بیستوششمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی عبید زاکانی به بررسی «بازنویسی داستانهای عبید زاکانی در ادبیات معاصر» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر علیاصغر بشیری چهارشنبه ۱۶ مرداد در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
بشیری سخنانش را با اشاره به بحث بازآفرینی، بازنویسی و اقتباس آغاز کرد و گفت: بازنویسی و سادهنویسی متون کهن یکی از راههای آشنایی معاصران با گنجینهی ادبیات گذشته است. تاکنون آثار بسیاری از مفاخر ما برای آشنایی بیشتر، در دوران معاصر بازنویسی شدهاند. یکی از این بزرگان، عبید زاکانی است که حکایات و داستانهای تمثیلی و جذاب و طنزآمیزش برای معاصران پر از نکته و لطیفه است. بحث بازآفرینی و بازنویسی و اقتباس تعاریفی هستند که در زمانی که میخواهیم آثار کهن را بررسی کنیم با هم همپوشانی معنایی دارند. باید به این نکته توجه کنیم که بازنویسی در حوزه ادبیات ما چه جایگاهی دارند؟ بازنویسی آثار کهن در بسیاری از کشورهای جهان از نویسندگانی که آثاری را از صد سال پیش نوشتهاند انجام میشود اما در کشور ما هنوز این جریان پا نگرفته است.
وقتی متن کهنی مانند شاهنامه داریم به چند شکل میتوانیم به این آثار مراجعه کند. یک راه این است که نسخههای خطی از آن وجود دارد اما بحثی وجود دارد که همه به نسخهها دسترسی ندارند و نمیتوانند آن را بخوانند. نسخههای خطی و یا فاکسیمیله بسیاری از متون کهن وجود دارد اما همه نمیتوانند این متون کهن را بخوانند. مساله دیگر مواجهه ما با متون کهن است که به آن بازنویسی میگویند که نویسندگان متنی کهن را به نثر معاصر درمیآورند که بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کنند. اقتباس و بازآفرینی و بازنویسی مختص آثاری هستند که ساختار داستانی، روایی و قصهای داشته باشند. قصاید خاقانی یا انوری و غزلیات سعدی و مولانا در حوزه بازنویسی قرار نمیگیرند. آثاری که جنبههای داستانی دارند مثل کلیله و دمنه و مرزباننامه و آثار عبید زاکانی را در این داستانها میتوانیم بررسی کنیم.
بازنویسی، بازآفرینی و اقتباس ویژه آثاری با ساختار داستانی
در بازنویسی با اصل روایی و قصه سروکار داریم. بسیاری از آثار در دوره قاجاریه بازنویسی شدهاند به ویژه در سرزمین هندوستان آثار زیادی بازنویسی شده است. باید بدانیم چه تعداد از آثار ادبیات کهن ما بازنویسی شده است و اولین آثار کدامند؟ بازنویسیها چه شاخصههایی دارند؟ چنین پژوهشهایی که معطوف به نقد بازنویسیهاست پیشینههای زیادی ندارد و از سال ۱۳۰۹ آغاز میشود. بازنویسیهایی از دهه ۵۰ آغاز شده است که اولین بار دکتر محمدجعفر محجوب دست به بازآفرینی زده است و برای اولینبار در کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان در این باره سخنرانی کرده است. وی به صورت آکادمیک حدود ۱۰ تا ۱۲ کتاب و تعداد بسیار زیادی مقاله نوشته شده است.
جعفر پایور نیز از جمله شخصیتهایی است که به تعداد بسیار زیادی درباره نحوه بازنویسی شاهنامه، مثنوی و گلستان نوشته است. «شیخ در بوته» و «اصول بازنویسی متون کهن» از جمله آثار اوست که در آثارش گفته چگونه باید بازنویسی کنیم و یک بازنویس چطور با یک متن مواجه میشود. بعد از پایور کسان دیگری نیز وارد این مساله شده است. پایاننامه دکتری مریم جلالی نیز درباره بازنویسیهای شاهنامه بوده که از سال ۱۲۸۵ تا ۱۳۸۵ در یک بازه ۱۰۰ ساله ۳۴۵ متن از شاهنامه را بررسی کرده است و در این سالها تعداد بسیاری به آن اضافه شده است.
گلستان و بوستان، کلیه و دمنه و مرزباننامه بیشترین بازنویسیها را به خود اختصاص داده است. آثار عبید زاکانی نیز در این دسته جای میگیرد. من ۳۶ اثر را درباره بازنویسی آثار عبید زاکانی شناسایی کردهام. یکسری مشکلات و آسیبهایی درباره بازنویسی عبید زاکانی داریم که کدامیک از آثار بیشتر و کمتر مورد توجه قرار گرفته و مشکلات در این زمینه چیست؟ ۲۱ اثر از ۳۶ آثر بازنویسی شده را بررسی و آن را به سه دسته تقسیم کردم. نخست بازنویسی آثار عبید زاکانی که دربردارنده ۱۱ اثر است. دوم بازآفرینی آثار عبید که دربردارنده ۳ اثر و سوم اقتباس از آثار عبید زاکانی که دربردارنده ۷ اثر است اما نکتهای که وجود دارد این است که یک تفاوت در بازآفرینی و بازنویسی و اقتباس بین منتقدان وجود دارد.
در رابطه با بازنویسی گفته شده که یک اثر را در نظر بگیرید و عین آن مفهوم را به زبان امروز منتقل کنید که نه چیزی به آن افزوده و نه چیزی از آن کم شود این بازنویسی است. همچنین دکتر کزازی شاهنامه را به زبان نثر امروزی بازنویسی کرده که برای مخاطبان بزرگسال نوشته شده است. در بازآفرینی گفته شده که یکسری افزودگی به اثر اضافه میشود و مهمتر این که روابط علی و معلولی برایش تعریف میکنند. اقتباس یک داستانی از گذشتههاست که مبنای آفرینش داستانی دیگر قرار میگیرد. مانند داستان سیاوش در شاهنامه که در ادبیات معاصر ما برای رمان سوشون سیمین دانشور منبع اقتباس قرار میگیرد و در شکلگیری داستان نقش داشته است. اقتباس دیگر در فیلم و تئاتر است که از منبعی مهم فیلم یا تئاتر خلق میشود که این مساله پژوهش ویژه میخواهد.
دسته نخست: بازنویسیهایی از آثار عبید زاکانی
۱۰ اثری که بازنویسی شده کتابی با نام موش و گربه است که مهدی نورمحمدی بازنویسی کرده است و بیشتر بازنویسیهای موش و گربه برای مخاطبان کودک نوشته شده است و مبتنی بر نقاشی است. بازنویسی «طنز و رمز» که نوشته محمد دهقانی است و برای نوجوانان نوشته شده است و رساله دلگشا، اخلاقالاشراف، رساله تعریفات و صدپند عبید زاکانی را بازنویسی کرده است، ۱۴۴ صفحه است و بسیاری از آثاری که بازنویسی کرده همانند متن عبید زاکانی است، گویی خود داستان عبید را میخوانید. سید ابراهیم نبوی بازنویسی انجام داده و طیف مخاطبانش بزرگسالان است و بحث مفصلی را درباره طنز انجام داده است. در مقدمه به شکل طنزآمیز بیان میکند و اشکال وارده بر کتاب این است که میگوید بازنویسی کردم اما تفاوت زیادی با اصل اثر ندارد و تنها چند واژه را تغییر داده و همه آثار عبید را بازنویسی کرده است.
کتاب دیگر لطیفههای دلگشا نوشته علیرضا لبش است که جزو بهترین بازنویسیهاست که مهمترین کار این است که تنها رساله دلگشا را بررسی کرده است و تعدادی از داستانها را بازنویسی کرده و به شکل فاخر منتشر کرده است. ۷۰ تا ۸۰ داستان را بازنویسی کرده و تغییراتی را ایجاد کرده که وقتی میخوانید متوجه این تغییرات میشوید. وی در حکایتهای کوتاه عبید زاکانی چند تغییر ایجاد کرده است و یکسری ساختار امروزی به اثر داده است.
کتاب شیخالاسلامی مفصلترین بازنویسی از آثار عبید
کتاب دیگر نوشته محمد شیخالاسلامی است و طولانیترین بازنویسی از آثار عیبد است که چند کتاب جنبی نیز از آن استخراج کرده است و مفصلترین بازنویسی از آثار عبید است که در مقدمه نوشته از منابع متعبر استفاده کردم و هزلیات را کنار گذاشتم و روش بازنویسی را نیز توضیح داده است اما گویی کار محمدجعفر محجوب را ندیده است و عبید را وارد داستان کرده است و در همه جا نام عبید را آورده است. وقتی بازنویسی انجام میدهیم هدف این است که متن ساده از اصل اثر استخراج کنیم که در کار شیخالاسلامی خود را نشان نمیدهد و در همه جا میگوید باید نتیجه بگیریم و این نتیجهگیری خیلی دقیق نیست. چرا باید در پایان هر حکایت نتیجهگیری بیاید؟ این کتاب فقط چاپ فاخری دارد و بسیار شکیل چاپ شده است.
لطیفههای شیرین عبید زاکانی موفقترین کتاب بازنویسی
کار دیگری که به نام بازنویسی چاپ شده است بازنویسی آثار عبید زاکانی از مجید شفیعی است که میبینیم ۵۰ حکایت عبید را انتخاب کرده و معنی واژهها را در پایان هر صفحه نوشته است. این گزیده است و با بازنویسی کاملا متفاوت است. چرا این آثار را به نام بازنویسی منتشر کردهاند؟ کتاب دیگری داریم با نام لطیفههای شیرین عبید زاکانی که به قلم شهرام شفیعی است و از سوی نشر پیدایش منتشر شده است. این کتاب موفقترین و پرتیراژترین اثر بازنویسی عبید زاکانی است. دلیل آن هم این است که نشر پیدایش به شکل اختصاصی از ادبیات کهن چاپ کردهاند. شفیعی کارهای خوب دیگری هم دارد. ویژگی مهم دیگر این که موش و گربه را کامل بازنویسی کرده و روابط علی و معلولی را به خوبی رعایت کرده است. رد پای نویسنده در این کتاب وجود دارد و ما با یک اثر به مفهوم واقعی بازنویسی مواجه هستیم. وی ۹۰ داستان از آثار عبید را آورده و کار خوبی را ارائه داده است.
کتاب دیگری نیز به نام قند پارسی از فرخ زندوکیلی است. ویژگی کتاب این است که اشارههای زبان کهن عبید در این اثر وجود دارد و بخشی از رساله دلگشا و موش و گربه را بازنویسی کرده است. اثری دیگر به نام یادگار عبید زاکانی است که احمد دارانی و مرتضی رشیدی بازنویسی کردهاند و در یک مجموعهای به نام کارنامه دانشوران ایران و اسلام زیر نظر اکبر ایرانی چاپ شده است. این مجموعه یک خوبیهایی دارد که بسیاری از آثاری را که دیگران بازنویسی نکردهاند به آن پرداختهاند و مقدمه علمی خوبی بر کتابها نوشته شده است. بازنویسی عبید زاکانی یکی از ضعیفترین آثار است و در بسیاری موارد عین متن عبید است. اخلاقالاشراف را به شکل یک گزیده آوردهاند. موش و گربه عبید زاکانی اصلا بازنویسی نشده است و این متن یکی از آثار ضعیفی است که با جلد کتاب و شناسنامه کتاب کاملا متفاوت است.
کتاب دیگر لطیفههای شیرین عبید زاکانی نوشته آموزگار است که میگوید من جنبههای آموزشی عبید را بررسی کردم و مخاطبان من معلمان هستند و پندی برای دانشآموزان دارم. در این کتاب و داستان امر بازنویسی صورت گرفته نشده است.
دسته دوم: بازآفرینیهایی از آثار عبید زاکانی
سه اثر بازآفرینی هم داریم که یکی برای شادی ساجدی است که ۸ داستان عبید زاکانی را بازآفرینی کرده است. یکی دو داستان از عبید زاکانی نیست و معلوم نیست که این داستان از کجا آمده است؟ به گمانم از مرزباننامه است. سپس بازآفرینی موش و گربه را داریم که نوشته خیام است و ۵۸ صفحه به فارسی و ۶۹ صفحه به انگلیسی دارد. ۱۸ صفحه بازنویسی موش و گربه است و مابقی (۱۲۰ صفحه) توضیحاتی است که درباره نسخهشناسی داده است. میگوید داستان را برای کودکان نوشتم اما به گمانم بیشتر کتابسازی است و ارزش علمی چندانی ندارد.
کتاب دیگر برای روشنک حیدری است که با نام «حکایتهای دلنشین و پندآموز چراغی فروزان از گذشته تا امروز برگرفته از بوستان و گلستان و امثال و حکم دهخدا و کلیات عبید زاکانی» است که عنوان دوخطی کتاب برای کودکان بسیار مشکل است. ویژگی کتاب این است که کتاب به سه قسمت تقسیم شده است و تعدادی به گلستان و بوستان پرداخته و بخشی دیگر به امثال و حکم دهخدا و قسمتی نیز حکایتهای عبید زاکانی را آورده است. کار غیرتخصصی است و بسیار مشکل دارد و شکل کتاب هم ناشیانه است.
دسته سوم: اقتباسهایی از آثار عبید زاکانی
یکسری داستانهای اقتباسی از عبید داریم یعنی آثاری از عبید که برای نویسنده امروز به عنوان اثری تلقی شده و از آن اقتباس کرده است. کتابی با نام موش و گربه و برگرفته از داستانهای عبید زاکانی است. مخاطب داستان کودکان است و میگوید در هزار سال پیش در دوره سلسله مموشان گربه قلدری بود که چندتا موش را خورد و میگوید من شاهد داستان بودم و راوی ماه است و وقتی داستان به پایان میرسد به این مساله میپردازد که در این جنگ چه اتفاقی میافتد و پایان داستان را باز میگذارد. این کتاب جزو آثار قدیمی است و سال ۷۲ اقتباس شده است. بسیاری از اقتباسهای خوب ما در سالهای ۶۸ تا ۷۰ منتشر شده است و نمیدانم در آن زمان چه فضای اجتماعی بوده که آثار خوبی به چاپ رسیده است.
اقتباس دیگری هم داریم با نام سفرهای پرماجرای داری و ناری که دو خواهر و بردار هستند که به جاهی مختلف سفر میکنند و در جایی شاهنامه میخوانند و از فردوسی میگویند و در جای دیگر درباره سعدی میگویند و در جایی حکایتهای عبید زاکانی را میخوانند و در بطن این داستان موش و گربه و رساله دلگشا را تعریف میکنند و همچنین تعدادی از آثار عبید زاکانی را در بطن داستان تعریف میکنند و کار بسیار جالبی ارائه میدهند.
کتاب دیگری با نام گربهنامه داریم که داستان عبید زاکانی را ادامه داده است. بعد از اینکه گربه موشها را قتل عام میکند داستان را ادامه میدهد و میگوید موشها متحد میشوند و سراغ گربهها میروند. نویسنده موش و گربه کلیله و دمنه را میآورد سپس از موش و گربه سعدی و حافظ سخن میگوید و یک کشکولی از همه سرایندهها میآورد و نامش را گربهنامه میگذارد.
کتاب دیگری از نویسندهای به نام شجاعی در دسترس داریم. از موش و گربه عبید میگوید و باقی داستان اقتباس است و داستان موش و گربه را به شکل طنز میآورد و میگوید من و عبید در این داستان حضور داشتیم و میگوید در یک حرکت غافلگیرانه گربه موش را گرفت و خورد و من و عبید ناظر این مساله بودیم. این شخص میگوید با عبید زاکانی رفتیم و شهر موش و گربه را دیدیم که داستان جالبی است.
کتاب دیگر موش و گربه است که پرویز شاپور در حوزه نقاشی و کاریکلماتور آن را خلق کرده است و نمیخواهم از آن به عنوان اقتباس نام ببرم. نویسندهای داستان موش و گربه را آورده، در هر صفحه یک بیت از موش و گربه آورده و در صفحه مقابل نقاشی پرویز شاپور است.
گنجینه طنر فارسی هم داریم که اثر عبید زاکانی را به شکل مخمس آورده است و ساختار قصیده دارد و بیتهایی به آن افزوده است. مخمسسرایی بر آثار شاعران بزرگ در دوره قاجاریه، افشاریه و زندیه یکی از مهمترین انواع ادبی بوده است و مخمسهایی که در دوره قاجاریه نوشته شده زیاد است و نویسندگان این داستانها را گسترش دادهاند.
یک داستان دیگری است از بزرگهمر حسینپور که قصههای عبید زاکانی را به شکل کاملا طنز در قالب شعر آورده است و از مسائل جهان امروز و مدرن نیز استفاده کرده است. و به گمانم کمی شلختهکاری از داستان عبید زاکانی است و مهمترین شاخصه آن این است که در قطع خیلی بزرگ و با کاغذ گلاسه چاپ شده است و ویژگی اصلی آن این است که در هر صفحه یک بیت آورده و هنر اصلی روی نقاشیاست و نقیضه روی آثار عبید زاکانی است.
آخرین اثر اقتباسی «جای پای عبید زاکانی» است که ۸۰ و ۹۰ قصه رساله دلگشا را به شکل شعر درآورده و بازسرایی کرده است که در مجموعه اقتباس میگنجد. این اثر چند سال اخیر نوشته شده است و مرزبان نامه، کلیله و دمنه و تعدادی از داستانهای کهن را به شکل شعر آورده است.
آسیبشناسی و نقد در بازنویسی آثار عبید زاکانی
اما نکتهای که در این ۲۱ بازنویسی وجود دارد چند مساله در حوزه نقد و آسیبشناسی است که این متون بازنویسی، بازآفرینی و اقتباس شده است. نخستین مساله دشواری بازنویسی آثار عبید زاکانی است. داستان عبید زاکانی مثل شاهنامه فردوسی نیست که جلوی دست نویسنده باشد زیرا همه فاکتورهای شعری در آن رعایت شده است. آثار عبید زاکانی حکایتهای بسیار کوتاهی دارد که کوتاهی برای بازنویس مشکلساز است و دیگری زبان بسیار ساده آن است. مساله دیگر هزلیات عبید زاکانی است و باید بدانیم که دلیل شهرت عبید همان هزلیات آن است. از بعد اخلاقی که هر کسی قیودی دارد باعث میشود که حجم بسیاری از آثار عبید زاکانی بازنویسی نشود.
قالب بازنویسیها برای کودکان است و تنها دو بازنویسی برای بزرگسالان است. ویژگی بعدی عدم تسلط بر عبید زاکانی است و نشان میدهد که افراد تسلط بر آثار عبید ندارند و بیشترین بازنویسیها از موش گربه است. باید به این مساله توجه کنیم که موش و گربه جزو آثار مشکوک عبید زاکانی است و بسیاری معتقدند که موش و گربه از عبید زاکانی نیست و حداقل نویسنده باید یکبار مقدمه دکتر محجوب را میخواند و همچنین باید مینوشت اثری منسوب به عبید زاکانی.
عدم مطالعه بازنویسیهای قبلی یکی دیگر از آسیبشناسی بازآفرینی و بازنویسی آثار عبید است که نویسندگان نرفتند متون قبلی را بخوانند و از تجربه دیگران استفاده کنند. عدم مطالعه بازنویسیها یک آسیب جدی است. زبان نویسنده نیز یکی از مشکلات است، کسانی که تسلط دانشگاهی دارند ذوق مخاطبشناسی ندارند و کسانی که ذوق دارند دانش لازمه را ندارند. عدم تمایز بین بازآفرینی و بازنویسی و اقتباس وجود دارد و دو سه اثر بازآفرینی و دو سه اثر بازنویسی است و تعدادی از آثار عبید زاکانی مثل التعریفات و صدپند که جنبه داستانی ندارد در این بازنویسیها وجود دارد. باید به آثاری پرداخت که جنبههای داستانی روایی و قصهگویی داشته باشد.
معتقدم اگر نویسندگان میخواهند آثار عبید زاکانی را جزو بازنویسیها قرار دهند باید کارهای پیشین را بخوانند و زبان بازنویسی را یاد بگیرند زیرا آثار عبید زاکانی این قابلیت را دارد که بیش از اینها مورد توجه قرار بگیرد و به دلیل مشکلات این اقبال از آن گرفته شده است. بازنویسیهای صورت گرفته نسبت به مثنوی و شاهنامه یک دهم آثار آن بازنویسی نشده است و آثار عبید جزو ۱۰ اثر برتر است که بازنویسی شده است.