اعتماد: لابهلای اخبار ملتهب و آشفته و گاه سهمناک روزهای اخیر، یک خبر کمتر دیده شد: برونو لاتور، فیلسوف، انسانشناس و جامعهشناس فرانسوی، یکشنبه، ۱۷ مهر ماه در ۷۵ سالگی درگذشت. پروفسور لاتور برای اهل فلسفه و جامعهشناسی شناخته شده بود، اگرچه آثار اندکی درباره او یا از او در فارسی تالیف و ترجمه شده است، از نوشتههای خودش این عناوین: رویارویی با گایا (ترجمه رویا منجم)، ما هیچوقت مدرن نبودهایم (ترجمه رویا منجم)، کجا فرود بیاییم؟ (ترجمه عبدالحسین نیکگهر) و پرس و جو درباره شیوههای هستی (ترجمه رویا منجم). رحمان شریفزاده، پژوهشگر فلسفه هم ۴ سال پیش (۱۳۹۷) کتاب خواندنی و مفید «مذاکره با اشیا» را درباره برونو لاتور و اندیشههای او به ویژه نظریه کنشگر-شبکه منتشر کرد. لاتور همچنین بهار سال ۱۳۹۶ برای چند سخنرانی و دیدار با پژوهشگران به ایران سفر کرد و در چند دانشگاه و مرکز علمی-پژوهشی سخنرانی کرد.
مهمترین دیدگاه پروفسور
لاتور، چنانکه رحمان شریفزاده در اثر تالیفیاش بدان پرداخته، نظریه کنشگر-شبکه
است. مطابق این نظریه انسان در کنار سایر موجودات نه براساس ساختارهایی متعین و از
پیش موجود بلکه براساس کنشهایی مبتنی بر هدف، با یکدیگر وارد مذاکره میشوند و شبکهسازی
میکنند. مذاکره (negotiation) نزد لاتور، معنایی فراتر از دلالتهای مرسوم آن در زبان
روزمره یا ادبیات سیاسی دارد. از دید لاتور، انسان برای اهداف و برنامههایش، ناگزیر
به سر و کله زدن با سایر موجودات، اعم از انسانها و غیرانسانهاست. این ارتباطات
عمدتا به شکل افقی و از طریق شبکهسازی شکل میگیرد. لاتور با نقد برخی پیشفرضهای
تفکر مدرن مثل دوگانه سوژه-ابژه یا ذاتگرایی و انسانمحوری نهفته در آن، به توصیف
وضعیت هستی شناختی و معرفتشناختی و ارزش شناختی انسان در میان سایرین میپردازد. از این حیث او را میتوان متفکری پست
مدرن تلقی کرد که پیش از هر چیز به توصیف وضعیت ارتباطات شبکهای و افقی در روزگار
فعلی میپردازد، وضعیتی که بسیاری از متفکران پست مدرن یا پساساختارگرای دیگر
فرانسوی از جمله ژان بودریار، فرانسوا لیوتار، ژیل دلوز، ژاک دریدا از دههها پیش
به آنها پرداخته بودند.
نفی هر گونه اتوریته و عدم
پذیرش اشکال متفاوت سلطه در ابعاد کلان، یکی از اصلیترین شاخصههای جهان پست مدرن
است، چنانکه متفکران مذکور ازجمله لاتور نشان دادهاند. آنها دهههاست که از پایان
باور به کلان روایتها و مناسبات عمودی سخن میگویند و نکته جالب این است که این
سخنان از آنجا که در وهله نخست به نقد کلان روایتهای مدرن باز میگردد، از سوی
تجددستیزان و مخالفان روشنگری بسیار مورد اقبال قرار گرفته است. در جامعه خودمان
بسیاری از مخالفان و منتقدان تجدد، به هوای اینکه این نقدهای پست مدرن، پایه و
اساس مدرنیته را مورد هجمه قرار داده، به بسط و ترویج آنها پرداختند، غافل از آنکه
انتقادهای تند و تیز پست مدرنها متوجه انواع و اقسام رژیمهای سلطه است و آنها
اعتبارزدایی از هر گونه کلان روایت یا دال بزرگی را بیان میکنند.
وضعیت شبکه-کنشگری که برونو
لاتور با شیوایی روایت میکند، پیش از آنکه تجویزی باشد، توصیفی است. او توضیح میدهد
که ما در روزگار شبکهها و شبکهسازیها زندگی میکنیم. عدم درک این وضعیت بیش از
هر چیز موجب میشود که واقعیت جاری را نشناسیم و برای مواجهه آن تصمیمهای منطقی
نگیریم یا فکر کنیم با زور میتوان جلوی بسط جهان پست مدرن را گرفت. موضوع پذیرش یا
عدم پذیرش مواضع پستمدرنهایی مثل لاتور نیست، مساله آن است که آنها زندگی روزمره
ما را شرح میدهند. فرض کنیم که این جهان پستمدرن، مورد پسند ما نیست و دوست داریم
به عصر مدرن یا پیشامدرن بازگردیم. حتی برای این واپسگرایی نیز در گام نخست نیازمند
شناخت دقیق و فهم وضعیت پستمدرن و سرشت شبکهای آن هستیم. اهمیت برونو لاتور و متفکرانی
چون او در این است نه اینکه از آنها برای تجددستیزی بهرهبرداری کنیم.