کد مطلب: ۱۸۴۷۶
تاریخ انتشار: شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸

در نسبت دانایی و فهم

محسن آزموده

اعتماد: در یادداشت پیشین به تفاوت میان سه مقوله دانایی، فهم و شعور در عرف روزمره پرداختیم و کوشیدیم با ارائه تعریف تا سر حد امکان واضح و متمایز هر یک از این سه مقوله، نشان دهیم که این سه ربط مستقیم به یکدیگر ندارند، یعنی دانایی یا اطلاعات بیشتر، لزوماً به فهم یا به شعور بیشتر منجر نمی‌شود، کمااین که عکس این قضیه نیز صادق است، یعنی ای‌بسا آدمیانی فهیم که سواد چندانی ندارند و ... اما در همان یادداشت نیز دست کم دوبار تاکید شد که اگرچه ربط مستقیم میان دانایی و فهم و شعور وجود ندارد، اما این بدان معنا نیست که هیچ نسبتی میان دانایی و دو مقوله دیگر نیست، بلکه اتفاقاً می‌توان نشان داد که دانایی و اطلاعات بیشتر می‌تواند به فهمیدگی و شعور انسان یاری برساند. به عبارت دیگر، از تمایز میان فهم و شعور و دانایی به هیچ وجه نباید تحقیر و تخفیف دانایی را فهمید و به دام نوعی نسبی‌انگاری مبتذل (روایت‌های جدی و دقیقی از نسبی‌انگاری وجود دارد که باید به دقت مورد بحث قرار بگیرد) در غلتید و گفت دانستن یا ندانستن توفیری با هم ندارند. در ستایش دانایی می‌توان ساعت‌ها سخن گفت و بلکه می‌توان اثر و نتیجه آن را در زندگی به وضوح دید، دانایی توانایی است و بخش عمده راحت و رفاهی که بشر در پرتو آن زندگی می‌کند، حاصل بسط و گسترش دانایی اوست. اما بحث ما تاکید بر این بدیهیات نیست، بلکه می‌خواهیم نشان دهیم افزایش دانایی چگونه می‌تواند به فهیم‌تر شدن و باشعورتر شدن ما کمک کند. در این یادداشت، تنها مجال بحث از ربط دانایی به فهم مورد بحث قرار می‌گیرد و ربط و نسبت دانایی با شعور به شرط بقا، به نوبت بعدی واگذار می‌شود. اما برای روشن شدن ربط دانایی به فهم، پیش‌تر باید توجه کرد ما در این بحث، به تسامح، دانایی را با اطلاعات یکی گرفته‌ایم، در حالی که همان‌طور که دوستم محمود اسماعیل‌نیا به درستی متذکر شد، میان داده خام (data)، اطلاعات (information)، دانش (knowledge) و بینش (vision) تمایز هست و میان این چهار مقوله، ترتبی طولی برقرار است، یعنی برای آنکه داده معرفتی خامی به اطلاعات و سپس به دانش و از پی آن به بینش تبدیل شود، باید مسیری طی شود. حال آنکه باز به سخن آقای اسماعیل‌نیا، «ما در عصر انفجار اطلاعات صرفاً یک سری «اطلاعات» و بدتر از آن یک سری «داده» در ذهن‌مان تلنبار می‌کنیم». صورت قدیمی‌تر و فلسفی‌تر این سخن را در تمثیل مشهور خط منقسم افلاطون در رساله معروف «جمهوری» می‌توان یافت، آنجا که بزرگترین فیلسوف تاریخ میان ۱. گمان، ۲. باور (عقیده)، ۳. استدلال و ۴. معرفت تمایز می‌گذاشت و معتقد بود، برای نیل به حقیقت، ضروری است پله پله از پایین‌ترین مرتبه یعنی گمان (آیکازیا) به بالاترین مرتبه یعنی معرفت (نوئسیس) صعود کرد. البته لازم به ذکر است معرفت افلاطونی، در بالاترین مرتبه آن، چنان که متخصصان بحث کرده‌اند، در بردارنده شعور و فهم نیز هست و از این حیث بحث ما یعنی تمایز دانایی از فهم و شعور، در مرتبه مادون آن یعنی معرفت استدلالی (دیانویا) باقی می‌ماند. اما چطور دانایی به فهم بیشتر منجر می‌شود. گفتیم فهم به توانایی ذهن در برقرار کردن میان باورها و گرفتن نتایج تازه و جدید بستگی دارد، یعنی فهم را قدرت استدلال کردن خواندیم و همچنین گفتیم دست کم سه منشاء می‌توان برای فهم در نظر گرفت: ۱. نبوغ ذاتی؛ ۲. محیطی که انسان در آن پرورش می‌یابد، و ۳. ممارست و تمرین او. نگارنده آن طور که در نوبت پیشین اشاره رفت، معتقد است مفهوم «نبوغ» معنای محصلی ندارد و اصولاً مفهوم نبوغ با مفاهیمی مثل «هوش» و «آی کیو» تفاوت دارد. گو اینکه خود هوش و «آی کیو» نیز غیر از خاستگاه‌های ژنتیک و فیزیولوژیک، به عوامل محیطی و کوشش شخصی انسان بستگی دارند، برای مثال این که آی‌کیوی مردمان شرق آسیا در اکثر درجه‌بندی‌ها بالا است، قطعاً به رژیم غذایی دریایی آنها ربط دارد، ضمن آنکه از نقش سایر عوامل محیطی مثل ثبات و آرامش، پیوستگی نسل‌ها، اعتماد به نفس و... نباید غافل شد. همینجاست که نقش دانش بیشتر در افزایش فهم و هوشمندی دخیل می‌شود. دانش در بسیط‌ترین معنا، درک ربط و نسبت میان چیزهاست، در نتیجه هر چه دانایی انسان بیشتر شود، یعنی بیشتر از ارتباط چیزها با یکدیگر سر در می‌آورد و بنابراین اگر فهم خود را برای یافتن ارتباط چیزهای جدید دریابد، مسیر کوتاه‌تری در پیش دارد. به عبارت ساده‌تر، انسان روزگار ما که حجم عظیم‌تری از اطلاعات در مقایسه با نسل‌های گذشته در اختیار دارد، ساده‌تر و سریع‌تر می‌تواند روابط و نسبت‌های جدید میان پدیده‌ها و امور را بفهمد. قاعدتاً دانشمندی که سال‌ها در زمینه گیاهان و جانوران تحقیق کرده، خیلی سریع‌تر و ساده‌تر از دانشجویی که تازه به تحصیل زیست‌شناسی مشغول شده، روابط و نسبت‌های تازه میان گیاهان و جانوران را در می‌یابد، اگرچه ضرورتاً چنین نیست و ای‌بسا دانشجو یا حتی فردی بی‌سواد، به کشف نتایجی برسد که فرد دانشمند از پس سال‌ها به آنها نرسیده (ادعایی که در نوبت پیش مطرح شد). اما این نکته اخیر نافی آن نیست که به هر حال دانایی بیشتر امکان فهم عمیق‌تر را بالا می‌برد و بنابراین به هیچ عنوان نباید از تمایز این دو، انکار اهمیت دانش و تخفیف آن، ولو در همین بحث فهم و هوشمندی را نتیجه گرفت، کاری که متاسفانه کاهلان در معرفت‌اندوزی و سفسطه‌بازان و مخالفان علم و دانایی به آن تمایل دارند و احیاناً با آن می‌خواهند، تنبلی و در نتیجه جهل خود را توجیه کنند.

 

 

کلید واژه ها: محسن آزموده -
0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST