داستان معروفی که به "نام خانودگی اسبی" معروف است را به خاطر دارید؟ برای کمک به ژنرالی که دندان درد دارد، همه "نام خانودگی اسبی" کارمندی را به یاد آوردند که مسئول خرید (منشی) آن را فراموش کرده بود.
چه نام خانوادگی سادهای... اسبی... کابیلین؟ نه، کابیلین نیست. صبر کنید... ژربتسف؟ نه، ژربتسف هم نیست. به خاطر دارم نام خانوادگی، اسبی است، اما اینکه دقیقا چه چیزی است فراموش کرده ام ...
آنتوان پاولویچ چخوف - "نام خانوادگی اسبی".
نخستین بار در تاریخ ۷ ژوئیه ۱۸۸۵ در روزنامه پترزبورگ با شماره ۱۸۳ منتشر شد. در قسمت "یادداشت های فرار" و با عنوان: صحنه نمایش کوچک.
تاگانروگ برای آنتوان پاولوییچ چخوف حقیقتا منبع غیرقابل وصفی برای خلاقیت وی بود. شخصیت ها، رویدادها، ویژگیها و صحنههایی که در کودکی اش. زمانی که در مغازه در کنار پدرش نشسته بود آنها را دیده بود و در کنار آن داستان های اقوام و آشنایانش که سال های زیادی با آنها مکاتبه داشت، این خلاقیت را در وی به وجود می آوردند.
مطمئن هستم که منبع آن طنز، که چگونه در یک هتل، همزمان دو بازرگان ثروتمند یعنی ژربتسف و کابیلین از اهالی تاگانروگ ساکن شدند و نام آنها را در تختهای در آن کنار مخصوصا با حروف بزرگ نوشتند، به خود آنتوان چخوف برمی گردد. اما بدون هیچ گونه طنزی، نام های خانوادگی این دو تاجر محترم به خوبی در تاگانروگ شناخته شده بود و خانواده چخوف با یکی از آنها سال های زیادی در ارتباط بوده اند.
پس آنها چه کسانی هستند؟ نام های خانوادگی اسبی مخفی؟
ایوان یوستراتیویچ کابیلین
نام خانوادگی کابیلین در تاریخ روسیه بسیار مشهور است. کابیلین ها یک دسته کامل از خانوادههای نجیب درباری در روسیه هستند که در کتاب شجره نامه اشراف Бархатная книга ذکر شدهاند. در کتاب شجره نامه ای که توسط کنیاز اوبولنسکی نوشته شده آمده است: از خاندان کابیلین ها خاندان های زیر آمده اند:
Лодыгины, Синие, Коновницыны, Обрасцовы, Кокоревы, Колычевы, Стербеевы, Хлуденёвы, Дюдковы, Немятые, Шереметьевы, Неплюевы, Боборыкины, Голтяевы, Беззупцовы, Кошкины, Захарьичи, Ляцкие, Юрьевы, Романовы, Зубатые, Епанчины, Яковлевы.
آیا آقای کابیلین داستان ما ارتباطی با این خانواده نجیب دارد؟ به طور مستقیم خیر، اما به احتمال زیاد اجداد وی از کابیلین های اشرافی بوده اند و به همین ترتیب این نام خانوادگی را به ارث برده است. با این حال این احتمال نیز وجود دارد که به دلایلی غیر از مورد ذکر شده این نام خانوادگی به وی رسیده باشد.
ایوان کابیلین (۱۸۷۸-۱۸۰۸)
ایوان اوستراتیویچ کابیلین (۱۸۷۸-۱۸۰۸) از نسل خاندان باورمندان کهن و شهروند افتخار آفرین شهر خود بود.
وی به تجارت شکرو خوار و بار مشغول بود. همچنین کشتارگاه، کارگاه آجر پزی و تولیدی آبجویی نیز در اختیار داشت. او با هزینه خودش در ساخت کلیسای جامع اوسپنسکی مسکو و کلیسای میترافانوسکی مشارکت داشته و قیومیت پرورشگاه کودکان نیکالایوسکی را نیز بر عهده داشت. وی از بنیان گذاران بورسیه تحصیلی دانش آموزان دختر مدرسه دخترانه ماری اینسکی نیز بوده است.
معبد میترافانوسکی
در سال های ۱۸۴۴، ۱۸۵۰، ۱۸۵۶ و ۱۸۶۸ ایوان کابیلین به عنوان شهردار مشغول به فعالیت بود. چند سال نیز به عنوان معاون مدیرعامل بانک عمومی خدمت کرد.
به خاطر فعالیت های زیاد او، در دهه ۷۰ نشان درجه دوم آنای مقدس به وی اعطا شد. در تاگانروگ او چهار خانه سنگی در نقاط مختلف شهر و یک مغازه آن هم سنگی در بازار قدیمی داشت.
در ابتدا طبقه اول خانه کابیلین به مغازه اختصاص داده شد. "لباس فروشی فالکنیرا"، "فروشگاه چای و قند کابیلین" و...
در طبقه دوم خانه، مهمان خانه "لندن" و یک رستوران بود. وی از طریق یک انشاراتی تبلیغاتی در سال ۱۸۷۳ در سطح شهر تاگانروگ اطلاعیه ای را منتشر کرد. اطلاعیه به صورت کلمه به کلمه بدین شرح است:
"مهمانخانه "لندن" با اتاق های خالی در شهر تاگانروگ در خیابان بزرگ و در خانه کابیلین از سال ۱۸۶۲ مشغول به فعالیت است".
خانه کابیلین در خیابان پتروفسکی شماره ۴۹
از خدمات مهمانخانه می توان به غذاها و نوشیدنی های متنوع اشاره کرد. غذاهایی با دو ظرف چهل، با سه ظرف شصت و با چهار ظرف هفتاد و پنج کوپک قیمت داشتند. در زمان روزه بزرگ سال ۱۸۷۳ هر روز از ساعت ۱۲ ظهر بلینی سرو شده و در کنار آن "ارکستری موسیقی که همه افراد آن خانم بودند مشغول به نواختن می شدند".
باعث کنجکاوی است که دقیقا در طول همین خیابان مهمانخانه "بریستول" قرار دارد. در صورتی که از این خیابان پتروفسکی جلوتر هم برویم، مهمانخانه "فرانتسیا" (که بعدا "اروپایی" نام گرفت)، مهمانخانه "دونسکی" و "پتربورگسکی" را هم می بینیم.
در سال ۱۸۴۴ ایگور میخایلووچ (پدربزرگ آنتوان چخوف) پسر خود پاول را راضی می کند تا به نزد تاجر شماره ۱ صنف و شهردار ایوان یوستراتیویچ کابیلین برود. او تقریبا ۱۳ سال نزد کابیلین کار می کند و حکمت و ذکاوت تجارت را می آموزد. همچنین ترفندها و پیچ و تاب های خرده فروشی را نیز فرامی گیرد. نزدیکی سال ۱۸۵۴ پاول ایگوریویچ تقریبا سرمایهی قابل توجهی را به دست می آورد. سرمایهای که به سختی از سال های خدمتش جمع شده بود. ایوان یوستراتیویچ تامین مالی کالاهای تاجر جوان را انجام می داد تا جایی که در ۲۱ ژوئیه ۱۸۵۸ در صنف تجار رتبه سوم را به دست آورد.
افسانه ای در خانواده چخوف وجود داشت که کابیلین احتمالا ایوان یکاولویچ ماروراف (دایی آنتوان چخوف) را به دلیل امتناع از فروش خاویار فاسد اخراج کرده است. هر چند با توجه به این که کابیلین از خانواده باورمندان کهن بوده و کارهای خوبی برای شهر و کلیسا انجام داده، باور آن سخت است.
ایوان یوستراتیویچ کابیلین بدون فرزند درگذشت و فرزند خوانده او میخائیل بر طبق وصیت نامه، ثروت قابل توجهی را کسب کرد. اما نتوانست این پول کلان را به درستی مدیریت کند و کار تجاری کابیلین از بین رفت.
مقبره کابیلین در قبرستان قدیمی تاگانروگ
میخائیل ایلیچ ژربتسف (۱۸۹۳-۱۸۲۱)
تاجر درجه اول صنفی تاگانروگ، زمین دار بزرگ و اصالتا از خانواده بازرگانان استان ریازان و شهروند افتخاری تاگانروگ می باشد. او رئیس کلیسای سنت ماریا ماگدالینای، واقع در کنار مدرسه دخترانه مارینسکی بود. حکم سنت استانیسلاو درجه سوم و آنای درجه دوم را در اختیار داشت. وی همچنین بیش از 430 هزار هکتارزمین را در استان ها و مناطق مختلف روسیه در مالکیت و یا در اجاره خود داشت. خانه شخصی او در شهر در خیابان نیکلایوسکی (فرونزه)، شماره ۷۰ بود.
ملک شخصی ژربتسف، خیابان فرونزه، شماره ۷۰
طبق توصیفات الکساندر بالاندین (کشیش سابق کلیسای میترافانیوسکی که معلم شد و درباره معماری و تاریخ تاگانروگ چیزهای زیادی نوشت) این یک ساختمان دو طبقه محکم بود که دور تا دور روی پشت بام آن تا بیست آمفورا (ظرف بزرگ دسته دار) قرار داده شده بود. بر روی نمای روی گلزار (قسمت میانی حفره) کنسولهای زیبایی وجود داشت که در زیر آنها کنده کاری هایی به شکل شیر و سرهای زنان و بچه ها قرار داشت و بین آنها گلدان هایی قرار داده بودند. به طور کلی میتوان گفت: زینت هایی غنی و زیبا.
در هنگام دفن وی در سال ۱۸۹۳، اسقف اعظم فیودار پاکروفسکی (همان فردی که بشکه ای از روغن را به مغازه خانواده چخوف وقف کرده و نام مستعار آنتوشا چخاتنه را ابداع کرد) بالای سر متوفی این چنین زمزمه می کند: "... او متعلق به آن دسته از مردم روسیه بود که مدت هاست با افتخار خدمت کرده اند و زینت نه تنها شهر چند ملیتی ما، بلکه زینت کل منطقه پریازوفسکی بودند".
در ژانویه سال ۱۹۱۸، پیش از شروع قیام در تاگانروگ، گروهی از کارگران سعی می کنند اسلحه های "پراکنده در خانههای" هنگ ذخیره سواره نظام را که در حیات خانه ژربتسف بود ضبط کنند. اما اسیر و تیرباران شدند.
در سال ۱۹۲۳، اولین کلینیک رایگان در شهر در خانه ژربتسف افتتاح شد. در سال ۱۹۲۵ نیز بخش عفونت های پوستی و مقاربتی به آن اضافه می شود. بخشی که هم اکنون نیز در آن جا وجود دارد. طنز مفاهیم و کلمات در خانه ژربتسف این گونه است.
فرزند ارشد ژربتسف، الکساندر میخاییلاویچ (۱۸۵۷-۱۹۱۷) در دانشگاه گوتینگن آلمان تحصیل کرد. با بازگشت به وطن مشغول کشاورزی در املاک پدرش "میخایلافسکایا داچا" (منطقه اوست-مدودیتسکی) شد (در حال حاضر این بخش، بخش فرولوفسکی منطقه ولگاگراد می باشد).
الکساندر میخایلویچ آثار پروفسورهای آکادمی کشاورزی پتروفسکی را مطالعه کرده و مجلات زیادی را در مورد آبیاری می نویسد. وی حتی برای آشنایی با تکنیکها و روش های آبیاری به ایتالیا و فرانسه می رود. بیش از ۲۵ سال از عمر وی را صرف ایجاد سیستم حوضچهها و کانال ها جهت آبیاری دشت ها می شود.
اما... در ارتباط با فروش املاک میخایلاوسکی به هیئت اقتصادی نظامی در سال ۱۹۰۳ به گفته خود مالک:"برای این است که به فرد مطمئنی سپرده شود، چون من خودم حال خوبی ندارم"، همه ملک ها به تدریج به بخشهای مختلف اجاره داده می شود که در نهایت منجر به نابودی و مرگ در زمان انقلاب می گردد. تحقیقات علمی ژربتسف در زمینه احیای زمین مورد استفاده دولت روسیه قرار می گیرد و در سال ۱۸۸۰ گروه ویژهای به منظور آبیاری به جنوب روسیه و قفقاز اعزام می شود.
به عقیده دانشمندان حوزه احیای زمین های کشاورزی، براساس مفاهیم فنی، سیستم آبیاری ژربتسف تا به امروز کارایی خود را از دست نداده است. این سیستم برای همیشه یک نمونه بی نظیر استفاده منطقی از روان آب محلی برای آبیاری دشت های بی آب است.
"تشکیلات باشکوه یک شخص حقیقی و پیشگام آبیاری مزارع دشتی یعنی ژربتسف با وجود اینکه بسیار ساده بوده، ولی در عین حال بسیار با دقت، ماهرانه و موفقیت آمیز است. طرحی که با توانایی شخصی صاحب املاک و بدون کمک نمایندگان متخصص مهندسی این علم انجام شده، نمی تواند باعث تعجب و احترام عمیق نشود.
خود الکساندر میخایلویچ هم از پدر خود عنوان شهروند افتخاری منطقه دونسکی را به ارث برد.
او با فروتنی زندگی می کرد، کارهای خیریه زیادی انجام می داد: او مدرسه، کلیسا و کارخانههای آجر سازی ساخت، سخاوتمندانه به دهقانان کمک کرد و همچنین برای آنها کار فراهم کرد. تا به امروز حوضچهها و قسمت های جداگانه سیستم آبیاری ژربتسف که بیش از صد و سی سال پیش ساخته شده است هنوز فعال هستند.
در خانواده ژربتسف یک شخص معروف دیگر نیز بود: ایوان پتروویچ ژربتسف (۱۹۹۳-۱۹۱۰)، نوه میخائیل ایلیچ ژربتسف (۱۸۹۳-۱۸۲۱). او دانشمند و معلم بود. بیش از ۵۰ کتاب در مورد الکترونیک رادیو توسط وی نوشته شده است.
*ایگور گیورگیویچ پاشنکو هم اکنون بطور حرفهای به عنوان راهنمای گردشگری در شهر تاگانروگ مشغول به کار بوده و در مورد تاریخچه آن کتابهایی مینویسد.
ایگور گیورگیویچ پاشنکو (متولد ۱۹۶۳ روسیه)
نویسنده، بازیگر تئاتر و راهنمای گردشگری
وی در سال ۱۹۸۶ از دانشگاه مهندسی رادیو تاگانروگ فارغ التحصیل شد.
در دهه ۹۰ مشغول تجارت بود و در سال ۱۹۹۸ دورههای خصوصی رایانه خود را برای آموزش سواد رایانه افتتاح کرد.
از سال ۲۰۰۲، کتابهایی در تاگانروگ، روستوف و مسکو منتشر کرد. درمجموع، بیش از ۲۵ کتاب در موضوعات مختلف (آموزش کار با رایانه و کتابهای غیرداستانی[۱]) به چاپ رسید.
سال ۲۰۱۱، کتاب "حقایق و وقایع تاگانروگ" نقطه عطف و اولین تلاش وی برای جمع آوری اسطورهها و افسانه هاییکی از اسرارآمیزترین شهرهای روسیه در قالب یک جلد کتاب بود.
در این کتاب، ترکیب خارق العاده واقعیات و حقایق، افسانهها و اسناد آرشیوی را شاهد هستیم.
این کتاب راه را برای ساخت مسیرهای گردشگری در تاگانروگ هموار کرد.
در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹، سه بار به عنوان یکی از بهترین راهنماهای گردشگری منطقه روستوف شناخته شد.
از سال ۲۰۱۱ در تئاتر جوانان "دوستی بازیگران روستف" بازی میکند. وی در چندین اجرا آثاری از آنتوان پاولوویچ چخوف شامل "پیشنهاد"، "سالگرد"، "درام"، "در کلبه" و "چاق و لاغر" را بازی کرده است.
هم اکنون بطور حرفهای به عنوان راهنمای گردشگری در شهر تاگانروگ مشغول به کار بوده و در مورد تاریخچه آن کتابهایی مینویسد.
داستانهایی در مورد "نام خانوادگی اسبی" و کتاب "چخوف با چایکوفسکی" عناوین آثاری از وی هستند که در آینده به چاپ خواهند رسید.
[۱]. آثار گروه غیر داستانی نه براساس داستان، بلکه بر اساس حقایق است. در همین راستا مقوله غیر داستانی شامل طیف گستردهای از کتب آشپزی، خاطرات، مقالهها، دانشنامهها و فرهنگ لغتها، ادبیات علمی معروف، کتابهای مربوط به روانشناسی و رشد شخصی، فلسفه و موارد دیگر میباشد.