌ی بعد داستان پسری است که در جست‌وجوی جادویی است که قدرت بسیار به او ببخشد. جادو، بخشی از تاریکی وجود پسر است. در روان‌شناسی یونگ، چنین رویدادی «سایه» نامیده می‌شود. پسر سوم آرزوی جام جم (نماد عقل) دارد: «پسر آمد سوم یک با کمالی/ پدر را داد حالی شرح حالی؛ که یک جام است در گیتی نمایی/ من آن خواهم نه فر پادشاهی؛ شنودم من که آن جامی چنان است/ که در وی هرچه می‌جویی عیان است». این مرحله‌ی بازگشت و خردیابی است. پسر چهارم در طلب آب حیات (دانش) است: «پسر آمد چهارم یک نکو رای/ همه آرام و آسایش سروپای؛ پسر را گفت تا در کائناتم/ به صد دل طالب آب حیاتم؛ اگر دستم دهد آن آب رَستم/ اگر نه هم چنان بادی به دستم».
خواست پسر پنجم انگشتری سلیمان است که نماد وصال و یگانگی شمرده می‌شود: «پسر پنجم یک آمد غرق انوار/ پدر را گفت ‌ای دریای اسرار؛ من آن انگشتری خواهم به اخلاص/ که در ملکت سلیمان را بُدی خاص؛ گر آن انگشتری بر دستم آید/ فلک با این بلندی پَستم آید». می‌دانیم که در فرهنگ نماد‌ها، انگشتری نماد اتصال و وصل است. در مرحله ششم، آرزوی پسر، کیمیا و کیمیا‌گری است که نماد وحدت است: «پسر آمد ششم یک دل پر اسرار/ ز الماس زبان گشته گهربار؛ پدر را گفت که آن خواهم همیشه/ که باشد کیمیا سازیم پیشه؛ اگر یابم به علم کیمیا راه/ شوند از من جهانی کیمیا خواه». مرحله‌ی ششم، شناخت خویش است. در همه‌ی داستان‌های رمزی، پدر نقش راهنما را دارد. رابطه پدر و پسر، نماد رابطه‌ی «من» بر‌تر با اجزای وجود آدمی است. در مجموع، عطار اعتقاد دارد که در وجود آدمی ۶ بخش وجود دارد که با تربیت آن‌ها می‌توان به کیمیای وجود رسید. این ۶ بخش عبارت است از نفس، شیطان، عقل، علم، فقر و توحید.

0/700
send to friend
نظرات 5
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    امین سه شنبه 23 خرداد 1391
    گزارش تنها به بخشی از سخنرانی اختصاص یافته و بخشهای بعدی را شامل نشده است. لطفاً تکمیل بفرمایید یا دست کم اشاره ای کنید به بخشهای بعدی سخنرانی که انصافاً با پیشرفت سخنرانی جالبتر شدند .
  • 1
    0
    پاسخ به این نظر
    بدون نام پنجشنبه 16 شهریور 1391
    استاد حسینی استادی به معنای واقعی کلمه هستند. درود بر ایشان
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    بدون نام چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393
    سلام مصارع عطار که نادرست ضبط شده این است: نه محسود ملایک گوهر توست؟
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    پو بصیرت پو دوشنبه 8 دی 1393
    سلام خدمت شماو استاد حسینی.حقیقتا استاد حسینی استادی فرهیخته،فروتن و عالم هستند و اطلاعات خود را ساده و روان در اختیار دانشجویان و مخاطبان خود قرار می دهند.به همین خاطر خواهشمندم تا از حضور ایشان بیشتر استفاده شود
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    fatemeh یکشنبه 13 اردیبهشت 1394
    استاد بی بدیل و دوست داشتنی!
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST