در دهههای ۱۳۷۰-۱۳۶۰ او را میشد در هیات نیمهرها و نیمهقلندرانه با موهای بلند و تک پیراهن بلندترش در حوالی کتابفروشیهای خیابان انقلاب یا برخی محفلها یا انجمنهای ادبی دید. در دو دههی بعد، ابتدا در تلویزیون و سپس در رادیو حضورش محسوس شد. اما ردپای زمان را نمیتوانستی در چهرهاش چندان تشخیص دهی. اینها توصیف مرد ادیب و شاعری است به نام حسین آهی.
آهی در سال ۱۳۳۲ در پای تخت چشم به جهان گشوده بود. او از نسل شاعران جوان دههی ۱۳۵۰ بود که قرار بود در میانهی سنت غزلسرایی و شعر نیمایی، جریان غزل نو را تداوم بخشند. اما سنتهای ادبی چنان برای این جوان برآمده از خانوادهای سنتی (پدرش، علی آهی، شاعری بود شناخته شده در مجموعهی شعر مذهبی) نیرومند جلوه میکرد که در همان آغاز مقهور آموختن وزنها و بحرهای دشوار عروض شد. آگاهیهای او در این زمینه به حدی وسیع بود که درحدود بیست و پنج سالگی، ادیبِ شاعر و نامور، امیری فیروزکوهی او را «شاعر رقیق الطبعِ پخته سخن و دانشور طالب علم ممتَحَن» دانست. علاوه براین، مهدی حمیدی شیرازی، شاعرِ ادیب و استاد، که «سرش به دُنیی و عُقبی فرو نمیآمد» پس از پرسشهای بسیار از آهی تصدیق کرد که «در طی دورهی دانش آموزی و دانشجویی و دبیری و دانشیاری و استادی خود هرگز با کسی مواجه نشده که یک دهم اطلاعات عروضی آقای حسین آهی را داشته باشد». حمیدی همچنین میگفت که «اگر این جوان در پی آن بود که استادی کرسی عروض فارسی را در دانشگاه احراز کند و برای این کار از من نمرهای میخواستند [...] به او بی مضایقه نمرهی بیست میدادم». البته، سنت گرایی آهی در عروض از نوعی بود که حمیدیِ سنت اندیش نیز او را به نوآوری دعوت میکرد (دُرّهی نجفی، نجفقلی میرزا، با تعلیقات حسین آهی، فروغی، ۱۳۶۲، صص آ-ح).
از آهی در دهههای سوم تا پنجم عمر چندین تألیف با گرایش به علوم ادبی سنتی، مانند معانی، بیان، بدیع و عروض، و نیز تصحیح چند دیوان شعر منتشر شد. اما هیچ یک از این تألیفها نتوانست او را به روشهای متأخر پژوهشی، که دراواخر دورهی قاجار آغاز و سپس به دانشکدههای ادبیات منتقل شد، پیوند دهد. در جست وجوی دلیل، بی درنگ میتوان به سنت گرایی وی درحوزهی روش شناسی تحقیق ادبی پرداخت. اما علاوه بر این، باید تاکید کرد که آهی در واقع، ادیبی شفاهی بود. این، سنتی کهن در ایران و قلمرو شعر فارسی بوده که ادیب یعنی کسی که از مجموعهی دانشهای ادبی آگاه باشد، شعرهای متقدمان و متاخران را به دقت بشناسد، و در نشستهای خصوصی و انجمنهای شعری به مناسبت، با نکتههایی دقیق و ظریف بر آگاهی و ادراک شنوندگان بیافزاید. به نظر میرسد او یا دوستدارانش سرانجام بر این نکته واقف شدند. زیرا حضورش در تلویزیون و رادیو در دو دههی ۱۳۸۰-۱۳۹۰ آهی را در تداوم سنتهای ادبی به عنوان ادیبی شفاهی بیش از پیش به جامعهی ادبی ایران شناساند: او ادیبی بود که به سبب سالها مطالعهی بی وقفه و حافظهی نیرومند، حق شعر را از نظر قواعد زبان نوشتار و گفتار به خوبی ادا میکرد.
برنامهی رادیویی «تماشاگه راز»، که از اواخر دههی ۱۳۸۰ تا اوایل دههی بعد به مدت پنج- شش سال از رادیو فرهنگ پخش میشد، بی اغراق از نظر ادبی یکی از بهترین برنامههایی است که در چهار دههی ۱۳۹۰ -۱۳۶۰ از رادیو شنیده شده است. آهی در این برنامه با نگاهی زبانی- ادبی بیت به بیت دیوان حافظ را با اشاره به اغلب شرحها و تصحیحهای انجام شده واکاوی و بررسی میکرد. تا جایی که صاحب این قلم این برنامه را میشنید، کار او، به خلاف برخی از گوینده- نویسندگان رادیو با امانتداری و ذکر مآخذ همراه بود. بدبختانه، این ادیب شفاهی فرهیخته در عصر سه شنبه هشتم امرداد ۱۳۹۸ به سبب بیماری شوم سرطان زندگی را ترک کرد. خاک بر او خوش باد.