کد مطلب: ۳۰۸۷۵
تاریخ انتشار: سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱

طرح ناتمام

محسن آزموده

اعتماد: دو سال طاقت‌فرسا از درگذشت داود فیرحی (۱۳۴۳-۱۳۹۹) در ۲۱ آبان ۱۳۹۹ سپری شد. این اعتراف خیلی سخت است. شرمنده می‌شوم. نه فقط به خاطر اینکه دکتر فیرحی استادم بود و به گردنم حق داشت و از صمیم قلب دوستش داشتم و برایش احترام قائل بودم، بلکه بیشتر و مهم‌تر از آن به این علت که او سن و سالی نداشت و رفتن برایش بسیار زود بود، در اوج ثمردهی و پختگی بود، بسیار پر کار بود و با جدیتی مثال‌زدنی و کمتر دیده شده، یک طرح و برنامه مهم فکری را پیش می‌برد.
 به‌رغم همه این حقایق، دوست دارم بنویسم که چه خوب این روزها را ندید، به ویژه که معمولا پیاده و در کوچه و خیابان قدم می‌زد و با مردم و در میان آنها زندگی می‌کرد، فروتنانه و در کسوت یک دانشگاهی خوش‌رو و محجوب.
 جوان یا نوجوانی که صرفا در پی فرونشاندن خشم خود و واکنش به شنیده نشدن صدایش است، چه می‌دانست که او عمر گرانمایه‌اش را صرف تحقق قانون‌سالاری کرده و مثل تک‌تک مردم، دل نگران ایران است و آبادی و آزادی آن را می‌خواهد. 
ممکن است بسیاری در پاسخ بگویند، اتفاقا
درست نیست که بگویم او در این کسوت، با این خصائل یکه و یگانه بود، انصاف آن است که چون او بسیاری هستند، اما مشکل آن است که ایشان وسط صحنه نیستند و به آنها توجه نمی‌شود و مورد بی‌مهری و کم‌لطفی قرار می‌گیرند. برعکس کسانی نماد و سخنگو محسوب می‌شوند و میدان‌دار که اهل رواداری و تساهل نیستند و با گفتار و کردار تند و تیز و حساب نشده، به خشم و عصبانیت عمومی دامن می‌زنند. 
فیرحی اما به راستی در طرحی که در پی تکمیل آن بود و گام‌های بلندی در جهت آن برداشت، یگانه و تنها بود. بعید است امروز کسی در حوزه یا دانشگاه، با آن جدیت و جامعیت و روشمندی عالمانه، برنامه او یا مشابه آن را دنبال کند. اگر چنین بود، قطعا ظهور و بروز آن را به صورت کتاب و مقاله یا گفتار و درسگفتار شاهد بودیم.
 فیرحی تا آخرین لحظه‌ها در حال خواندن و نوشتن بود و در سال‌های پایانی عمر واقعا کوتاهش، هر دو، سه سال یک کتاب قابل‌توجه و اساسی از او منتشر می‌شد. او ایده‌هایش را همزمان در قالب درسگفتارها و گفتارهای متعدد و نوشته‌ها و یادداشت‌ها و گفت‌وگوهای مطبوعاتی مطرح می‌کرد و از حضور در مجامع و نشست‌های عمومی و گفت‌وگو و مباحثه با سایر صاحب‌نظران و منتقدان ایده‌هایش استقبال می‌کرد. 

 ایده اساسی او که خود آن را راه سوم می‌خواند، در میانه مذهب و سکولاریسم واقع می‌شد. او که خود بر آمده عصر اصلاحات بود، در نتیجه ناکامی روشنفکری دینی در عرصه عمل سیاسی و اجتماعی، کوشید با تاکید بر نواندیشی دینی، از مباحث فلسفی و کلامی و الهیاتی فاصله بگیرد و به فقه و سیاست بپردازد.  فیرحی با دانش آکادمیکی که داشت، نه تنها با نظریه‌ها و اندیشه‌های مدرن که با افکار پسامدرن هم آشنایی داشت و در گام‌های نخست طرح پژوهشی خود، به ساخت گشایی و واسازی نظام دانش-قدرت سنتی پرداخت و در هم تنیدگی این دو را نشان داد. اما در ادامه با توجه به این آموزه که بنای بسامان نظم نو، تنها بر پایه تفطن و دریافت عمیق سنت امکان‌پذیر است، کوشید به بازخوانی سنت فقهی بپردازد. 
فیرحی «بر» فقه نایستاد، بلکه کوشید «در» فقاهت راهی برای تاسیس تجدد و قانون‌گذاری مدرن بیابد. بسیاری این تلاش او را ناکام ارزیابی می‌کردند و معتقد بودند به‌رغم تلاش‌های بی‌وقفه‌اش، دست‌کم در عمل به نتیجه‌ای نخواهد رسید.  نگارنده نیک به خاطر دارم خود در یکی از جلسات و نشست‌ها، همین موانع عمل را به ایشان متذکر شدم و گفتم بالفرض شما از دل فقه سنتی، تحزب و مردم‌سالاری و قانون‌گرایی را استخراج کردید، اما چه ضرورتی ایجاب می‌کند که در عمل هم به این خوانش شما ملتزم شد.
 با هوشیاری متوجه نکته انتقادی شد و پاسخ داد: نظام آگاهی الزام خود را در عمل پدید می‌آورد. این پاسخ نشان‌گر آن است که او به میان‌بر (shortcut) و جهش تاریخی قائل نیست و مسیر پر سنگلاخ تغییر را، پرنشیب و فراز و طولانی می‌دانست. دریغ که در روزگار ما کسی حوصله جد و جهدی چنین را ندارد و همگان در پی آن هستند که همه‌چیز را با تغییرات ساختاری یک‌باره دگرگون سازند، از این جهت هم شاید بتوان گفت اگر امروز فیرحی در میان ما حضور داشت، تنها بود و بعید که کسی به طرح فکری‌اش توجهی کند. یادش گرامی. با امید.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST