پنجاهمین و آخرین درسگفتارهایی درباره سنایی با عنوان «از سنایی چه آموختهایم؟» چهارشنبه پنجم دی با حضور دکتر حسن بلخاری، دکتر نجمه دری و دکتر محمدرضا ایروانی برگزار شد و در آن به دستاوردهای پنجاه جلسه درسگفتارهای سنایی پرداخته و نکات برجستهی زندگی و آثار او تبیین و به چشمانداز سناییپژوهی اشاره شد.
علیاصغر محمدخانی گفت: نخستین درسگفتار سنایی از چهارشنبه ۲۶دی با حضور استاد محمدعلی موحد و دکتر مریم حسینی در پنجاه جلسه برگزار و مطالب مختلفی در باب سنایی بیان شد. شعر فارسی پیش از سنایی و پس از سنایی یا سنایی شاعر دوره گذار مهمترین نکتهای بود که در این درسگفتارها مطرح و درباره ویژگیهای هر دوره هم بحثهای بسیاری بیان شد. سنایی پایهگذار شعر عرفانی فارسی است که تاثیر بسیاری بر ادبیات عرفانی گذاشت. فضای فرهنگی، اجتماعی، مسائل سیاسی و دینی دوران سنایی در شعر او از دیگر موضوعات بررسی شده در این درسگفتارها بوده است. تطبیق آثار سنایی با دیگر شاعران مانند سیرالعباد با کمدی الهی یا بهشت گمشده یا سلوک زائر و مقایسه کمالنامه خواجو یا آثار نظامی یکی دیگر از موضوعات مطرح شده در درسگفتارها بود. استادان بسیاری نیز از تاثیر سنایی بر مولوی، عطار، نظامی، خاقانی، شمس و اقبال لاهوری سخن گفتند.
همچنین تجزیه و تحلیل قصاید، غزلیات و رباعیات سنایی، از دیگر مسائلی بود که به آن پرداخته شد. مکاتیب سنایی و مقایسه آن با مکتوبات مولانا، حکمت و فلسفه در آثار سنایی با اینکه چرا او را حکیم نامیدهاند از موضوعات مورد بحث در این جلسهها بوده است. افزون بر زیباییشناسی و جنبههای هنری در آثار سنایی، طنز، هجو و هزل در شعر او، از دیگر مباحث مطرح شده در این سلسله جلسات بود. همچنین خداشناسی و انسانشناسی در آثار این شاعر بزرگ قرن ششم، از آن دسته بحثهایی بود که به طور گسترده مورد ارزیابی قرار گرفت. موقعیت سنایی در دیگر کشورها و ترجمه آثار سنایی به زبانهای دیگر، سناییشناسی و سناییپژوهی در داخل و خارج ایران از دیگر موضوعات مورد توجه در این درسگفتارها بود.
سنایی شاعر گذار از شعر مدحی است. دو دوره قابل ذکر و بحث در زندگی سنایی وجود دارد، یکی دوره اول حیات اوست، که شاعری مدیحهسرا است و دوره دوم به عنوان فردی حکیم و عارف مطرح است. غیر از زندگی او، شعرش هم دارای دو سویه است که به این دو مرحله زندگی او ارتباط دارد. دوره اول شعر او بیشتر از شاعران درباری چون فرخی متاثر است و فکرش در حد همان شاعران مدیحهگو است که برای جاه و مال دنیا همه چیز را فدا میکنند اما در مرحله دوم زندگی سنایی که با انقلاب درونی او آغاز میشود، شعر او کاملا متحول میشود. سنایی در مرحله دوم زندگی خود، شاعری صاحبسبک و معنیآفرین است و از اینجاست که تاثیرگذاری او بر شعر فارسی آغاز میشود. مایه شعر سنایی در این دوره هم زهد و حکمت است.
پیشنهادهایی برای آیندهی سناییپژوهی
سنایی همچنین در قصیدهسرایی باعث تحول بود. نقش مهمی در سنت قصیدهسرایی فارسی دارد و نخستین چهره شاخص است که عرفان را در قصیده مطرح کرده است. او در غزلسرایی هم نقطه عطف است و بسیاری او را واضع بوطیقای غزل عرفانی میدانند. بسیاری از شگردها و تهمیداتی را که در غزلهای عطار، مولوی، حافظ و دیگر عارفان مشاهده میشود باید در دیوان سنایی سراغ گرفت. نکته دیگر حضور مستمر و اثرگذار سنایی در شاعران و عارفان و مورخان است که از قرن ششم و دوره سنایی آغاز شد و تا قرن دهم سیر تصاعدی داشته است و تاثیر او را بر بیشتر آثار و نامهایی نظیر مسعود سعد، احمد غزالی، میبدی، عطار، مولوی، جامی و بسیاری دیگر میبینیم.
همچنین برای آینده سناییپژوهی میتوان کارهای بسیاری کرد. نخست اینکه جای تالیف یک تکنگاری در باب اندیشه و زندگی و آثار سنایی خالی است و بهتر است که به دیگر زبانها ترجمه شود. همکاریهای مشترک بیشتر میان دانشگاهها و مراکز ادبی کشورهای فارسیزبان بهویژه ایران و افغانستان برای معرفی بیشتر سنایی، اختصاص روزی به نام سنایی و برگزاری برنامههایی برای بزرگداشت سنایی در هر سال، انجام پژوهشهای تطبیقی درباره سنایی و آثارش بهویژه سیرالعباد سنایی، بررسی کارنامه سناییپژوهی در هر سال و تحلیل آثاری که هر سال از سنایی و درباره سنایی منتشر میشود. توجه بیشتر رسانهها به سنایی و معرفی او به مخاطبان، توجه بیشتر دانشگاهها و گروههای زبان و ادبیات فارسی به پژوهشها و پایاننامههای ارزشمند درباره سنایی از پیشنهادهایی است که برای آینده سناییپژوهی پیشنهاد میشود.
درباره سنایی حتما باید باب جدیدی آغاز شود
حسن بلخاری سخنانش را اینگونه آغاز کرد و گفت: استمرار یازده سال درسگفتار در شهر کتاب، درباره ادیبان و شاعران کلاسیک کاری شگرف و بینظیر است. ما تا به حال در هیچ دوره و هیچ مکان، محفل و فضای آکادمیکی شاهد این نبودیم، که در باب سنایی ۵۰ جلسه برگزار شود و ابعاد مختلف شخصیت این شاعر بینظیر ادب فارسی، مورد توجه و تامل قرار گیرد. بنابراین کار شهرکتاب در این درسگفتارها را، در حقیقت نوعی تدوین دانشنامههای مستقل بزرگان ادب و فرهنگ ایران میدانم. درباره سنایی حتما باید باب جدیدی آغاز شود. یعنی این ۵۰ جلسه درسگفتار از لحاظ بسط مفاهیم معنایی و معنوی سنایی مهم است، اما به نظر من، این پرونده تازه گشوده شده و بسیاری از مباحث درباره سنایی، نهفته و مستور مانده است که باید مفتوح شود. جلسات شهر کتاب بیشتر من باب افتتاح بحث درباره یک شاعر است، نه اختتام آن. سنایی خود را زندهای دانسته که تا ابد کلامش، که بیان حقیقت است، در جان و جهان آدمیان جاری است.
بنابراین اختتامیهای که ما برای درسگفتارهایی درباره سنایی گرفتهایم، در صورت و ظاهر است و در حقیقت افتتاح بابی برای شناخت سنایی است. برای همکاری با شهرکتاب در اختصاص روزی برای سنایی و پژوهش بیشتر درباره اعلام آمادگی میکنیم. با سنایی عرفان و تصوف وارد شعر شد و آن زبان عرفانی و تعلیمی را در کسوت شعر، جهانی را آفرید که نتیجهاش کسی چون مولاناست. جایگاه شعر و ورود عرفان به قلمرو شعر از سوی سنایی صورت گرفته است. یقین بدانید یکی از عوامل استدام عرفان، بهویژه در جان و جهان انسان ایرانی، به شعر و نظم درآوردن حقایق عرفانی بود. شعر معنا را در جان ما ماندگار میکند، به همین دلیل کار سنایی بزرگ و سترگ است. امثال سنایی چنان شعر را پرداختند و از انبان معنا انباشتند که بعد از سنایی، مولانا و حافظ، هیچکس را پیدا نمیکنید که به شعر تهمت بزند و ناسزا بگوید. بعد از آن، شعر زبان بلند عرفان ما شد. متن مقدمه دیوان سنایی از خود اوست و تصویرگریهای سنایی در مقدمه فوقالعاده است. سنایی در این مقدمه، جایگاه شاعر را پس از انبیاء و اولیاء، در مرتبه سوم قرار میدهد و خود را از آنان میخواند.
پربسامدترین توصیفها در غزلهای سنایی است
نجمه درّی، دیگر سخنران نشست به دلایل اعجاز شعر سنایی اشاره کرد و گفت: عوامل زیادی دست به دست هم داده تا ما در مجموع شعر سنایی را در اوج ببینیم. یکی از عوامل اوج شعر سنایی، میزان هماهنگی بین وزن و محتوا در شعر او است. تطبیق وزن و محتوا در شعر شاعرانی چون مولوی، حافظ، سعدی و سنایی، به گونهای است که نهایت انتقال پیام را در پی دارد. وزن شعر یک جنبه تزئینی برای شعر نیست، بلکه پدیدهای طبیعی است که باید با محتوای شعر عجین شود، اوزان شعرها قصاید و غزلیات دیوان سنایی نیز مساله مهمی است که باید به آن توجه داشت. نتایج تحقیق ما بر روی دیوان سنایی، نشان میدهد که سنایی در اشعاری که با موضوع وعظ، اندرز و مسائل اخلاقی و اجتماعی است، معمولا از بحر رمل و هزج استفاده میکند.
سنایی زمانی که میخواهد، حرکت را با پند و اندرز یا سرزنش خود همراه کند، به سراغ بحر خفیف میرود که بسیار کم کاربرد، اما محرک مخاطب است. سنایی در مناجاتها یا زمانی که با خدای خود رازونیازی داشته باشد، سعی میکند از اوزانی استفاده کند که سنگینی و وقار خود را در مقابل معبود یا ممدوح نشان دهد. تحقیقات ما نشان میدهد، جایی که سنایی به عنوان یک عارف با معبود خود صحبت میکند، متمایل به بحرهای آرام و وزنهای جویباری است. در اشعار عاشقانه که در غزلهای اوست، عدم آرام و قرار عاشق را در تنوع بحر و و وزن نشان داده و علاوه بر بحرهای رمل و هزج که پرکابردترین بحرها در شعر فارسی است، بحرهای دیگری هم به کار برده است. سنایی در توصیف معشوق که به همراه توصیف عاشق و عشق، از پربسامدترین توصیفها در غزل او است، از بحر رمل استفاده میکند؛ اما در مدحیات که وجه تاریک وجود سنایی است، در وزن هم مانند محتوا، دست به انتخاب، ابتکار و خلاقیت جدیدی نزده و از بحرهای شاعران پیشین بهره برده است.
سنایی حکمت یونانی را نکوهش میکند
محمدرضا ایروانی نیز درباره سنایی گفت: سنایی از شاعران بزرگ و دوران ساز ادب فارسی است که بر اغلب شاعران پس از خود تاثیر میگذارد. سنایی نخستین شاعری است که به صورت جدی، افکار، مفاهیم و مضامین عرفانی را وارد شعر فارسی، بهویژه قصیده و غزل میکند و این ژانرهای ادبی را در خدمت افکار عرفانی خود قرار میدهد. دیوان سنایی در یک نگاه کلی، تحول شعر فارسی را نشان میدهد و این تحول و دگردیسی زائیده تقابل عقل و عشق در این دیوان است. قبل از سنایی و در شعر شاعران دیگر، ساختار ساختارها خرد بوده اما در شعر سنایی نخستین بار، جای خود را به تقابل عقل و عشق میدهد، که مضامین اصلی و حتی تغییر و ابداعاتی که سنایی در قصاید و غزلیاتش داشته، صرفا معلول همین تقابل عقل و عشق است.
ساختارگرایان معتقدند ساختار زائیده تقابلهاست و سنایی ساختار اشعارش را بر تقابل عقل و عشق پایه میگذارد. اگر از یک چشمانداز کلی به اشعار سنایی نگاه کنیم، حداقل در ظاهر و رویه اشعار، مهمترین امری که ساحت اندیشهای و ساختار جهانبینی او را نشان میدهد، همین تقابلی است که بین عقل و عشق برقرار میکند و در این میان، عشق را وجه غالب و اصل قرار میدهد؛ اما عقل را مطلقا نفی نمیکند و گاهی کمعقلی را مذمت میکند. سنایی نخستین شاعری است که حکمت یونانی را نکوهش میکند. سنایی به گواهی اشعارش، عقل را صرفا تا شناخت و اثبات صفات خدا و مراحل ابتدایی سلوک لازم میداند و بیشتر از آن را مجالی برای عقل قائل نمیشود. یعنی عقل را شرط لازم میداند، اما شرط کافی نه. بنابراین تقابل عقل و عشق در اشعار سنایی، حاصل لحظاتی است که، از مقامات و مراحل بالای عرفانی به عقل مینگرد.
سنایی نقطهی عطف حرکت شعر در ادب فارسی
حکیم سنایی غزنوی از شاعران دورانساز و بزرگ ادب فارسی است که بر بیشتر شاعران پس از خود اثر گذاشته است. سنایی نخستین شاعری است که به صورت جدی افکار، مفاهیم و مضامین عرفانی را وارد شعر و بهویژه قصیده و غزل فارسی کرده و از این نظر، نقطهی عطف و دگردیسی حرکت شعر در ادب فارسی است. اشعار سنایی بهویژه دیوان او به تنهایی دوران تحول شعر فارسی را نشان میدهد یکی از ویژگیهای دیوان سنایی دربرگیری تقریبا تمام مضامین شعر فارسی اعم از مدح و تغزل و انتقاد اجتماعی و عرفان و هجو و هزل و... است. تا بدان حد که شاید بتوان دیوان اشعارش را دایرهالمعارف انواع شعر شامل همهی مضامین و موضوعات شعری ادب فارسی تا انقلاب مشروطه دانست. حضور مستمر و اثرگذار سنایی در آثار دیگران که از جهت مخاطبشناسی اهمیت فراوانی دارد، از همان قرن ششم شروع شده و تا قرن دهم سیر تصاعدی دارد.