کد مطلب: ۲۰۶۵۳
تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹

چه ضرورت تاریخی موجب شد تذکرة الاولیاء نوشته شود و چرا امروز باید تذکرة الاولیا را خواند؟

دکتر مریم حسینی*

امروز می¬خواهم پاسخگوی این پرسش باشم که چه ضرورت تاریخی موجب شد تذکرة الاولیاء نوشته شود .در مطالعات ادبی کمتر به این گونه سؤالها برمی¬خوریم. آثار ارزشمند ادبی و فرهنگی سرزمین¬مان آنقدر مهم هستند که کسی در مورد اینکه چرا این آثار در زمان خود نوشته شدند پرسشی نمی¬کند. گویی بدیهی است که این آثار محصول زمانۀ خود بوده¬اند و نگارش¬شان امری گریزناپذیر می¬نماید. این پرسش در حوزۀ جامعه شناسی ادبیات جای دارد و من تلاش می¬کنم به پاسخ صحیح آن نزدیک شوم.
چندواژه کلیدی در پرسش موجود است که ابتدا باید روشن شوند. یکی واژۀ ضرورت تاریخی است. ضرورت تاریخی اصطلاحی جامعه¬شناسانه است که معمولا دربارۀ وقایع تاریخی بکار می¬رود. برای مثال در تاریخ ایران ضرورت تاریخی ایجاب می¬کرد که انقلاب مشروطیت رخ دهد، چه افرادی چون ستارخان و باقرخان برای پیروزی آن کوشش می¬کردند یا خیر. ضرورت تاریخی آن است که همۀ عوامل محیطی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دست به دست هم می¬دهند تا فلان اتفاق تاریخی رخ دهد و این امر گریز ناپذیر است. در حقیقت در نفس این تعبیر نوعی جبر تاریخی مستور است.(رک: ترابی، 1347) اما آیا می-توانیم برای تولید نوع کتابی چون تذکرة الولیاء از این تعبیر استفاده کنیم. به نظر می¬رسد ابتدا بهتر است دلیل نگارش این کتاب را از عطار و یا پژوهشگر برجستۀ آثار عطار بپرسیم.
شفیعی کدکنی در مقدمۀ کتاب تذکرة الولیاء بر آن است که نگارش تذکرة الولیاء بر دیگر آثار عطار مقدم بوده است. یعنی وی پیش از، و یا همزمان با سرودن مثنوی¬های الهی¬نامه و اسرارنامه و منطق الطیر و مصیبت نامه به فکر نوشتن این کتاب بوده است. درحقیقت تذکرة الولیاء مادۀ اولیۀ آن مثنوی¬ها را فراهم کرده است. شفیعی کدکنی می¬نویسد: « دلایلی می¬توان یافت که عطار، در مرحلۀ آغازی، تذکرة الولیاء را برای خودش تدوین کرده است. ... هرکس منظومه¬های منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه و اسرارنامه را به دقت خوانده باشد، درتار و پود آن منظومه¬ها آگاهی از ظرایف سخن این بزرگان را همه جا می¬بیند. پس با اطمینان می¬توان گفت که آن منظومه¬ها وقتی شکل گرفته¬اند که عطار بر ظرایف حکایات و گفتارهای این بزرگان اِشرافی تمام داشته و این چنین اِشراف، بعداز تدوین تذکرة الولیاء برای او حاصل شده است. (عطار، 1398: پنجاه و شش و پنجاه و هفت) خود عطار هم در مقدمۀ کتابش می¬نویسد: « و جماعتی را از دوستان حفظهم الله رغبتی تمام می¬دیدم به سخن این قوم و مرا میلی عظیم بود به مطالعۀ حال ایشان (عطار، 1398: 4).
با استناد به این سخنان می¬توانیم دریابیم که تذکرة الولیاء محصول دوران جوانی عطار است، آن زمان که طبابت را رها و به داروخانه پشت کرده تا خود را وقف عالم معرفت و عرفان کند. داستان زندگی عطار خود مسیر گذر تاریخ فرهنگ ایران هم هست. قرون چهارم و پنجم هجری را دوران طلایی تاریخ و تمدن اسلامی ایران دانسته¬اند. اما پس از آن از قرن ششم به بعد دوران ضدیت با فلسفه آغاز می¬شود و علوم که تا پیش از آن زمان شامل ریاضیات طبیعیات نفسانیات و عقلیات بود منحصر به علوم دینی می¬شود و عطار آنها را چنین برمی¬شمرد: علم دین فقه است و تفسیر و حدیث/ هرکه خواند غیر این گردد خبیث(عطار، 1386: 866). عطارِ طبیب هم از داروخانه می¬گریزد و اوقات خود را وقف نفسانیات و توجه به عالم جان می¬کند. این حکم در مورد استاد و یا دوست وی مجدالدین بغدادی نیز صادق است. او نیز که پیشۀ طبابت داشته به عالم عرفان روی می¬آورد و دانش¬های طبیعی را در آرزوی رهایی روح و تجرد نفس رها می¬کند. اما چه می¬شود که چنین اتفاقی روی می¬دهد؟ چرا همانند قرون گذشته دانش¬های دیگر مجال رشد و پیشرفت نداشته¬اند و عالمان علوم ریاضی و نجوم و طبیعی به حداقل می¬رسند؟ پاسخ به این پرسش¬ها پاسخ به ضرورت تاریخی نگارش کتاب تذکرة الولیاء و میل عطار و دیگر عالمان و دانشمندان به عوالم دینی است. به قول شفیعی کدکنی ماجرای چگونگی تبدیل نیشابور خیام به نیشابور عطار است(مقدمه، بیست و سه).
حوادث ناگواری چون حملۀ غزها و پس از آن حملۀ مغول به نیشابور تأثیر فراوانی بر سبک زندگی مردمان این شهر و دیگر شهرهایی که در معرض این حملات وحشیانه قرار گرفتند گذاشت. «حملۀ غزها(548 ه.ق) به نیشابور، در اواسط قرن ششم، نیشابور را تقریبا ویران کرد و تمام بنیادهای اقتصادی و فرهنگی آن را از میان برد، به حدی که وقتی حدود نیم قرن بعد (618 ه.ق) مغول ها به نیشابور آمدند عملا شهری ویرانه را به تصرف خود درآوردند و برای ویرانگری خویش میدان فراخی نیافتند..»(مقدمه، بیست و پنج).
جز حملات وحشیانۀ اقوام و قبایل غز و مغول و تاتار زلزله¬ای شدید نیز در همین اوقات شهر نیشابور را می لرزاند و بر بدبختی¬های مردمان می¬افزاید. حمدالله مستوفی سال 546 را زمان وقوع زلزله نیشابور درج کرده است. وی می¬نویسد که این زلزله موجب شد مردم بسیاری از این شهر به دیگر شهرها مهاجرت کردند. ابن اثیر از زلزله دیگری در سال 605 یاد می¬کند که موجب پراکندگی مردمان و هراس عظیمی در خراسان شد(ملویل، 1980 :105- 109).
عامل مهم دیگری که در خاموش ماندن چراغ دانش در این دوره تأثیرگذار بود اقدامات وزیر وقت سلجوقی خواجه نظام الملک و تأسیس نظامیه¬ها بود.تشکیل نظامیه¬ها به دستور خواجه نظام الملک و دعوت از عالمان دینی و نه دانشمندان علوم مختلف، خود یکی از دلایل رویگردانی از دانش¬های تجربی و ریاضی و فلسفی بود. کسایی در کتاب مدارس نظامیه و تأثیر فرهنگی و اجتماعی آن رشته¬های تحصیلی این مراکز علمی را چنین برمی¬شمارد: «موضوعات درسی نظامیه در ابتدا و طبق وقف‌نامه، به «فقه شافعی، حدیث، قرائت قرآن و تا اندازه‌ای صرف و نحو و علوم ادبی که فقیه را در درک مسائل فقهی یاری کند» محدود می‌شد. اما پس از گسترش نظامیه و ازدیاد دانشجویان و نبوغ فقها و دانشمندان، رشته‌های تحصیلی نیز گسترش پیدا کرد و رشته‌هایی نظیر اصول، تفسیر و علوم قرآنی، کلام، لغت و معانی و بیان و بدیع و همچنین علوم ریاضی - تا اندازه‌ای که در مسائل فقهی کاربرد داشت - به آنها اضافه شد که در این میان، فقه و اصول از اهمیت خاصی برخوردار بود.(کسایی،1363: 134)
از جمله اهداف نظام الملک اشعری و شافعی مذهب کنار گذاردن علوم طبیعی و تجربی و فلسفی بود که ریشۀ آن را باید در این حقیقت جست که معتزلی¬مذهبان و اسماعیلیه که نظام الملک ایشان را دشمن خود به شمار می¬آورد پیرو مذهب تعقلی و فلسفی بودند و با انهدام این گروهها و ترویج علوم دینی، مذهب شافعی و اشعری تقویت شد و با سرمایه¬گذاری¬های کلان وی برای تأسیس این مدارس بزرگانی دراین نظامیه¬ها پدید آمدند که خود پس از آن تدریس و یا ریاست آن را به عهده گرفتند. از جملۀ ایشان ابوحامد محمد غزالی صاحب کتاب احیاء علوم الدین بود که با نوشتن تهافت الفلاسفه مسیر فکری نظامیه¬ها را که مخالفت با روش تعقلی و توجه به شرع و نقل و حدیث بود دنبال می¬کرد. غزالی 505 ه.ق. درگذشت و تأثیر بی چون و چرایی بر اندیشۀ دینی پس از خود داشت. غزالی به نوعی به تأیید دانش باطنی و تأویلی صوفیه پرداخت و در جهت شریعتمداری آرای ایشان کوشید. تا پیش از غزالی بزرگان صوفی چون حلاج و بایزید و سهروردی در مظان اتهام و طرد و قتل بودند اما پس از غزالی دوران گسترش آرا و اندیشه¬های صوفیان بود. غزالی در احیاء علوم الدین و چهار بخش آن با عناوین: عبادات، عادات، منجیات و مهلکات بسیاری از آداب و اصطلاحات و سخنان ایشان را نقل می¬کند و به تأویل و تأیید آن می¬پردازد و سرانجام خود نیز از مدرسه فرار می¬کند و سرسپردۀ عوالم باطنی می¬شود.
با توجه به مطالب بالا می¬توان دریافت که چه ضرورت¬های تاریخی امثال عطار و مجدالدین بغدادی طبیب را به سوی عالم عرفان می¬کشاند و چگونه تصوف می¬تواند در میان همۀ آن آشوبها و فتنه¬ها مأمنی برای تمامی تیزهوشان جامعه باشد. بدیهی است می توان دلایل و عوامل دیگری را نیز به این مطالب افزود که البته در این وجیزه کوتاه نمی¬گنجد.
هم اکنون میخواهم به پاسخگویی به پرسش دوم بپردازم و آن اینکه چرا امروز باید تذکرة الولیاء خواند. فکر می¬کنم پاسخ به این پرسش در گروی طرح مسأله¬ای با این عنوان باشد که اهمیت تذکرة الولیاء برای خوانندۀ امروز چیست؟ یعنی اگر چنانکه در بالا ذکر کردیم روزی روزگاری عطار کتاب را برای خود و چند رفیقش که علاقه¬مند به زندگی¬نامۀ عارفان بودند نوشته است، مخاطب امروزیِ این کتاب در آغاز قرن بیست و یکم از آن چه درمی¬یابد و چه وجوه قابل اعتنایی برای وی در این کتاب وجود دارد؟
تذکرة الولیاء را باید در ژانر زندگی نامه نویسی جای داد. در غرب کتاب¬هایی را که دربارۀ زندگی¬نامه¬های عارفان نوشته شده باشد Hagiography می¬نامند. درمورد اهمیت این کتاب در سالهای پس از انتشارش زیاده سخن نمی¬گویم که در مقدمه عالمانۀ دکتر شفیعی بر تصحیح تازۀ آن آمده است. اینکه این کتاب از فرط علاقۀ مخاطبان گاهی به صورت شعر برگردانده شده و تذکرة الولیاءای منظوم سروده شده است و اینکه گاهی در قرون نهم و دهم هجری به زبانهای عربی و ترکی برگردانده شده است و درروزگار ما هم ترجمه¬هایی به زبان¬های شرقی و اروپایی از آن در دست است که آخرین آن ترجمۀ پل لوزنسکی استاد دانشگاه ایندیانا است که در سال 2009 صورت پذیرفته است. لوزنسکی در طی مقاله ای دربارۀ شیوۀ نگارش عطار در تذکرة الولیاء به برخی وجوه قابل توجه کتاب توجه داشته است.
به نظرم بد نیست ابتدا پرسشی از خود عطار داشته باشیم تا بدانیم که هدفش از تألیف این کتاب چه بوده و مخاطبان وی چه کسانی هستند. در مقدمۀ کتاب تذکرة الولیاء عطار سبب نوشتن کتاب را در طول بندهایی شرح می¬دهد. وی رغبت برادران دینی و التماس ایشان برای جمع آوردن این کتاب را یکی از دلایل نگارش آن می¬داند، و همچنین می¬فرماید که از کودکی بی¬سببی دوستی این طایفه در جانم موج می¬زد، و دیگر اینکه امید دارد کتاب گشایش خاطری برای مخاطبانش باشد همانگونه که دل حزین وی را مرهم بوده است، و دیگر اینکه دعای آنان شامل عطار شود، و دیگر اینکه چون بیشتر کتاب¬هایی از این دست در احوال مشایخ به زبان تازی است بهتر است که وی آن مطالب را به زبان پارسی بنویسد، دیگر اینکه روزگار روزگار اشرار است و ذکر اخیار الناس مایۀ سعادت عام و خاص باشد و بسیاری دیگر ادلّه که از پی هم می¬آورد و سرانجام در صفت کتاب می گوید که کتابی است که مخنثان را مرد گرداند و مردان را شیرمرد گرداند و شیرمردان را فردمرد گرداندو فردان را عین درد گرداند و ...(عطار، 1398: 6-8)
پیش از برشمردن وجوه اهمیت کتاب برای مخاطب امروز لازم می دانم یادآوری می کنم که کتاب تذکرة الولیاء حاوی حکایت¬ها و روایت¬های کوتاه و بلندی در مورد بزرگان عارف است که در هر فصلی پس از ذکر کرامات و واقعه¬های ایشان گزین¬گویه هایی از آن عارف نیز می¬آید و خواننده با مجموعه¬ای از کلمات قصار مشایخ آشنا می¬شود.
- با اعتنای به سخن خود عطار باید گفت نخستین دلیلی که می¬توان برای خواندن کتاب تذکرة الولیاء در روزگار کنونی اقامه کرد این است که تذکرة الولیاءحاوی سخنان مشایخ بزرگی است که بهترین سخن¬ها را پس از کلام قرآن و حدیث آورده اند و گزینه کلمات ایشان که گلچین عطار از ده¬ها کتاب در این زمینه است می¬تواند نقش کتابی بالینی را داشته باشد که سخنان و کلمات حکیمانۀ دسته¬ای از اهل معرفت و باطن را در خود جای داده است. بیان تمثیلی و استعاری و رمزی کتاب لذت خواندن آن را دوچندان می¬کند. همانگونه که پیشتر بیان شد بیشترین حجم کتاب دربردارندۀ روایت¬هایی از زندگی نود و هفت عارف و صوفی از آغاز تا عصر عطار است. جالب اینکه نخستین عارفی که عطار از وی سخن می¬گوید جعفر بن محمد صادق(ع) است. برای ذکر نمونه¬ای از این کتاب پاسخ جعفر بن محمد صادق به سفیان ثوری را می¬آوریم که از او پرسید که چرا عزلت اختیار کرده ای؟
« صادق جواب داد که اکنون روی چنین می دارد فسدالزمان و تغیّرالإخوان و این دو بیت برخواند:
ذهب الوفاء ذهاب الأمس الذاهب/ والناس بین مخایل و مآرب. یفشون بینهم المودة والصفا/ و قلوبهم محشوة بعقارب». (عطار، 1398: ج1/13)
- نقش آموزشی و تربیتی کلام عارفان قابل توجه است. عطار گاهی در جایگاه آموزگار اخلاق پیام¬های ارزشمندی را از میان سخنان ایشان برگزیده که هریک درسی در انسان سازی و معرفت است.
- تذکرة الولیاء متنی روایی و داستانی است. برخی حکایت¬های آن بلند و بیشتر البته کوتاه¬اند. امروز بیشترین عنایت اهل ادب به داستان است و عطار با آفریدن منظومه¬هایی چون الهی¬نامه و منطق الطیر و مصیبت نامه جای خود را در میان داستان¬سرایان تثبیت کرده است. اما تذکرة الاولیا به نثر است و درنتیجه مخاطبان بیشتری را پوشش می¬دهد. روایت-های داستانی کتاب که بیشتر سویه¬ای شرح احوال نویسی دارند تذکرة الولیاءرا در زمرۀ کتابهای ژانر بیوگرافی جای می¬دهد. امروز می¬دانیم که بیشترین خوانندگان داستان مایل به خواندن کتابهای زندگی¬نامه ای هستند. کاترین بلزی در آینده¬ای برای نقد می¬نویسد که « از میان 126 میلیون کتاب غیرداستانی که توسط ناشران بریتانیا در سال 2007 به فروش رسیده¬اند، زندگی نامه و خود زندگی¬نامه بزرگترین بخش بازار را تشکیل می-دهند(بلزی، 1397: 70). «زندگی نامه در جوامع معاصر غربی جایگاه ویژه¬ای دارد. جایگاه آن به عنوان «حقیقت» قدر و اعتباری را به نوشتن زندگی می¬بخشد که نمی¬توان آن را به داستان محض نسبت داد.(همانجا). تذکرة الولیاء حاوی روایت¬هایی زندگی¬نامه¬ای از زندگی نود و هفت عارف است که مطالعۀ رفتارها علایق و سلایق ایشان می¬تواند نقبی باشد به شناخت بخشی از رفتار هنجارگریزی که ایشان در مقابل صاحبان دین داشته¬اند.
- بخشی از تذکرة الولیاء که امروز برای خوانندگان عجیب و غیرقابل باور می¬نماید کرامت¬های صوفیان است که بنا بر نظر دکتر شفیعی کدکنی در رده بندی کرامات می‌توان آنها را به دو مقولۀ معنوی و مادی طبقه بندی کرد. کرامات معنوی، کراماتی هستند که در دنیای ذهن و روح اتّفاق می‌افتند و کرامات مادّی، کراماتی هستند که دارای نوعی خرق عادتند، در قوانین فیزیکی جهان تغییر ایجاد می‎کنند و یا امری را که به طور طبیعی امکان پذیر نبوده، ممکن می‌سازند. (شفیعی کدکنی، 1392: 314، 330). می‌توان کرامات را بر اساس میزان اقناع کنندگی، به دو گروه کرامات باورپذیر و کرامات ناممکن و انکار‌شونده تقسیم‌کرد(همان: 315). تذکرة الولیاء سرشار از انواع اینگونه کرامت-هاست. برخی منتقدان روایت¬های تذکرة الاولیاء را سوررئالیستی خوانده¬اند و بعضی دیگر آن را در زمرۀ ادبیات رئالیسم جادویی و یا ادبیات شگفت و وهمناک جای داده¬اند. «تودوروف اینگونه داستان ها را در ژانر شگفت جای می¬دهد...از نظر تودوروف چون نمی¬توان داستان¬هایی مثل زنده شدن مردگان به دست عیسی، شکافته شدن دریا به دست موسی یا خوابِ گران اصحاب کهف و مانند اینها را از نظر منطقی و قوانین طبیعی توجیه کرد، اینگونه داستانها در زمرۀ ژانر شگفت و وهمناک شگفت جای می گیرند.»(حری، 1393: 229-230).
- دربارۀ زبان ادبی وهنری تذکرة الولیاء هم دکتر شفیعی کدکنی در مقدمۀ کتاب سخن رانده¬ا¬ند. فرصت مخاطبان این مقاله را با تکرار آن بیانات نمی¬گیرم و خوانندگان را به خود کتاب و مقدمۀ آن ارجاع می¬دهم. کوتاه آنکه از نظر شفیعی تذکرة الاولیاء نمایشگاه دائمی نگاه¬های هنری و جمال شناسانه نسبت به الهیات اسلامی است(مقدمه، سی و یک).
- و در پایان باید بگویم که کتاب تذکرة الولیاء حافظه بخشی از فرهنگ مردمان این سرزمین در گذر تاریخ است. این کتاب از برجسته¬ترین متون ادبی و فرهنگی این سرزمین و حافظِ بخشی از هویت ایرانی اسلامی آن است. و سرانجام با تعریف شفیعی کدکنی از عرفان و تذکرة الولیاء سخنم را به پایان می برم:
« عرفان یکی از چشم اندازهای بی¬شمار تجربۀ الهی و فرهنگ دینی است و با خلاقیت¬های هنری عارفان بزرگ در طول تاریخ، فهم انسان را از هستی و حیات دگرگونی می¬بخشد و نمی¬گذارد که قرائت¬های کلیشه¬ای و جامد، انسان را قالب¬گیری کنند و منجمد. تذکرة الولیاء در تمدن اسلامی و ایرانی، نمایشگاه این چشم¬انداز است، نمایشگاه بیکران لحظه¬های عارفانی که هستی و حیات را، با نگاه هنری خویش تنوع بخشیده¬اند علی قدر فهمهم و مراتبهم.(مقدمه، یکصد و پنجاه و هشت).

*استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهراء


فهرست منابع:


بلزی کاترین(1397) آینده ای برای نقد، ترجمۀ حبیب رستمی، تهران: نیماژ.
ترابی علی اکبر(1347) ضرورت تاریخی و نقش شخصیت در تاریخ، نشریه دانشکده ادبیات تبریز، دوره بیست، شماره 88.صص 455-466.
حری ابوالفضل(1393)کلک خیال انگیز، بوطیقای ادبیات وهمناک، کرامات و معجزات، تهران: نشر نی.
عطار فریدالدین محمد(1398) تذکرة الولیاء، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: سخن.
_____(1383) منطق الطیر، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: سخن.
_____(1386 ) مصیبت نامه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: سخن.
کسایی نورالله(1363) مدارس نظامیه و تأثیرات علمی و اجتماعی آن، چاپ دوم، تهران: امیرکبیر.
Melville Charles (1980) Earthquakes in the history of Nishapur, Journal of Persian studies, Vol.xv111.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST