ایران: در زمانه ما پرداختن به پژوهشهای ژرف و کاوشهای
شتابنده در حوزه ایرانشناسی نیازی ضروری است و دیگر نمیتوان به گزافکاریهای
بدون پایه روشن و استوار، متکی بود و براساس آنها اندیشید و گفت و نوشت، زیرا
نیاز روحی انسان ایجاب میکند که از خُردترین موضوعات تا کلانترین آنها در پژوهشهای
ژرف و دقیق مورد کنجکاوی قرار گیرند و با روش صحیح و استوار به نتایج درست و منطقی
و محکم منتهی شوند.
شناخت دقیق و متقابل ملتها و فرهنگها از یکدیگر در
زمانه پرآشوب و سیاستزده کنونی از نیازهای علمی روزگار است. اگر ایرانشناسان و
اسلامشناسان غربی بهطور دقیق از ادبیات کلاسیک فارسی و تحولات ادبی معاصر ایران
برای مخاطبان در کشورهای خود گزارش کنند و ما هم در ایران بتوانیم گفتوگوهای ادبی
و فرهنگی را دقیقتر و افزونتر کنیم بهنظر میرسد قدری از سوءتفاهمها و کژفهمیهایی
از فرهنگ و مردم ایران که در رسانههای غربی انعکاس مییابد کاسته شود.
چراغ ایران شناسی باید پرنورتر شود و بهطور مرتب از
پژوهشهای ایرانشناسان باخبر شویم و قدردان آنان باشیم. هنوز هم میبینیم تلاشهای
پیگیر دهها دانشمند باستانشناس و زبانشناس و تاریخنویس و ادیب اروپایی را که
در بازنویسی تاریخ و فرهنگ و ادبیات ما بسیار مؤثر بوده است و در راهیابیهای پیشرفت
آینده جامعههای شرقی و جامعه ما میتوانند نقش مهم و سهم عمدهای داشته باشد. با
بررسی دیدگاههای اندیشهوران و محققان اروپایی که هماکنون در دانشگاهها و مراکز
علمی و فرهنگی غرب آثاری را منتشر میکنند میتوانیم درک کنیم که در چه زمینههایی
پیشرفت ایجاد شده است و در چه حوزههایی کاستی وجود دارد و در این راه با ایرانشناسان
گفتوگوی بیشتری داشته باشیم.
یکی از ایرانشناسان و اسلامشناسان کنونی آلمانیزبان
که هماکنون کمتر کسی از او خبر دارد یوهان کریستوف بورگل است که در ۱۹۳۱ در گوتسبرگ آلمان به دنیا آمد و پس
از تحصیلات مقدماتی وارد دانشگاه شد و در ۱۹۶۰ با ارائه پایاننامهای با عنوان
«مکاتبات درباری عضدالدوله و رابطه آن با دیگر منابع تاریخی آغاز عصر حکومت آل
بویه» موفق به دریافت درجه دکتری شد.
در ۱۹۷۱ در سمت استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه «برن» سوئیس منصوب شد
و به ایران، پاکستان، افغانستان، هند و کشورهای عربی و آفریقایی سفر کرده و به
زبانهای فرانسه، ایتالیایی، عربی، فارسی و ترکی آشناست. او از نخستین کسانی است
که آثار نظامی را بهخوبی به آلمانی ترجمه کرده است و سهم بزرگی در شناساندن نظامی
به غرب داشته است.
پژوهشها و ترجمههای او درباره حافظ، مولوی، نظامی،
هدایت و جمالزاده و برخی از نویسندگان معاصر ایرانی بسیار ارزشمند است. بورگل در
باب پیوند صورت و معنا در شعر فارسی نیز نکاتی را تأکید میکند و اینکه شاعران
فارسیزبان بارها شعر را به عروس در حجاب مانند کردهاند. حافظ خود را بهعنوان
دامادی که در برگرفتن حجاب از چهره عروس سخن نظیر ندارد، میستاید (کس چو حافظ
نگشاد از رخ اندیشه نقاب) و مولوی خوانندگان خود را توصیه میکند که به حجاب لفظی
معنای شعر او بسنده نکرده به داخل آن نفوذ کنند و آنچه در پس این حجاب لفظی است دریابند.
بورگل از ایرانشناسانی است که بخوبی شعر فارسی را از
نظر معنا و صورت درک و تحلیل کرده است. بورگل مولوی را در زمره استادان برجسته عرفان
میداند که از آزمون اعصار سربلند بیرون آمده است و از اینرو بجاست که امروزه
آوای وی از نو طنینانداز شود و بدین سبب بورگل گزینهای از دیوان شمس مولانا را
به پاسداشت هفتصدمین سال درگذشت مولانا در سال ۲۰۰۷ فراهم کرد و به مشتاقان مولانا در غرب پیشکش کرد.
او پیام مولوی را برای انسان امروزی بازخوانی و اشاره
کرد که پیام مولوی را تا آنجا که برای انسان امروزی اهمیت دارد در چند جمله مختصر
میتوان چنین خلاصه کرد: ذات الهی در همه جا حی و حاضر است، پیش از هر چیز در وجود
آدمی نفخهای از ذات خداوندی است، آدمی از خداوند زندگی میگیرد و به او بازمیگردد.
پیام مولوی، پیام عارفی بزرگ، دربردارنده بسیاری از آن
چیزهایی است که نحلههای فلسفی مدرن، روانپزشکی و روان- تن درمانی در دستیابی به
آن میکوشند ولی هفتصد سال است که مولوی برای آدمیان مرتب آموزههایش را میرساند
و در شرق و غرب مؤثر بوده است. بورگل در رساندن پیام مولانا و حافظ و نظامی بسیار موفق
بوده است و امروز وظیفه تک تک ما ایرانیان و فارسیزبانان است که قدردان تلاشهای
بورگل باشیم. بنیاد ایرانشناسی، بنیاد سعدی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برای
قدردانی از تلاشهای ایرانشناسانی چون بورگل بیشتر تلاش نمایند.